همشهری آنلاین- شهره کیانوشراد: در طول جنگ تحمیلی، شورای خلیفهگری ارامنه وظیفه مهمی در همراه کردن جامعه ارمنی برای حمایت مادی و معنوی و اعزام نیرو به جبههها بر عهده داشت. در آن زمان «اسکندر اسکندریان» از سوی شورای خلیفهگری ارامنه تهران بارها به جبهه رفت. او بعد از جنگ، خاطراتش از آن روزها را همراه با آمار شهدا و ایثارگران ارامنه به ثبت رساند. فرزندش «آرداشس اسکندریان» در گفت و گو با همشهری از ایثار و فداکاری ارامنه و کوشش پدرش در ثبت وقایع ایثار ارامنه بیشتر برایمان میگوید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
کتاب « جنگ تحمیلی ۸ ساله و ارامنه ایران» کتاب مستندی درباره شهدا و ایثارگران ارامنه است. آرداشس اسکندریان، درباره جمع آوری مستندات این کتاب میگوید: «از همان اوایل شروع جنگ تحمیلی، با حمایت و همراهی ارامنه تهران اعانات و کمکهای بسیاری جمعآوری و به مناطق جنگی ارسال میشد. پدرم که عضو شورای خلیفهگری ارامنه بود، علاوه بر اینکه همراه با محمولههای ارسالی به مناطق جنگی میرفت، با خانوادههای شهدای ارامنه ملاقاتهایی داشت و حتی برای شناسایی جنازههای شهدا به سردخانهها میرفت و از نزدیک شاهد جنایات رژیم بعثی و درد و رنج مردم بود. او در طول ۸ سال جنگ تحمیلی، همه وقایع را با دقت و جزییات نوشته بود. آمار محموله های ارسالی به جبهه و حتی کمک های جمع آوری شده توسط ارامنه را مکتوب نوشته بود که در این کتاب همه آنها آورده شده است. پس از پایان جنگ، نوشتههای خود را در اختیار شورای خلیفه گری ارامنه تهران قرار داد. تالیف و تدوین کتاب توسط«نورهایر شاه نظریان» و ترجه به فارسی توسط «گارون سارکسیان» انجام شد. در این کتاب حتی نحوه شهادت سربازان و محله شهادت ارامنه در شهرها با ذکر جزییات آورده شده است. یکی از نکات قابل توجه در این کتاب تصاویر متعدد از هدایای ارسالی ارامنه به جبهه های جنوب و غرب کشور و تصاویر شهدای ارامنه است. همه یادداشتها و مستنداتی که پدرم جمع آوری کرده بود به کتابی ارزشمند تبدیل شد که اکنون به عنوان مستندترین اثر در باره شهدا و ایثارگران ارامنه از دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به شمار میآید.»
اسکندر اسکندریان، اولین محموله کمکهای ارامنه را که ۵ دستگاه آمبولانس بود همراه با بستههای کنسرو، آجیل و تنقلات به جبههها ارسال کرد. تانکر آب، حمامهای صحرایی، بیمارستان صحرایی که در تهران ساخته میشد، تراکتور، موتورسیکلت و.. از محمولههایی بود که بارها توسط ارامنه جمعآوری و به جبهه ارسال شد. در کنار این کمکهای مردمی، ارامنه شهدایی را تقدیم به میهن کردند.
آمار شهدای ارامنه شامل مبارزات انقلاب اسلامی، بمباران شهرها توسط رژیم بعثی عراق، ترور توسط منافقین و جبههها به ۱۱۵ شهید میرسد که از این تعداد ۴۰ نظامی در جبهههای جنگ به شهادت رسیدند. محله حشمتیه تهران بیشترین تعداد شهید را داشته اشت. برخی از اولین شهدای ارامنه تهران را در ادامه میخوانید.
محله حشمتیه، بیشترین شهید ارامنه
ارامنه تهران در محلههای میرزای شیرازی، حشمتیه، نارمک، زرکش و مجیدیه ساکن هستند. البته در زمان جنگ تحمیلی، محله حشمتیه بیشترین جمعیت ارامنه را داشت و بیشترین تعداد شهید هم از همین محله ارامنه نشین تهران بود. تهران بیشترین آمار شهید ارامنه را دارد و اصفهان و تبریز و ارومیه در ردههای بعدی قرار دارند.
اولین شهید ارمنی
الوند ملیکیان، نخستین شهید ارمنی بود که در دوران انقلاب اسلامی به شهادت رسید. او در حال بیرون آمدن از داروخانه بود که هدف گلوله نیروهای رژیم پهلوی قرار گرفت. محل شهادت او در خیابان پدرثانی (افشاری فعلی) به عنوان نماد و یادگاری از شهادت تا مدتها به زیارتگاه رهگذاران تبدیل شده بود و رهگذران با روشن کردن شمع و اهدای دسته گل یاد او را گرامی میداشتند.
نخستین شهید ارامنه در جنگ تحمیلی
زوریک مرادیان، فارغ التحصیل دبیرستان «کوشش مریم» بود. او همزمان با شروع جنگ عازم جبهه شد و ۲۲ مهر ۱۳۵۹ هنگام سربازی، پادگان محل خدمت او در پیرانشهر هدف بمباران رژیم بعثی قرار گرفت. یکی از بمبها به سنگر زوریک اصابت کرد و او به درجه رفیع شهادت رسید.
کمسنترین شهید دوران انقلاب
۳ اسفند ۱۳۶۰ «ژیلبرت وسکانیان» ۷ ساله، هنگام رفتن به مدرسه، همراه پدرش سروژ وسکانیان در اثر بمبگذاری در خیابان شریعتی به شهادت رسید. بمب در ماشین جمعآوری زباله کار گذاشته شده بود. در اثر انفجار شدید بمب، ژیلبرت و پدرش به شهادت رسیدند و خواهرش ژولیت به سختی مجروح شد.
کمسن و سالترین شهید دوران جنگ
آلن آبکار شاهنظریان، ۱۴ ساله، در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۳۶۱ در اثر بمباران میدان هفت تیر به شهادت رسید. مراسم تشییع این نوجوان در تهران با شرکت اقشار مختلفی از مسلمانان و ارامنه برگزار شد. آلن در جایگاه ویژه شهیدان در آرامگاه ارامنه «نوربواستان» تهران به خاک سپرده شد.
هایگاگ موسیسیان، مسنترین شهید
متولد ۱۹۲۷ میلادی (۱۳۰۵ شمسی) بود. پسرش ادموند در خرداد ماه ۱۳۶۰ در میدان هفت تیر به شهادت رسیده بود و در حالی که هنوز داغدار از دست دادن فرزندش بود، در شهریور ماه همان سال و در حوالی میدان هفت تیر در اثر شلیک گروهک منافقین به شهادت رسید.