اکنون گروه جدیدی از چهرههای قدرت در آمریکا ظهور کردهاند که قرار است آیندۀ سیاسی ایالات متحده را شکل بدهند. نتیجه انتخابات اخیر کنگره آمریکا و پیروزی گسترده دموکراتها اکنون به بحث روز این کشور تبدیل شده و همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است.
بعضی همچون تام ویلساک فرماندار ایالت آیووا از نتایج این انتخابات چنین برداشت کردهاند که راهشان به کاخ سفید باز شده است. ویلساک 24 ساعت بعد از اعلام نتایج انتخابات گفت که در انتخابات ریاست جمهوری 2008 کاندیدا میشود. این فقط ویژگی سیاست در آمریکا است که هنوز انتخابات قبلی تمام نشده، حرف از انتخابات بعدی به میان میآید و جنگ تبلیغاتی بعدی شروع میشود.
ویلساک هم مانند دیگر دموکراتها فکر میکند پیام روشن شکست جمهوریخواهان این است که مردم آمریکا خواستار تغییرات اساسی و تعیین کننده هستند. اما این تغییرات باید از ناحیه یک دموکرات محافظه کار باشد و از ناحیه مردی که سابقه حکومت در یک منطقه مهم را داشته و به سختی میتوان به او لقب لیبرال را داد. ویلساک به عنوان یک دموکرات محبوب و فرماندار مقتدر در غرب آمریکا با این ویژگیها سازگار است.
او در اولین کنفرانس رسمی انتخاباتیاش دو سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 2008، با اشتیاق به خبرنگاران گفت ما با هر دو پا و با تمام قوا وارد این کارزار میشویم.
این بخشی از فضای فاتحانۀ حاکم بر حزب دموکرات جدیدی است که از دل این انتخابات بیرون آمده.
دموکراتها هر دو مجلس نمایندگان و سنا را بعد از 12 سال از کنترل جمهوریخواهان بیرون آوردند. موج سیاستمداران تازهنفس دموکرات اکنون برای اولین بار بعد از ریاست جمهوری بیل کلینتون وارد عرصۀ قدرت واقعی در واشنگتن شده اند. این سیاستمداران، برنامه گستردهای برای تغییر دارند.
در همین حال، بسیاری از چهرههای بلند پایه دولت بوش در حال خروج از صحنه هستند. دونالد رامسفلد وزیر دفاع بلافاصله از صحنه خارج شد و جان بولتون سفیر و نماینده آمریکا در سازمان ملل به دنبال او در حال کنارهگیری است.
«کارل روو» مغز متفکر تبلیغات انتخاباتی جمهوریخواهان که زمانی همه از او بیم داشتند، اکنون به ستارهای در حال افول تبدیل شده و شخص جورج بوش هم به اردک لنگ شباهت پیدا کرده است. صحنه جدیدی در عرصه سیاست آمریکا ایجاد شده و حزب دموکرات را به این باور رسانده که فرصتی استثنایی برای تسلط بر اوضاع فراهم شده است.
جمهویخواهان در شمال و شرق، قدرت خود را از دست دادهاند و این حزب هر روز بیشتر به حزبی جنوبی تبدیل میشود. در مقابل، دموکراتها با اطمینان در حال پیشروی در ایالات جنوبی و غربی و مرکزی هستند.
ویلساک با سخنان خود فضای حاکم در میان دموکراتها را به طور خلاصه منتقل کرد که نبرد واقعی تازه شروع شده است. او در همان کنفرانس خبری گفت: «ما کنگره را پس گرفتیم، اما باید کاخ سفید را هم پس بگیریم.»
دموکراتها اکنون بر این باورند که آمریکا در حال رنگ عوض کردن و آبی شدن است. جشنهای نیمهشب در منطقه کپیتال هیل (جایی که کنگره در آن واقع است) نشان داد که این بار، تغییر قدرت در واشنگتن تا چه حد اهمیت دارد.
در همین حال کمیته تبلیغات انتخاباتی جمهوریخواهان در سنا در مقر خود، کنفرانس مطبوعاتی کوچکی ترتیب داد که در همین کنفرانس کوچک هم بسیاری از صندلیها خالی بود. به غیر از الیزابت دال که در پی درخواستهای مکرر رسانهها در این کنفرانس حضور یافته بود، هیچ نماینده دیگری از جمهوریخواهان در مقابل خبرنگاران حاضر نشد.
