همشهری آنلاین- بهاره خسروی : به گفته حاج مصطفی بهارلویی، از دوستان نزدیک حاجاحمد، وقتی به او متذکر میشدیم تا کمی از فعالیتهایش کم کند و مراقب سلامتی و قلبش باشد، پاسخش این بود که خداوند قلب داده تا به واسطه آن پیگیر مشکلات مردم باشم. در این گزارش، فعالیتها و ویژگیهای مرحوم احمد کریمی به روایت مصطفی بهارلویی پیش روی شماست.
راز جذبه و اقتدار
«سر حاج احمد همیشه برای کار خیر درد میکرد. برای انجام همه کارها هم جذبه و اقتدار داشت، دلیل اصلیاش هم این بود که برای هرکاری شخصاً وقت و انرژی میگذاشت. با نظم و انضباطی که داشت برای کسی جای حرف باقی نمیگذاشت.» حاج مصطفی بهارلویی با این توصیف از ماجرای شروع رفاقتشان با حاج احمد یاد میکند: «زمان آشنایی ما به روزهای مبارزات انقلابی و فعالیتهای سیاسی منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی میرسد. در واقع آشنایی ما از آنجا شروع شد و رفاقتی چهل و چند ساله شکل گرفت، البته بیست و چند سالی هم از این مدت رفاقت بهصورت مستقیم به دوستی و همکاری با حاجآقا گذشت.»
سرسخت در برابر بینظمی و تأخیر
مردمداری، رعایت ادب و اخلاق مهمترین ویژگی حاجاحمد به روایت دوستان و آشنایان و نزدیکان است. حاجآقا همیشه صبورانه پای صحبت و درددل مردم و همکاران مینشست، اما هرگز اهل تو ذوق زدن و مخالفتهای غیرمنطقی نبود، حتی وقتی نظر طرف مقابل برخلاف عقیدهاش بود. به شدت برای نظم و انضباط و عمل به وعده ارزش قائل بود تا جایی که از هیچ بدقولی و بینظمی، حتی در دیدار با مسئولان گذشت نمیکرد. بهارلویی در این باره تعریف میکند: «در همه جلسات، چهکاری چه غیرکاری، همیشه سر وقت حاضر میشد. یک بار با یکی از مسئولان جلسهای داشتیم، این مسئول نیم ساعت دیر به جلسه آمد. حاج آقا خیلی سریع جلسه را ترک کرد و گفت: وقتی کسی برای وقت مردم احترام قائل نمیشود، برای قول و وعدهاش هم ارزش قائل نخواهد شد. به همین دلیل تحت هیچ شرایطی به نظم جلسههای کار، نشستها و قرارهایش بیتوجهی نمیکرد.»
در جمع خسارتدیدگان کوچه سیدولی
محال بود جایی کاسبی یا جمعی از کاسبان دچار حادثه و خسارت شده باشند و حاج آقا از کنار این ماجرا بیتفاوت عبور کند یا به واسطه پیگیر ماجرا شود. هرجا متوجه میشد برای کسی مشکلی پیش آمده، شخصاً وارد میدان میشد تا مشکلات را بررسی و اقدام به تأمین نیاز فرد صدمهدیده کند. بهارلویی در این باره یادی از ماجرای آتشسوزی پاساژ کیف و کفش در بازار تهران میکند: «پاساژ کیف و کفش در کوچه سیدولی آتش گرفت و کاسبها خسارت زیادی دیدند. تعدادی از آنها حتی بیمه هم نداشتند. حاج آقا شخصاً رفت با فروشندگان صحبت کرد، میزان خسارتهای وارده را برآورد کرد و به همه خسارتدیدگان وام ۵۰ میلیونی بدون بهره داد.»
چه کسی ساماندهی باربران بازار را کلید زد؟
شیوه خاص قیمتگذاری تاجر معروف | با چک برگشتی یقه نمیگرفت
شیوه برخورد با آقای زاویهدار!
صبوری و سعهصدر از دیگر ویژگیهای حاج احمد در رفتار با دوستان و حتی بدخواهانش بود. هیچوقت اهل تلافی کردن و خشمهای آنی نبود. اینکه حالا اگر کسی به قول معروف چوب لای چرخ گذاشت و به دردسرهایش اضافه کرد در وقت ناتوانی از او انتقام بگیرد، در مرام و مسلکش نبود. بهارلویی تعریف میکند: «در میان کاسبان بازار فرد کجخلقی بود که با حاجآقا حسابی زاویه داشت و همیشه در هرجایی یا با او مخالفت میکرد یا اینکه پشت سرش عادت به بدگویی داشت. حاجاحمد از همه ماجرا مطلع بود و کاملاً میدانست این فرد جو را علیهاش مسموم میکند، اما به رو نمیآورد. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه خود این آقای زاوایهدار با حاجآقا، با کاسبان همصنفش دچار مشکل شد و همه شکایت پیش حاجاحمد بردند و کلی گلایه کردند. یادم نمیرود؛ با همه بدیها و رفتارهای زشتی که در حقش کرده بود، در زمان گلهگزاری شاکیان، رسم جوانمردی را بهجا آورد و کوچکترین حرفی علیه آن مرد نزد و فقط شنونده درددل شاکیان شد.»
آن روز که سیل آمد...
برای حاجاحمد اینکه مشکل و نیاز کجا باشد، بازار تهران یا در دور افتادهترین نقطه کشور، اهمیت نداشت. با شنیدن هر اتفاق تلخ و ناگوارای، از زلزله بم تا سیل گرگان، در کوتاهترین زمان ممکن خودش را به محل حادثه میرساند تا گرهگشای دلشکستگان باشد. بهارلویی با گریزی به رسم دست به خیری حاجاحمد، از چندوچون ساخت خانه برای سیلزدگان گرگان تعریف میکند: «وقتی خبر سیل گرگان را شنید، خیلی سریع راهی گرگان شد تا برای مردم سیلزده این شهر کاری انجام دهد. وقتی دید مردم خانه و زندگیشان را در سیل از دست دادهاند، برای ساختن حدود ۱۰۰ خانه سیلزده در این شهر دست به کار شد.»