همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: روایت شبهای یلدا در محله فرحزاد روایت دیدوبازدید و خوراکیهایی است که با دقت و وسواس خاصی روی کرسی خانه چیده میشد. در میان همه تنقلات خشک و شیرینیهای خانگی، بچهها بیشتر فالودهای را دوست داشتند که با برف و شیره درست میشد؛ یک بستنی زمستانی خاطرهانگیز.
مصطفی لالی، از معتمدان محله فرحزاد، شبهای یلدای سالهای دور را شب آموزههای زندگی معرفی میکند: «آن شبها را که مرور کنیم همهاش درس زندگی و صبر و قناعت بود. شبهای باصفایی که با دیدوبازدید آغاز میشد و بامحبت و احترام به بزرگترها به پایان میرسید. همه هرچه در خانه داشتند در سفره میگذاشتند. نه فخرفروشی بود و نه تجملاتی. بیشتر از همه به بچهها خوش میگذشت. چون خوراکی و تنقلات در طول ایام سال در خانهها نبود یا کم بود و شب یلدا بچهها دلی از عزا درمیآوردند.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
باغهای گردوی فرحزاد بهانه خوبی بود تا فرحزادیها در اغلب مهمانیها و مناسبتهایشان فسنجان درست کنند. در نتیجه فسنجان فرحزادیها برای شب یلدا معروف بود. رسم براین بود که در مرحله آخر پخت، خورش را هم نمیزدند. سر دیگ را که برمیداشتند بهاندازه ۲ بندانگشت روغن گردو روی خورش را میپوشاند و این نشان از مرغوبیت گردوهای فرحزاد داشت.
شیرینی مسکفک هم هنر دستان کدبانوهای فرحزادی بود که برای یلدا میپختند؛ شیرینی خوشطعمی که با توت و گردو آماده میشد و باور داشتند که با خوردن این شیرینی مقوی از مرضهای زمستانی در امان خواهند بود. این شیرینی را زنان چند روز مانده به یلدا آماده میکردند و بهعنوان هدیه نیز در دیدوبازدیدهای یلدا با خود میبردند. این شیرینی در روستای سولقان هم به همین سبک آماده میشد.
شب یلدا کوچه پسکوچههای روستا روشنتر از همیشه بود؛ هر طرف را که نگاه میکردی جماعتی را میدیدی که فانوس به دست به سمت خانهای برای مهمانی میروند. از همین شبنشینی یلدا دیدوبازدید زمستانه اهالی روستا شروع میشد و تا عید ادامه داشت. بعد از شام کمتر کسی در خانه میماند. در حقیقت زندگی جور دیگری در شبهای روستا جریان داشت.
در این میان، خلخالیهای مقیم این روستا هم رسم جالبی داشتند؛ آنها غذا میپختند و در دیدوبازدید همراه خود به خانه میزبان میبردند، بهخصوص دیدوبازدید از سادات در اولویت قرار داشت.