خانم دال هم مدت زیادی نماند و رفت. واشنگتن واقعاً تغییر کرده و اکنون دموکراتها مشغول تقسیم قدرت در سنا و مجلس نمایندگان هستند. از میان چهرههای جدیدی که وارد عرصه سیاست شدهاند، نانسی پلوسی اهمیت بیشتری دارد که قرار است رئیس مجلس نمایندگان باشد.
او یک لیبرال از ایالت سانفرانسیسکو است که بوش را امپراتوری بدون قبا و فردی خطرناک خوانده است. «سناتور هری رید» از سیاستمداران کهنهکار و قدیمی آمریکا دیگر چهره جدید قدرت است که از این به بعد قدرتمندترین چهره سنا هم خواهد بود.
«هوارد دین» کاندیدای سابق ریاست جمهوری در حزب دموکرات هم، اکنون با لقب دولتساز وارد عرصه سیاست در واشنگتن شده. او به عنوان رهبر کمیته ناسیونال دموکراتیک، اکنون بر ظهور یک حزب جدید نظارت دارد.
بازیگران دیگری هم در عرصه قدرت در حال ظهورند که یکی از مهمترین آنها «رام امانوئل»، نمایندهای از شیکاگو است. شخصیت الهامبخش او عاملی برای انسجام دموکراتها در این انتخابات بوده است. بعضی در حزب دموکرات چنین زمزمه میکنند که او از نظر هوش و استعداد در رقابتهای انتخاباتی و از نظر سازماندهی و مدیریت میتواند جای «کارل روو» را برای حزب دموکرات بگیرد.
اینها زنان و مردانیاند که اکنون صحنه قدرت را در دو سال آینده در آمریکا شکل میدهند. برای اولین بار است که این افراد، قدرت واقعی یافتهاند و اکنون تلاش میکنند بعضی تصمیمات گذشته بوش را تغییر دهند. از جمله تصمیمات این گروه جدید، تجدید نظر در طرح کاهش مالیات ثروتمندان، اقدام به افزایش حداقل دستمزد و شاید نگاهی به اصلاحات نظام درمانی است.
کنگره جدید در دست دموکراتها، کنگرهای محافظهکار با سیاستهای حمایتی بیشتر خواهد بود که تصمیماتش بازتاب دهنده بیم آمریکا از رقابت خارجی و تسلیم شدن در برابر خارجیها است. اما دموکراتها در خارج از کنگره جدید هم نفوذ خواهند داشت. موقعیت بولتون در سازمان ملل اکنون متزلزل شده، چون سنای جدیدی که دموکراتها در آن اکثریت دارند، دیگر بولتون را در این سمت تأیید نخواهند کرد.
اگر بوش فرصتی دیگر برای کاندیدا کردن یک قاضی جدید برای دیوان عالی بیابد، بدون شک باید به دنبال یک میانهرو باشد، چون در غیر این صورت شانسی برای تأیید انتخابش ندارد.
در همین حال، دموکراتها هم اکنون قدرت حمله دارند.
آنها همه کمیتههای حساس در کنگره را در کنترل دارند و میتوانند گروههای تحقیق با قدرت ویژه برای بررسی همه اتفاقات شش سال گذشته تشکیل دهند. اگرچه دموکراتها گفتهاند که قصد استیضاح بوش را ندارند، اما به شدت به دنبال مهمات ویران کننده برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 هستند.
با توجه به شدت رسواییهای اخیر در واشنگتن، دموکراتها برای رسیدن به هدف خود نکات زیادی پیدا خواهند کرد. خشنودی دموکراتها کاملا توجیه پذیر است، اما نباید بیش از حد خوشبین باشند. در موضع مخالف یا اکثریت بودن، کار آسانی است، اما بسیاری از کارشناسان اتفاق نظر دارند که نتیجه این انتخابات بیشتر از آنکه برد دموکراتها باشد شکست جمهوریخواهان بوده است.
دموکراتها فقط گوشهای نشستند و از خشم رأی دهندگان آمریکایی علیه سیاستهای بوش و بهویژه جنگ عراق استفاده بردند. در حقیقت جمهوریخواهان، با سیاستهایشان خودشان را از صحنه قدرت خارج کردند.
اکنون دموکراتها بخشی از حاکمیت در واشنگتن هستند و حالا نوبت آنها ست که به دست جمهوریخواهان گزک بدهند. یکی از این گزکها در آینده نزدیک، عراق است. دموکراتها سردمداران و هدایت کنندگان موج ضد جنگ عراق، اکنون هیچ سیاست واحدی درباره این موضوع ندارند و سیاست این حزب در قبال عراق دقیقاً آینۀ سیاستهای دولت بوش است.
