فرزانه متین‌فر: دکتر صادق زیبا کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران واقع‌گرایی را به آرمان‌گرایی در وضعیت کنونی جامعه ایرانی ترجیح می‌دهد.

او معتقد است در سال‌84، 17‌میلیون نفر به احمدی‌نژاد و 10‌میلیون نفر به‌ هاشمی ‌رفسنجانی رای دادند و در این میان 20‌میلیون نفر با صندوق‌های رای قهر کردند که غالب آنها را اصلاح‌طلبان تشکیل می‌دهند، بنابراین اگر همان 27‌میلیون نفر انتخابات قبل دوباره در این انتخابات شرکت کنند هیچ تردیدی وجود ندارد که آقای احمدی‌نژاد پیروز خواهد شد.
ماحصل این گفت‌وگو پیش روی شماست.

  • احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی 2 کاندیدای اصلی انتخابات، شعارهای عدالت‌محورانه می‌دهند. آیا این شباهت بین احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی تنها یک اشتراک لفظی است؟

ببینید! شما نمی‌توانید حزب یا گروهی را پیدا کنید که نسبت به شعارهایی چون عدالت‌محوری، آزادی، دموکراسی و رای مردم ابراز بی‌تفاوتی و حتی مخالفت نکند. اما آن چیزی که بیانگر میزان توجه هر شخص یا حزب به این اهداف است ارائه دستاوردهای عملی در جهت این شعارهاست.

وقتی دولت مسئله عدالت‌محوری را طرح می‌کند باید آن را در عمل نیز ردیابی کنیم. به‌طور مثال یکی از آمارهایی که کمیته امداد در 21 بهمن سال گذشته منتشر کرده بود نشان می‌داد که سالانه 200‌هزار مراجعه‌کننده واجد شرایط دارد که به‌دلیل نبود بودجه کافی امکان تحت پوشش قرار دادن آنها برای کمیته امداد میسر نیست. یا در 6‌ماهه اول سال‌87 به‌دلیل مشکلات مالی مردم، آمار مراجعه‌کنندگان به این نهاد به شکل قابل توجهی افزایش یافته است.

 این آمار بسیار نگران‌کننده است. این مسئله نشان دهنده آن است که دولت در عین طرفداری از اصول عدالت اجتماعی امکان و توانایی اجرای آن را در عمل نداشته است،  پس اساساً تردیدی وجود ندارد که طی 30‌سال گذشته از زمان انقلاب تاکنون در تمامی دولت‌های پیشین توجه به اصل عدالت اجتماعی یکی از دغدغه‌های اصلی دولت و مسئولان بوده است.

  • با این حال در رجوع به ارزش‌ها نیز بین احمدی‌نژاد و موسوی شباهت‌هایی وجود دارد.

درست است که شریعتمداری و دینداری و پایبندی به اصول بین آقای احمدی‌نژاد و موسوی یکسان است اما تفاوت مهمی که بین این دو وجود دارد این است که آقای موسوی روحیه کار جمعی دارند. در دولت موسوی چیزی به نام هیئت دولت و کابینه وجود داشت، وزرایی می‌آمدند و تبادل‌نظر می‌کردند و کار کارشناسی وجود داشت در مورد آقای احمدی‌نژاد خیلی به این شکل نیست.

  • اگر گروه‌های اصلاح‌طلبی که از آقای خاتمی حمایت می‌کردند، الان از مهندس موسوی حمایت کنند این حمایت راهبردی است یا یک تاکتیک برای‌گذار از دوره فعلی؟

ببینید اینان دو گزینه بیشتر ندارند یا باید در انتخابات شرکت کنند یا نکنند، اگر نکنند، که باز هم احمدی‌نژاد رای می‌آورد، پس حالا که باید شرکت کنند یا باید به کروبی رای دهند یا میرحسین موسوی که به‌نظرشان می‌رسد میرحسین توان اجرایی و مدیریتی قابل توجه‌تری نسبت به کروبی دارد.  موسوی به هر حال در دورانی بسیار سخت که مملکت درگیر جنگ هولناکی بود با نفت بشکه 5 دلار، 7‌دلار، مملکت را اداره کرد،  درست  است که پیشرفت زیادی صورت نگرفت اما به هر حال توانست اداره کند.

