موضوع اتم و انرژی هستهای یا همان برنامه هستهای ایران، موضوعی جنجالیتر است که به یکی از عوامل تعیین کننده در انتخابات کنگره آمریکا تبدیل شده است.
اما قیمت بنزین و سوخت که تأثیر و ارتباط مستقیمی با جیب مصرف کنندگان دارد، موضوعی تأثیرگذارتر در این انتخابات است.
به همین دلیل، نشریه اینترنتی «Energy Industry Today» که به موضوعات مربوط به صنعت نفت میپردازد، در هفته اول ماه اکتبر، مقالهای منتشر کرد که در آن، این گمانهزنی به چشم میخورد که سعودیها ممکن است در میزان تولید نفت، چنان دستکاری کنند که بر نتیجه انتخابات آمریکا تأثیر بگذارد.
این اولین بار نیست که چنین اتفاقی میافتد. «باب وودوارد» نویسنده روزنامه واشنگتن پست در دومین کتاب از سه کتابی که تاکنون درباره ریاست جمهوری جورج بوش نوشته است، یادآوری میکند که در اوایل سال 2004 شاهزاده بندر بن سلطان، سفیر عربستان در آمریکا و دوست نزدیک خانوادة بوش، قول داده بود که کشورش تولید نفت را چنان بالا ببرد که قیمت سوخت در آمریکا حتی از قبل از انتخابات سال 2004 پایینتر بیاید.
البته سعودیها حرفهای «وودوارد» را رد کردند و این تعجبی هم ندارد. اگر در سال 2006 هم بار دیگر این اتفاق بیفتد و کسی آن را فاش کند، باز هم همه تکذیب میکنند.
سیاست، همیشه بومی است. این حرفی است که «تیپ اونیل» نماینده کنگره آمریکا همواره میگوید. اما در آمریکا اینطور نیست و تمامی انتخابات آمریکا همواره به عوامل و اتفاقات بینالمللی وابسته است.
در ماه نوامبر، رأی دهندگان آمریکایی با نگاهی به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه (از تأمین نفت گرفته تا پیشبرد جنگ)، رأی میدهند. اما چالش سیاسی آمریکا، بزرگتر از این انتخاباتِ پیش رو است.
افکار عمومی و مردم آمریکا باید تبلیغات انتخاباتی را به صورت بومی؛ سازماندهی را به صورت کلی؛ و وعدههای دموکراتیک را به صورت جهانی انجام دهند.
تغییرات در تعداد شبکههای نفتی که از دل زمین استخراج میشود، بر اساس قانون عرضه و تقاضا بر بازار تأثیر میگذارد؛ اما صنعت نفت، تأثیری بیشتر از تعیین قیمتها دارد.
در نظر گرفتن تنها یک دلیل برای تغییر قیمتها، کاری بینتیجه و غیرممکن است؛ بهویژه برای غیرکارشناسان. مثلاً اکثر مردم میدانند و میتوانند پیشبینی کنند که قیمتها در اوایل تابستان و هنگام مسافرتها بالا میرود و بعد از بازگشایی مدارس کاهش پیدا میکند.
اما تأثیر بر قیمتها از عوامل دیگری هم ناشی میشود که اتفاقاتی خارج از کنترل، مثل بلایای طبیعی یا وضعیت جوی، از جمله آنهاست. به هر حال، این کالا تأثیر مستقیمی بر حکومت در آمریکا دارد.
واشنگتن تصمیم گرفته است تا خریدهای جدید نفتی برای ذخایر استراتژیک نفتی را از پاییز 2006 تا زمستان 2007، یعنی تا بعد از انتخابات، به تأخیر بیندازد.
از سوی دیگر، وقتی قیمت یک بشکة نفت در اوایل اکتبر به زیر 60 دلار رسید، وزرای نفت کشورهای عضو اوپک بهطور علنی اعلام کردند که این سازمان ممکن است نشست اضطراری تشکیل دهد و در آن، کاهش تولید تا یک میلیون بشکه در روز را بررسی کند.
با توجه به ماهیت جنجالی انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 که در آن، جورج بوش از دیدگاه بسیاری منصوب شد و نه انتخاب، و بعد از آن نتیجة انتخابات سال 2004 و نگرانی رو به رشد در میان مسؤولان محلی درباره استفاده از ماشینهای رأیگیری الکترونیک در انتخابات نوامبر، هرگونه دستکاری پشت پرده در قیمتها میتواند توطئههای جدیدی در انتخابات را به دنبال داشته باشد.
سیاستهای بینالمللی کاخ سفیدِ بوش بر انتخابات امسال، نسبت به انتخاباتهای گذشته بیشتر تأثیر دارد. این بار فقط عراق و افغانستان نیست، بلکه رابطة ایران و آمریکا بر انتخابات کنگره تأثیر میگذارد. این تأثیر در سال 1979 و هنگام تسخیر سفارت آمریکا در ایران هم اتفاق افتاد.