هر دو طرف اکنون در انتظار تصمیم گروه تحقیق جیمز بیکر درباره عراق هستند تا به توصیههای این گروه عمل کنند و شاید روند عقبنشینی آرام از عراق شروع شود.
در حزب دموکرات و بهویژه در رهبری این حزب، اکنون اختلاف نظر زیادی میان حامیان جنگ و مخالفان آن وجود دارد.
این اختلاف در رأس حزب، بیشتر قابل مشاهده است. هوارد دین و رام امانوئل، استراتژیهای جداگانهای برای انتخابات دارند و هر دو هم حامیانی دارند که با گروه دیگر ضدیت دارند. ورای این ملاحظات و اختلاف نظرها موضوع هیلاری کلینتون و نمایندگی او برای انتخابات ریاست جمهوری است.
اگرچه آمریکا چندان به شانس هیلاری کلینتون برای پیروزی در این رقابت امیدوار نیست، اما او تیم تبلیغاتیاش را برگزیده و تشکیل داده است. حضور کلینتون در انتخابات، شرایط لازم را برای حملات جمهوریخواهان آماده میکند و در درون حزب دموکرات هم اختلافات زیادی را به همراه میآورد.
آمریکای جدید برای دموکراتها فقط سرخوشی و پیروزی نیست و مشکلات جدی پیش روی آنها وجود دارد.
اما اکنون تردیدی نیست که دیگر لقب جمهوریخواهی لیبرال که بوش و روو واضعان آن بودند، به تاریخ پیوسته است. معماران این جنبش اکنون خود در آستانۀ خروج هستند. بوش در اولین کنفرانس خبری خود بعد از انتخابات مجبور شد از موضع دیک چنی (معاون بوش) دفاع کند.
او پیش از این هم این کار را کرده بود، اما این حقیقت که این پرسش در اولین کنفرانس خبری بعد از انتخابات از او پرسیده شد، نشان میدهد که بسیاری چیزها در آمریکای پس از انتخابات تغییر کرده است.
رؤیای روو برای ایجاد اکثریت دائم جمهوریخواه در آینده، پایان یافته است. بعد از چند پیروزی پیاپی، حزب جمهوریخواه و ماشین تبلیغاتی او با شکست روبرو شده و متوقف گردیده است. سبک تبلیغات سیاسیاش هم با بنبست جدی روبرو شده است.
همه مهارت روو تقویت جایگاه جمهوریخواهان در میان رأی دهندگان مسیحی و مذهبی و ایجاد شکاف در میان رأی دهندگان بر سر موضوعات حساسی چون سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان بود.
این سیاست در انتخاباتهای 2002 و 2004 نتیجه مطلوب را برای جمهوریخواهان به دنبال داشت، اما این بار چنین نشد و نتیجه نداشت. در انتخابات اخیر، نتایج نشان داد که سهم دموکراتها از آرای مسیحیان متعصب به شدت افزایش یافته است. تلاش جمهوریخواهان برای تبدیل کردن موضوع ازدواج همجنسگرایان به موضوعی محوری، در تبلیغات انتخاباتی این دوره با شکست روبرو شد.
در مورد موضوع مهاجرت هم تلاش آنها شکست خورد و این موضوع هم محور تبلیغات و توجه مردم قرار نگرفت. موج تبلیغات بیرحمانه جمهوریخواهان در برابر افکار عمومی که به شدت بیتاب تغییر مسیر در عراق بودند، شکست خورد. جمهوریخواهان هرچه زدند به در بسته خورد.
آمریکا از پیامهای تکراری جمهوریخواهان درباره سقط جنین، انحراف اخلاقی و چیزهایی از این دست خسته شده بود.
در این انتخابات در حقیقت ناقوس پایان دولت بوش نواخته شد. برنامههای دولت دوره دوم او همچون اصلاح نظام مالیاتی و تغییرات در نظام تأمین اجتماعی، پیش از این هم متوقف شده بود. نام او برای بسیاری از نامزدهای جمهوریخواه، دردسر ساز شد. بوش برای 58 کاندیدای حزب جمهوریخواه در این انتخابات تبلیغات کرد که از میان آنها 29 نفر بازنده شدند.
