همشهری آنلاین - یکتا فراهانی: کودکان از هنگام تولد ترسهای زیادی را تجربه میکنند. مانند ترس از صداهای بلند، محرکهای حسی شدید، عدم توجه و حمایت والدین و مراقبان اصلی، ترس از غریبهها، بعضی وسایل یا اسباببازیها...
با توجه به اینکه ترس میتواند تأثیر مخرب زیادی بر روان ما بگذارد بهتر است والدین از دوران کودکی مانع از شکل گیری و پیشرفت ترسهای غیر واقعی و مخرب در وجود فرزندان خود شوند.
آشنایی با احساسات
ساجده نوربالا، روان درمانگر کودک و نوجوان در مورد چگونگی شکل گیری شجاعت در کودکان میگوید: ترس، هراس و اضطراب احساساتی هستند که ممکن است با توجه به شدت و ضعفی که دارند علایم فیزیولوژیکی هم داشته باشند
اما موضوعی که باید در مورد آن بیشتر بدانیم این است که آیا اضطراب و ترس حس خوب یا بدی است و اضطراب خوب چه فرقی با اضطراب بد دارد.
با توجه به اینکه اضطراب احساسی است که ما را آماده میکند به موقع بتوانیم عمل کنیم در واقع به گونهای بدن را در حالت اورژانسی قرار میدهد و وقتی خطری ما را تهدید میکند به ما هشدار میدهد؛ بنابراین از این لحاظ میتواند خوب، مفید و کمک کننده به شمار میآید. مانند زمانی که ترس از آتش مانع از سوختن دست کودک میشود. اما ترس و اضطراب اگر بیش ازاندازه و غیر واقعی شود اثر بازدارنده و مخرب خواهد داشت.
ارتباط اضطراب و عملکرد
به گفته این روان درمانگر در واقع اگر اضطراب به گونهای باشد که مانع از انجام کارهای روزمره شود اضطراب منفی خواهد بود. مثلاً وقتی کودک مدام در مورد موضوعی سؤال میکند یا ترس از مسالهای باعث میشود که شب نتواند خوب بخوابد و اغلب کابوس میبیند ترس و اضطراب برای او مزاحمت ایجاد میکند.
همه ما با قرار گرفتن در بعضی موقعیتها نگرانی و اضطراب را به گونهای تجربه میکنیم که طبیعی هم هست. اما اگر میزان نگرانیهای ما با سطح واقعی آن خطر یا ریسک تناسب نداشته باشد؛ موضوع میتواند نگران کننده باشد. مثلاً تا حدودی نگرانی داشتن در مورد امتحان طبیعی است. اما اگر این نگرانی باعث شود تمرکزکودک پایین بیاید و ذهنش آشفته شود ونتواند درست عمل کند ترس کودک طبیعی نیست و بهتر است حتماً ریشه یابی و بررسی شود.
ترس سالم و ناسالم
نوربالامی گوید موضوع مهم در مورد ترسهای به بهنجار و نابهنجار آن است که ترسهای سالم و طبیعی؛ کودک را از خطر آگاه و دور نگه میدارند؛ در صورتی که ترسهای ناسالم و غیرطبیعی مانع از عملکرد درست و موفقیت او خواهند شد که این موضوع میتواند در بزرگسالی هم ادامه داشته باشد.
مقابله با هراسهای بیهوده
به گفته این روان درمانگر، مداخله والدین و اطرافیان با این ترسها کمک زیادی به بهبود آنها خواهد کرد. مثلاً کودکی را که از تاریکی، رعد و برق یا موجودات خیالی میترسد میتوان آگاه کرد یا در مورد هر کدام از ترسها برای او توضیح داد. همچنین میتوان به عنوان اقدامی عملی در برابر ترس او از تاریکی؛ شبها آباژور یا چراغ کم نوری را برایش روشن گذاشت.
ترس از حیوانات هم ترسی است که اغلب از سه سالگی آغار میشود. ترس از محرکهای شنیداری مثل آژیر یا ترس از تنهایی نیز معمولاً حدود چهارسالگی خود را نشان خواهد داد که والدین باید بتوانند با مواجهه درست با ترسهای کودکان اجاره ندهند ترس در وجود فرزندشان باقی بماند.
این موضوع بهاندازهای مهم است که اگروالدین نمیتوانند خودشان به تنهایی چنین کاری انجام دهند باید از مشاور یا متخصص کمک بگیرند.
ترس یا خجالت؟
به گفته این روان درمانگر، ترسهای کودک در سنین بالاتر تغییر میکنند و میتوانند به شکل ترس از شکست خوردن یا صحبت کردن در جمع و ارتباط گرفتن با دیگران به خصوص در مهد کودک یا مدرسه نمود پیدا کند که به نظر میرسد بعضی از این ترسها بیشتر شبیه خجالت کشیدن باشد.
البته اگر موضوع بیشتر جنبه خجالت داشته باشد میتوان آن را راحتتر برطرف کرد؛ در صورتی که اگر رفتارهای کودک ریشه در ترس داشته باشند باید در او شناسایی و برطرف شوند. در غیر این صورت میتواند بر کیفیت زندگی او در آینده و چگونگی برقراری ارتباط با دیگران تأثیر گذار باش
آگاهی؛ پادزهر اصلی ترس
این روان درمانگر کودک و نوجوان میگوید موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت آن است که فراموش نکنیم دلایل ترس کودکان را در ترسهای خودمان جست وجو کنیم چون خود ما نیز میتوانیم ترسهای خود را به فرزندانمان منتقل کنیم.
نکته مهم در رؤیارویی با هر ترسی داشتن آگاهی بیشتر و پذیرش واقعیت است. شاید عوامل ژنتیکی هم بر بروز بعضی ترسها نقش داشته باشد اما در هر صورت میتوان گفت آگاهی؛ پادزهر اصلی بسیاری از ترسها به شمار میرود.
بنابراین با وجود اینکه ترس کودکان طبیعی است اما حتماً باید با آگاهی لازم در مورد خواستهها و تواناییهای کودک در هر سن و سالی؛ او را کمک کرد تا بر ترسهای خود غلبه کند.
بیشتر بدانیم
با ترس کودکان چطور مواجه شویم؟ | جلوی تشویش را بگیرید
عوامل تاثیرگذار در احساس شادی | احساس خوشبختی ژنتیکی است یا اکتسابی؟