اکنون آمریکا ایران را به پنهانکاری در برنامه هستهای خود متهم میکند و میگوید در پس برنامة صلحآمیز هستهای، برنامة تسلیحاتی وجود دارد. از آنجا که دولت بوش حساسیت زیادی روی توقف تکثیر هرگونه دانش، تجهیزات و سوخت هستهای دارد، جای تعجب است که چرا درباره ایران مانند کره شمالی در مذاکرات چندجانبه شرکت نمیکند.
در سال گذشته آمریکا نقشی در مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان نداشته است. لحن دولت بوش همواره تند بوده، اما مانند ماجرای عراق در سال 2003 برای اعمال تحریمهای سختگیرانه علیه ایران، فشار چندانی به اعضای شورای امنیت وارد نمیکند.
شاید دلیل این تأکید نکردن بوش، کوتاهی و ناکامی کنگره در تصویب تحریمهای شدید علیه ایران به جای قوانین گذشته است.
البته عوامل دیگری هم وجود دارد. در سپتامبر 2006 آژانس بینالمللی انرژی هستهای، گزارشی مبهم درباره پایبندی ایران به ان.پی.تی در اختیار شورای امنیت گذاشت. مذاکرات با اروپا هم هنوز نتایج روشنی نداشته است. روسیه و چین هم دربارة حتی تحریمهای محدود و هدفمند سازمان ملل مطمئن نیستند و تردید دارند.
دولت بوش و متحدان آن در کنگره با ادعاهایی درباره یافتن اورانیوم غنی شدة بالا در تأسیسات سانتریفیوژ ایران، تلاش کردند تا پرونده را به شورای امنیت ببرند. آمریکا حتی ادعا کرد که یک بازرس ارشد آژانس به این دلیل از کار خود برکنار شده که قصد داشت اعلام کند ایران در حال ساخت بمب هستهای است.
اما حقیقت، آن است که این فقط یک ادعا بوده و آن بازرس مورد ادعای آمریکا هنوز در شغل خود در آژانس مشغول به کار است.
تعداد کسانی که این ادعاهای آمریکا را باور کنند، زیاد نیست. دیپلماتهای با تجربة سازمان ملل، اکنون این مانورها و تلاشهای آمریکا را با ادعاهای این کشور پیش از جنگ عراق در سال 2003 مقایسه میکنند.
اقدامات آمریکا در آن روزها اعتبار آژانس بینالمللی انرژی اتمی را چنان از بین برد که شاید تا مدتها تأثیرات آن بر جا باشد. در اواخر سپتامبر، پنتاگون اعلام کرد ناو جنگی «یواساسآیزنهاور» برای گرفتن جای ناو جنگی «یواساساینترپرایز» به سوی خلیج فارس میرود. هدف از این اعلام خبرها هم، جنجالیتر کردن اوضاع است.
با وجود حضور 20 هزار نیروی آمریکایی در افغانستان و 140 هزار نیرو در عراق و با توجه به این که نظامیان آمریکایی در عراق بیشتر به گروگان شبیه هستند، به نظر نمیرسد هیچ تفکر عقلمداری در واشنگتن، درگیر شدن این کشور در یک عملیات دیگر را تأکید کند.
اما دو موضوع نفت و ایران، کاملاً با هم مرتبط هستند. اگر بازارها خطر جنگ را احساس کنند، قیمتهای نفت بار دیگر سر به فلک میکشد و حمایت رأی دهندگان از حاکمان کاخ سفید و کنگره به شدت کاهش مییابد.
با نزدیک شدن انتخابات، تعبیر دولت بوش از فعالیت های ایران باید دقیقتر شود. ایران آنطور که دولت بوش ادعا میکند، در مسیر مقابله و ستیز با جامعة بینالمللی قرار ندارد، بلکه در برابر تفسیر و تعبیر آمریکا از سیاستهای جهانی مقاومت میکند. از سوی دیگر، اگر منافع دوطرف بهطور برابر محترم شمرده شود، مذاکره ممکن خواهد بود.
اما پرسش این است که گذر زمان به سود کدام طرف است؟
طی 5 تا 15 سال آینده، ایران میتواند با پیشرفت تکنولوژیک چشمگیری به قدرت هستهای تبدیل شود و منطقه و جهان را تغییر دهد. اما 5 تا 15 سال، زمان خوبی برای مذاکره و به توافق رسیدن با ایران است.
در انتخابات ماه نوامبر، رأی دهندگان آمریکایی در واقع دربارة سیاست خاورمیانهای دولت بوش قضاوت میکنند. محور توجه آنها جنگ عراق و البته کشمکش با ایران است. آنها میدانند این دو موضوع، قیمت نفت و بنزین را رقم میزند. دولت آمریکا هنوز برای اتخاذ سیاستی جدید فرصت دارد.
منبع: FPIF، اکتبر 2006