رابطه بوش و پدرش هم اکنون با بحران روبرو شده است. مردان وفادار به بوش پدر همچون جیمز بیکر و رابرت گیتس (وزیر دفاع جدید) اکنون مسؤول سروسامان دادن به اوضاع پر آشوب و درهم ریختهای در عراق شدهاند که بوش پسر آن را ایجاد کرده است.
این شرایطی کنایه آمیز است، زیرا وقتی ماجرای عراق شروع شد، چنین تصور شد که پسر قرار است کار ناتمام پدر را درباره حکومت صدام به پایان ببرد. اما اکنون بوش پدر وارد میدان شده تا خرابکاریهای پسر را جبران کند. رابطه این پدر و پسر همچون نمایشنامه شکسپیر در حال شکل گرفتن است.
همانطور که دموکراتها باید خوشحالی خود را کنترل کنند و بیش از حد امیدوار و سرخوش نباشند، جمهوریخواهان هم نباید شکست راست مذهبی افراطی و نومحافظه کاران را به پای کل حزب جمهوریخواه بگذارند.
بسیاری از دموکراتهایی که وارد کنگره شدهاند، گرایشهای محافظهکارانه دارند و با سقط جنین و کنترل سلاح مخالفاند. سناتور باب کیسی که در یک نبرد انتخاباتی جنجالی «ریک سنتروم» قهرمان محافظهکاران را در ایالت پنسیلوانیا شکست داد به شدت با سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان مخالف است.
«سناتور جیم وب» که جورج آلن را در ویرجینیا شکست داد، در دولت رونالد ریگان حضور داشته است. در حقیقت حتی اکنون و بعد از شکست انتخاباتی اخیر، شمار جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان بیشتر از زمان ریاست جمهوری ریگان است. آمریکا کشور اکثریت لیبرال نیست و اگر دموکراتها بخواهند به شیوه لیبرال عمل کنند، به زودی این را درک خواهند کرد.
اما جمهوریخواهان باید تاکتیکهای خود را تغییر بدهند تا بتوانند با صحنه جدید سیاست در آمریکا روبرو شوند. از همین حالا یک نکته درباره انتخابات سال 2008 ریاست جمهوری آمریکا مشخص است و آن اینکه جمهوریخواهان قطعاً نامزدی معرفی میکنند که شبیه بوش نباشد.
در انتخابات سال 2008 آمریکا جایی برای تگزاسیها و مردان نفتی وجود ندارد. کاهش نفوذ راست مذهبی در عرصه سیاست آمریکا به سود سناتور جان مک کین در انتخابات سال 2008 است.
مککین مجبور شد در این انتخابات و در ماههای اخیر از محافظهکاران حمایت لفظی کند، اما اکنون آزاد و راحت خواهد بود و میتواند به موضع میانه خود بازگردد. در همین حال آرزوهای ریاستجمهوری «رودی جولیانی» شهردار سابق نیویورک هم قوت بیشتری میگیرد.
او برای به دست آوردن نامزدی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 بیش از حد لیبرال است، اما اکنون او در میان مردم محبوبیت زیادی دارد. مک کین و جولیانی هر دو با شکست دیدگاه بوش نفس راحتی کشیدهاند و اکنون به اندازه دموکراتها به آینده خوشبین هستند.
اما فعلاً زمان دموکراتها است. آنها مدتها در انتظار این لحظه بودند. رقابت برای ورود به کاخ سفید تازه آغاز شده و این رقابت بسیار گسترده و نامشخص است.
بازیگران جدید قدرت در حزب دموکرات
- رام امانوئل نماینده شیکاگو در کنگره که مغز متفکر دموکراتها در این انتخابات بود.
- هیلاری کلینتون سناتور دموکرات ایالت نیویورک که بعد از پیروزی در این انتخابات، هدف بعدی او کاخ سفید است.
- هوارد دین رئیس کمیته دموکراتیک ملی حزب دموکرات که میگوید برنامه دارد تا همه 50 ایالت آمریکا را آبی کند.
- نانسی پلوسی که اولین رئیس زن در مجلس نمایندگان آمریکا و نماینده سانفرانسیسکوی لیبرال است.
- هریرید به عنوان رهبر دموکراتها در سنا که اکنون قدرتمندترین مرد سنای آمریکا است.
- تام ویلساک فرماندار آیووا یک میانهرو که در ایالت خود، محبوبیت زیادی دارد. او بلافاصله بعد از انتخابات از قصد خود برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد.
منبع: گاردین
نوامبر 2006