به گزارش همشهری آنلاین، همبرگر یکی از خوشمزهترین و لذیذترین ساندویچهایی است که تا به حال اختراع شده؛ یک تکه گوشت چرخکرده سرخشده با کاهو، گوجه، خیارشور و حلقههای پیاز و یک عالمه سس. کمتر کسی میتواند در برابر پیشنهاد این ساندویچ وسوسهکننده مقاومت کند، اما این خوردنی لذیذ از کجا آمده و چطور به شکل امروزی درآمده؟ اغلب مردم فکر میکنند همبرگر در آمریکا متولد شده، اما این تصور اشتباه است چرا که این ساندویچ از آلمان و شهر هامبورگ آمده و عالمگیر و جهانی شده. شاید جالب باشد تاریخچه اختراع همبرگر را که امروزه پای ثابت فستفودهای تمام دنیا شده را بدانید و ببینید چطور این غذای خوشمزه، دکههای خیابانی تمام دنیا را فتح کرده. در این شماره سیر تحول همبرگر را درحالیکه این ساندویچهای تپل و خوشمزه را تصور میکنید، بخوانید.
همبرگر خام
تاریخچه همبرگر تاکنون بارها مورد بحث قرار گرفته، در متون قدیمی و باستانی بسیاری از کشورها، توصیف غذاهایی هست که به همبرگر شباهت دارند و به این ترتیب گفته میشود که اولین نشانههای حضور همبرگر در زندگی انسانی به قرنها قبل برمیگردد. حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مصریهای باستان هم فرآوردههای گوشتیای مانند همبرگر استفاده میکردهاند. با این حال اولین نشانههای اثبات شده درباره استفاده از گوشت به صورت همبرگر، به زمان چنگیزخان مغول و جانشینان او برمیگردد. مغولها در فاصله سالهای ۱۱۲۱ تا ۱۲۰۹ ارتشی قوی داشتند و حدود دو سوم جهان را فتح کرده بودند، آنها همیشه در حال سفر و گشت و گذار برای فتح کشورهای جدید بودند و بیشتر ساعات روز را سوار بر اسبهایشان از اینسو به آنسو میتاختند و فرصت چندانی برای توقف و برپا کردن آتش و پخت و پز در اختیار نداشتند. اما آنها مثل تمام انسانها گرسنه میشدند و باید چیزی میخوردند، غذایی که حملش آسان باشد و برای خوردن و جویدن آن نیاز به توقف نداشته باشند و بتوانند با یک دست و درحالیکه با دست دیگر افسار اسب را گرفتهاند غذا بخورند. آنها برای این منظور، گوشت گوسفند، بره یا گاو و اسب را به شکل تکههای باریک میبریدند و زیر زین اسبهایشان میگذاشتند، این گوشت برای مدتی زیر زین اسب باقی میماند، حتی زمانی که سوارکاران مغول برای کشورگشایی به جایی حمله میکردند و به مبارزه میپرداختند این تکه گوشت همچنان زیر زین اسب باقی میماند، حرکت اسب باعث وارد آمدن ضرباتی به گوشتها و در نتیجه خرد شدن آنها میشد، از طرفی گرمای حاصل از بدن اسب در زیر زین، گوشت را نرم و بافت آن را یکدست میکرد، سپس آنها گوشت را که تا حدودی خام بود از زیر زین بیرون کشیده و بعد از زدن ادویههای مخصوص مصرف میکردند. طولی نکشید که این گوشت نیمهخام راهش را به تمام امپراتوری مغولها باز کرد و زمانی که پسر چنگیزخان به مسکو حمله کرد، دستور تهیه این گوشت را هم با خود به میان اهالی مسکو برد و در آنجابود که نام «تارتار استاک» بر آن نهاده شد. این گوشت نیمهخام تا مدتها در جایجای اروپا و آسیا به صورتهای مختلف مورد مصرف قرار میگرفت و عده زیادی از خوردن آن لذت میبردند اما مسلم است که به دلیل خام بودن، مصرف این نوع گوشت تبعات و تلفات زیادی هم به دلیل مسمومیت و دیگر بیماریها به دنبال داشت.