  • با اینکه میرحسین موسوی اظهار کرده که نه اصلاح‌طلب است نه اصولگرا و یا هم اصلاح‌طلب است هم اصولگرا، اما در عمل بیشتر گروه‌های اصلاح‌طلب از ایشان حمایت کرده‌اند با این وجود آیا می‌شود ایشان را اصولگرا هم دانست؟

من معتقدم میرحسین موسوی نه به‌طور مطلق اصولگرا ست،  نه اصلاح‌طلب. اگر دقت کنید می‌بینید که خیلی از رجال و شخصیت‌های ما این طوری هستند مثلاً اگر آقای کروبی را در گذشته نگاه کنیم نمی‌شود گفت که ایشان قطعاً اصلاح‌طلبند، در مورد آقای خاتمی هم می‌شود  چنین مطرح کرد. به‌نظر من این بحث‌ها خیلی بحث اصلی نیست که چه میزان آقای موسوی اصلاح‌طلب است و چه میزان اصولگرا، بحث اصلی این است که چه جریاناتی از میرحسین موسوی حمایت خواهند کرد و چه لایه‌های اجتماعی به میرحسین‌موسوی رای خواهند داد.

  • پس کلید موفقیت در این انتخابات در دست چه افراد یا جریاناتی است؟

همانطور که گفتم کلید گشودن قفل معماهای انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری نه در دست آقای احمدی‌نژاد، نه در دست کروبی، نه در دست میرحسین موسوی و نه اینکه چه شخصیت‌هایی از آنان حمایت می‌کنند، است بلکه به‌نظر من کلید باز کردن معماهای این انتخابات در دست این 20‌میلیون نفری است که به صندوق رای پشت کردند. وقتی آنها شرکت نکنند، پس رای دهندگان همان 26، 27‌میلیون نفری هستند که تفکیک‌شان کاملاً مشخص است.

  • همیشه از اول انتخابات تا الان جریان نزدیک به آقای رفسنجانی را جریان میانه‌رو و عمل‌گرا گفته‌اند، به‌نظر می‌رسد این جریان از مهندس موسوی حمایت می‌کند آیا این به معنی این است که دیدگاه‌های موسوی عمل‌گرا یا میانه‌رو است؟ یا اینکه برای مقابله با احمدی‌نژاد این جریان دارد از موسوی حمایت می‌کند؟

بله، موسوی بسیار اعتدال‌گراتر است تا آقای احمدی‌نژاد. اگر شما طیفی را در نظر بگیرید که یک طرف آرمانگر و ایده‌آلیست باشد مثل آقای احمدی‌نژاد و آن سر طیف تعادل‌گرا مثل آقای‌هاشمی رفسنجانی، قطعاً آقای موسوی در وسط طیف قرار می‌گیرد و  طبیعی است تعدادی از میان همان 10‌میلیون نفری که در سال‌84 به آقای رفسنجانی رای دادند گرایش به سمت میرحسین دارند.

  • آقای کروبی در انتخابات گذشته جدی گرفته نشد، چهره‌های قبل از انتخابات کسانی دیگر بودندکه مطرح بودند ولی  آقای کروبی رای قابل اعتنایی آورد، آیا ممکن است در این دوره انتخابات هم کروبی چهره شگفتی‌ساز انتخابات باشد؟

نه، چنین اتفاقی نخواهد افتاد، من فکر می‌کنم کف و سقف رای آقای کروبی حدوداً مشخص است.

  •  پس به چه دلیل مهاجرانی، کرباسچی، محمدعلی نجفی، محمدعلی ابطحی، قوچانی، جمیله کدیور و هزار و یک نفر دیگر از ایشان حمایت می‌کنند؟

من اول باید به این نکته اشاره کنم که در سطح جامعه و در سطح نخبگان خیلی این سؤال مطرح است که جریانات اصلاح‌طلب مثل جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، کارگزاران، بدنه‌های اینها رفتند با میرحسین بیعت کردند. اما برخی از چهره‌ها و شخصیت‌های اصلاح‌طلب با آقای کروبی کار می‌کنند مثل مهاجرانی، قوچانی و...
من معتقدم که بخشی از این افراد معتقد هستند که آقای کروبی بر سر یک‌سری اصول و مواضع  بیشتر پافشاری دارند. در گذشته مواردی پیش آمده که ایشان قرص و محکم بر سر یک‌سری مواضع ایستادگی کردند، بنابراین می‌روند و با کروبی کار می‌کنند. به‌نظر من بخشی به این دلیل است ولی بخش بیشتر آن روی ملاحظات فردی و شخصی است.

