نیاکان وی از دوران نادر شاه افشار تا اواخر قاجاریه از مصادر و رجال کشور بودهاند و او از عموزادههای میرزا عباس خان فروغی بسطامی به حساب می آید و میرزاعباس خان فروغی بسطامی از اعقاب بایزید بسطامی می باشد.
وی پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه و خدمت سربازی وارد خدمات دولتی شد، مدتی در اداره ثبت و سپس در شهرداری تهران و چندی بعد در وزارت پیشه و هنر و وزارت کار مشغول به کار بود.
بعد از مدتی ریاست اداره انتشارات و مطبوعات وزارت اقتصاد ملی را عهده دار گردید و طی این سالها با روزنامه" توفیق" و روزنامه های" تهران مصور" و" بابا شمل" نیز همکاری میکرد. وی قریب ده سال مسئولیت تهیه و تنظیم صفحات شعر و ادب مجله"اطلاعات هفتگی" را بر عهده داشت ، وی در برنامه "گلهای رنگارنگ" نقش مهمی را ایفا کرد.
آثار رهی مشتمل بر: 1.سایه عمر 2. آزاده 3.گلهای جاوید 4.تصحیح و چاپ دیوان فروغی بسطامی می باشد.
"کتاب سایه عمر" رهی مشتمل بر غزل – مثنوی و رباعی می باشد. وی اولین مجموعه این کتاب را در اسفند 1343به چاپ رسانید." کتاب آزاده" توسط برادرش حسنعلی معیری بعد از فوت رهی گردآوری شد و در آذر 1349به چاپ رسید. که این مجموعه مشتمل بر اشعار فکاهی و سیاسی رهی است که در سالهای نابسامانی کشور (1321-1326) در نشریات آن زمان چاپ می شد ، همینطور مجموعه ترانه هایی که وی تصنیف کرده است در این کتاب گرد آوری شده است.
کتاب" گلهای جاویدان" ،شامل مجموعهای از اشعار منتخبی است که وی از دیوان شعرای مختلف گردآوری کرده است این کتاب گزیدهای از هزار سال شعر و ادب فارسی را یکجا به صورت مجموعه ای مستقل ارائه میدهد.
چون زمینه اصلی کار رهی غزل بوده است بیشتر ادبا او را غزلسرا میدانند لیکن قطعات و مثنویهای او نشاندهنده ابتکار و نوآوری وی در مضمون آفرینی است و شاید از این حیث ارزش آنها بیش از غزلهایش باشد. قطعاتی مانند: "شاخک شمعدانی"، "گنجینه دل"، "دشمن و دوست" و"خصوصا خلقت زن" از این زمره میباشند.
رهی بیش از همه در اشعارش به شیخ اجل سعدی و بعد از آن به نظامی اقتدا کرده است.
ترانه سرایی امروز ایران مرهون برخی خدمات ارزنده رهی است. رهی کاری را که علی اکبر شیدا و عارف و بهار پایه گذاری کرده بودند ادامه داد و به سرانجام رسانید و این در شرایطی بود که هنر تصنیف سازی از شاهراه اصلی خود خارج شده بود . ترانه های رهی از ماندگار ترین ترانه های تاریخ ترانه سازی معاصر ایران است. نخستین ترانه ای که رهی سرود "خزان عشق" و آخرین آن "آزاده " نام دارد. اکثر تصانیف وی از لحاظ ساختاری و لطافت بی نظیرند.
رهی یکی از پر کارترین و شجاعترین طنزنویسان و طنزسرایان معاصر نیز است که گامهای شایان تقدیری در این زمینه برداشته است.
رهی در عرصه طنز دارای ابتکارات و اندیشههای ادبی ، سیاسی و روشی بسیار متنوع است طنزهای او گاه به قدری قوی است که از غزلهایش هم پیشی میگیرد. طنزهای او شیرین و تلخ و به زبان محاوره و از تکلف و صنایع پیچیده به دور است . از جمله شعرهای خوب رهی به ابیات زیر میتوان اشاره کرد:
جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
شعله را چون گل درون پیرهن پیچیدهام
شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد
آتشی جاوید باشد در دل خاکسترم
(ستاره بازیگر)
همچو نی مینالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ ناپیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بس که طوفانزا بود دریای دل
دل اگر از من گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
(رسوای دل)
وی شاعری بود که تمام عمرش را وقف هنرش نمود، هرگز ازدواج نکرد و با مشاغل اداری نیز میانه خوبی نداشت و همانطور که خودش میگفت: «قناریهای شعر ناب تحمل قفس میز ریاست را ندارند.» رهی در سحرگاه جمعه 24 آبان 1347 قبل از آنکه خورشید بر سینه آسمان بنشیند دیده از جهان فرو بست.