گوشت هامبورگی+ نمک
سال ۱۸۰۲ این گوشت شکل دیگری به خود گرفت، کشتیها با تاخیر به بندرگاه میرسیدند و عرضهکنندگان گوشت هامبورگی با اضافه کردن نمک به آن سعی کردند مدت نگهداری آن را بالا ببرند. این گوشت هامبورگی با آنچه که ما از همبرگر میشناسیم تفاوت بسیاری داشت، یک تکه گوشت کوبیده و نرم شده پر نمک که بیشتر مدت ماندگاری آن مهم بود تا طعم و مزهاش، حتی گاهی هم آن را دودی میکردند و با تکهای پیاز و خردههای نان به خورد ملوانان میدادند، اما همچنان این گوشت یکی از پرطرفدارترین غذاها بین مردم اروپا بهخصوص در هامبورگ به حساب میآمد. رفتهرفته آنها گوشت را داخل تنور قرار داده و کباب کردند، اگرچه این گوشت هنوز هم طعم و مزهای متفاوت با همبرگرهای امروزی که برای تهیه آنها ابتدا گوشت را چرخ میکنند داشت، اما راه را برای همبرگرهای گرد و چرخکرده باز کرد.
هامبورگر، همبرگر می شود
کمکم بازرگانان آلمانی سفر به نقاط مختلف دنیا را آغاز کردند و به آمریکا هم رفتند، در کشتیهای متعلق به شرکت دریایی «هاپاگ» که از هامبورگ به آمریکا میرفت عمدهترین غذایی که به مسافران عرضه میشد همین گوشت چرخکرده هامبورگی بود.
یواشیواش همبرگر هامبورگی پایش به آمریکا هم باز شد و دکههای غذافروشی در کنار بندرگاهها، برای جذب بازرگانان آلمانی گوشت را به همین ترتیب عرضه میکردند و بنرهای تبلیغاتی با نوشته «گوشت استیک پختهشده به روش هامبورگی» همه جا به چشم میخورد. رقابت برای جذب مشتری بیشتر، هر روز شدیدتر میشد و این نوع گوشت به غذایی متداول بین بازرگانان و همینطور قشر کمدرآمد جامعه تبدیل شده بود و در منوی بسیاری از رستورانها این گوشت گرد و ادویهزده و البته گاهی دودی به صورت خام یا پخته برای صبحانه عرضه میشد. چیزی نگذشت که همبرگر در آمریکا هم همهگیر شد، اما نام و دستور ساخت آن کمی تغییر کرد و نان که یکی دیگر از اجزای اصلی این ساندویچ است به آن اضافه شد. اواسط قرن هجدهم بود که شخصی به نام «جان مونتاگو ساندویچ» ترجیح داد این گوشتها را به جای دست با نان بخورد تا دستهایش کثیف و چرب نشوند، برای همین، او گوشتها را لای نان میگذاشت و بعد گاز میزد. «ساندویچ» اولین کسی بود که ساندویچ گوشت هامبورگی را با نان خورد و بعدها نامش روی این نوع غذاها باقی ماند. اختراع جدید آقای ساندویچ کمکم به مزاج دیگران هم خوش آمد و مصرف این گوشتها با نان مد شد و آمریکاییها به زودی به خوردن ساندویچ هامبورگی اعتیاد پیدا کردند و نام آن از گوشت هامبورگی به «همبرگر» که از ترکیب دو واژه «هم» به معنی گوشت و «برگر» برگرفته شده بود تغییر پیدا کرد. این واژه اولین بار در سال ۱۸۳۴ در منوی یکی از رستورانهای خیابانی پدیدار شد که سعی داشت با این نام جدید مشتریان بیشتری جذب کند و این چنین بود که گوشت هامبورگی برای همیشه به همبرگر تبدیل شد و در مدت کوتاهی به دلیل تقاضای زیاد، رستورانهای متعددی افتتاح شد که تنها نام همبرگر در منوی غذای آنها به چشم میخورد. اولین کسی که همبرگر را به صورت رستورانی ارائه کرد، یک آشپز مبتکر کانزاسی بود که با ترکیب ایده قدیمی گوشتهای ادویه زده و نان، ساندویچهای خوشمزهای را تهیه کرد. «والت آندرسون» اولین کسی بود که مفهوم اصلی همبرگر رستورانی را به مردم شناساند، او برای این کار، دست به دامن یک سرمایهدار آمریکایی به نام بیلی اینگرام شد و توانست او را متقاعد کند که با ۷۰۰ دلار رستوران «وایت کسل» را برای فروش همبرگر راهاندازی کنند. سال ۱۹۲۱ بود که این رستوران صرفا برای عرضه همبرگر افتتاح شد و تنها غذایی که در منویش به چشم میخورد همبرگرهای خوشمزهای بودند که لنگهاش در دنیا وجود نداشت.