  • گروه ‌هایی که به اصولگراها رای می‌دهند طیف مذهبی هستند، لذا ارزیابی اصلاح‌طلب‌ها این بود که برای موفقیت در انتخابات نیازمند بالا بردن مشارکت مردمی هستند تا بتوانند اکثریت خاموش را به صحنه انتخابات برگردانند، با توجه به اینکه میرحسین هم چهره‌ای ارزشی دارند فکر نمی‌کنید که انتخابات با مشارکت پایین هم بتواند نتیجه بدهد؟

نه، بدنه اصلی آقای موسوی همان 10‌میلیون نفر هستند.  به‌نظرم بخشی از گناه و تقصیر این اکثریت خاموش  نه به سوء‌مدیریت اجرایی اصلاح‌طلبان  برمی‌گردد  بلکه متأسفانه نتوانستند، این 20‌میلیون را مجاب کنند و بیشتر دنبال مباحث نظری و آکادمیک بودند و به‌نظرم  از  برقراری ارتباط با بخش عمده‌ای از جامعه که رای‌دهنده بالقوه اصلاح‌طلبان هستند ناتوان بودند.

  • طی یکی دو ماه گذشته دولت با توزیع رایگان سیب‌زمینی در روستاها مورد انتقاد قرار گرفت در حالی‌که جامعه ما یک جامعه شهری است روستاها چه‌قدر حائز اهمیت هستند، که جناح منتقد دولت ایراد می‌گیرند؟

اقشار و لایه‌های روستایی و خرده‌پای شهری، اقشار و لایه‌های مذهبی هستند که تمایلشان به احمدی‌نژاد است. در حقیقت یک تقسیم‌بندی صورت گرفته، نخبگان جامعه و فعالان سیاسی و تشکل‌های سیاسی، اینها مخالف انتخاب احمدی‌نژاد هستند و پایگاهشان در تشکل‌های سیاسی و نخبگان جامعه نیست.

  • این به معنی این نیست که آقای احمدی‌نژاد از رای‌شان در شهرها به‌خصوص شهرهای بزرگ ناامید شده‌اند که این‌قدر سرمایه‌گذاری در روستاها و شهرهای کوچک انجام داده‌اند؟

من اصلاً نمی‌خواهم وارد بحث جامعه‌شناسی بشوم که چرا آقای احمدی‌نژاد مورد توجه اقشار و لایه‌های کم درآمد جامعه قرار گرفته است. بخشی از کسانی‌که به احمدی‌نژاد رای می‌دهند خیلی به مسائل عمیق توسعه اقتصادی و سیاسی توجه ندارند.

  • گروهی از  کارشناسان نظرشان این است که احمدی‌نژاد پیروز این انتخابات است، شما قبول دارید؟

بله.

  • چه دلایلی دارید؟

همانطور که مکرراً گفته شد اگر 20‌میلیونی که اکثریت خاموش هستند، شرکت نکنند و اگر روی همان 10‌میلیون نفری که به‌هاشمی رفسنجانی رای دادند حساب کنیم، قطعا بخشی از کسانی که به احمدی‌نژاد رای دادند افرادی تحصیل‌کرده بودند و از شهرهای بزرگ، اینها ممکن است تعدادشان 2‌میلیون یا 3‌میلیون باشد،  پس حداکثر ریزش احمدی‌نژاد در میان همین اقشار تحصیل‌کرده است. معلوم نیست که این 3‌میلیون هم به میرحسین رای بدهند، نتیجه می‌گیریم که آقای احمدی‌نژاد توانسته‌اند آن 3‌میلیون رأی‌دهنده‌ای  که از دست داده‌اند را با توجه به اینکه سفرهای استانی متعددی داشته‌اند، به دست آورند و رای‌شان 17‌میلیون هم بیشتر شود.

برچسب‌ها