همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: زمانی که آقا محمدحسین خان مروی مدرسه مروی را در تهران تأسیس کرد پایگاهی ویژه و خاص برای اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی در پایتخت شکل گرفت و بعد از ورود آقا محمدخان و شکلگیری حکومت قاجار در آن دستخوش تغییرات بزرگ و قابلتوجهی شد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
رونق مکتب فلسفی و عرفانی در تهران بیدلیل نبود. شاهان قاجار بهخصوص فتحعلیشاه بسیاری از فیلسوفان بنام را از شهرهای دیگر به تهران خواندند تا در این شهر به تدریس بپردازند. علیرضا زمانی، تهران پژوه در این باره میگوید: «از زمان آقا محمدخان قاجار و انتخاب تهران بهعنوان پایتخت توجهها به سمت این شهر بیشتر شد. بیشتر اشراف و بزرگان سعی میکردند در این شهر موقعیتی برای خود دستوپا کنند. در دوران حکومت فتحعلیشاه تهران از نظر ساخت مدرسه و مسجد جایگاه ویژهای پیدا کرد. در همین دوران مهمترین مدرسه پایتخت یعنی مدرسه مروی تأسیس شد.»
او میافزاید: «مدرسه مروی شرایط را برای دورهمی اندیشمندان، فیلسوفان، روحانیان، عارفان و ... فراهم کرد. در همان ایام فتحعلیشاه ملاعلی نوری فیلسوف بزرگ را به تهران دعوت کرد تا در این مدرسه به تربیت طلاب و آموزش علوم بپردازد، اما او به علت کهولت سن و داشتن تعداد زیادی شاگرد در اصفهان، دعوت شاه را رد کرد و در عوض شاگرد برجسته خود، ملا عبدالله زنوزی را در برای تدریس فلسفه به تهران فرستاد.»
زنوزی به تهران آمد و در محله عودلاجان ساکن شد. ورود او به تهران باعث شد تا پایتخت در میان فیلسوفان و اندیشمندان جایگاه ویژهای پیدا کند. بهتدریج مدرسه سپهسالار هم بهعنوان دومین پایگاه مهم علم و فلسفه در تهران ساخته و فعال شود. حالا تهران به قطب مکتب فلسفه کشور تبدیل شده بود.
ورود حکمای اربعه به تهران و اوج مکتب فلسفی پایتخت
ملاعبدالله زنوزی، بهعنوان استادی توانا در حکمت متعالیه صدرایی به تهران آمد و بیست سال، یعنی تا زمان وفاتش در مدرسه مروی به تدریس فلسفه پرداخت.
پس از ملاعبدالله زنوزی، دوره حکمای اربعه در مکتب فلسفی تهران آغاز شد. حکمای اربعه عنوانی است که برای چهار تن از حکمای برجسته مکتب فلسفی تهران، آقاعلی مدرس، آقا محمدرضا قمشهای، میرزا ابوالحسن جلوه و آقا میرزا حسین سبزواری، استفاده شده است. حکمای اربعه تثبیتکننده مکتب فلسفی تهران به شمار میروند. در حقیقت دوران فعالیت علمی این چهار حکیم دوران اوج مکتب فلسفی تهران محسوب میشود.
زمانی میگوید: «در این ایام رونق حوزه فلسفی و عرفانی تهران به حدی رسید که از آن بهعنوان شهر هزار حکیم نام برده شد. این نامگذاری بیدلیل نبود چون این اساتید شاگردان بیشماری تربیت کردند که هرکدام صاحب فکر و اندیشه بودند و میزبان جلسات فکر و اندیشه بیشماری شدند.
از آن جملهاند میرزا هاشم اشکوری، آقابزرگ تهرانی، میر شهابالدین نیریزی، میرزا حسن کرمانشاهی، میرزا محمود مدرس کهکی قمی که به مدت ۲۶ سال در مدرسه صدر تهران کرسی تدریس فلسفه و عرفان را برعهده داشت. از سایر مشاهیر فلسفه تهران میتوان از میرزا علیاکبر حکمی یزدی، میرزا ابوالفضل تهرانی و سید حسین بادکوبهای نام برد.
حکمای اربعه تهران نیز شاگردان بنام و مشهوری در تهران تربیت کردند که هر کدام سالها در مدرسه مروی، سپهسالار و بعدها دانشگاه تهران کرسی علم و فلسفه را عهدهدار شدند. از جمله این شاگردان که خود اساتید بنامی شدند میتوان به میرزا محمدعلی شاهآبادی، سید محمدکاظم عصار، شیخ محمدتقی آملی، میرزا احمد آشتیانی، میرزا مهدی آشتیانی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا مهدی الهی قمشهای، میرزا ابوالحسن شعرانی اشاره کرد.
مناظره مشهور علامه طباطبایی و هانری کربن در روستای درکه تهران
مکتب فلسفی تهران از مهمترین حوزههای فلسفه اسلامی و آخرین مرحله از تاریخ فلسفه اسلامی پیش از ورود اندیشههای فلسفی غربی در ایران است. همین موضوع مکتب فلسفه در پایتخت را از دیگر مکتبهای فلسفی و عرفانی ایران متمایز میکند. در حقیقت اندیشههای فلسفی غرب برای نخستین بار در مکتب تهران مطرح شد وعلامه سید محمدحسین طباطبایی از پیشگامان آن بود.
گفتگوهای مشهور او با هانری کربن از فیلسوفان مشهور غرب درست زمانی رخ داد که علامه در خانهای در روستای درکه تهران زندگی میکرد و هانری کربن به دعوت او به خانهاش آمد و ساعتها درباره اندیشه فلسفی اسلامی و غربی به گفتگو و تبادلنظر پرداختند.