گوشتهای چرخکرده
آوازه شهرت همبرگرهای مک دونالد به گوش ری کروک، تاجر ۵۷ ساله انگلیسی هم رسیده بود و او وقتی برای انجام کاری به کالیفرنیا رفته بود تصمیم گرفت که یکی از ساندویچهای همبرگر مک دونالد را امتحان کند. کروک قبلا مخلوطکنها و چرخگوشتهای مخصوصی را وارد بازار کرده بود که برای خرد کردن و چرخ کردن مواد مناسب به نظر میرسیدند. او وقتی به سراغ مغازه برادران مک دونالد رفت، با مشاهده صف طویل مشتریان که برای خوردن این ساندویچ با دو نان گرد و گوشت و کاهو و سس گوجه جمع شده بودند تعجب کرد. تاجر انگلیسی با برادران مک دونالد وارد مذاکره شد و با معرفی مخلوطکنهایش به آنها گفت که این مخلوطکن کارشان را راحتتر میکند و با استفاده از این وسیله میتوانند ابتکارشان را در سراسر آمریکا معرفی کنند. قراردادی بین این سه نفر به امضا رسید و با حمایتهای مالی کروک، رستورانهای زنجیرهای مک دونالد در سراسر آمریکا به وجود آمدند و همبرگرهای مخصوصی با نام «بیگ مک» تولید کردند که امروزه هنوز هم یکی از پرطرفدارترین ساندویچهای محبوب در سراسر دنیاست. برادران مک دونالد آمریکاییها را همبرگرخور کردند و همبرگر که داستانش از آن گوشتهای خام و نرم شده زیر زین اسبها شروع شده بود، با ابتکار برادران مکدونالد به یکی از مشهورترین ساندویچهای آمریکا و دنیا تبدیل شد، به طوریکه خیلیها به اشتباه آمریکا را زادگاه همبرگر میدانند.
آمریکا شهر همبرگری
«همبرگر» محبوبیت زیادی داشت اما با آغاز فعالیت رستورانهای زنجیرهای مک دونالد بود که به شهرت امروزی خود رسید. سال ۱۹۴۸، دو برادر به نامهای «موریس» و «ریچارد مک دونالد» که از محبوبیت همبرگر بین آمریکاییها به خوبی آگاه بودند تصمیم گرفتند در محلی نزدیک به یکی از سینماهای پررفتوآمد کالیفرنیا، بوفهای برای فروش این غذای لذیذ راهاندازی کنند. آنها همبرگرهایشان را به قیمت ۱۵ سنت میفروختند و به همین دلیل با استقبال زیادی روبهرو شدند و چیزی نگذشت که در تمام کالیفرنیا به شهرت رسیدند.
همبرگر در آلمان
در قرن هفدهم دادوستدهای بازرگانی میان آلمان و روسیه گسترش پیدا کرد، بزرگترین بندرگاهها در هامبورگ آلمان قرار داشت و کشتیهای بسیاری از هامبورگ به مسکو و بالعکس سفر میکردند. در یکی از این سفرها یک بازرگان آلمانی متوجه شد روسها تکه گوشتی خام، نرمشده و ادویهزده را با ولع میخورند، او که دوست داشت ببیند این غذای محبوب روسها چیست، تکهای از تارتار استاک را خورد و به نظرش مزه آن بد نیامد و به همین راحتی ایده گوشت ضربه دیده و ادویه زده راهش را به زادگاه بازرگان آلمانی باز کرد. از آنجا که ورود این گوشت از بندرگاه هامبورگ به اروپا صورت گرفت آن را گوشت «هامبورگی» نام گذاشتند که به دلیل راحتی استفاده و زمان کم آمادهسازی و تهیه بین ملوانان محبوبیت پیدا کرد. در مدت کوتاهی این غذا به حدی شایع شد که در همه جای بندرگاه، دکههای کوچکی دیده میشد که گوشت هامبورگی عرضه میکردند.