همشهری آنلاین- داریوش شهبازی، تهرانپژوه: «انگوری، آی انگوری، مثل چراغ زنبوری، باغت آباد انگوری، بیا که چه انگوری آوردم... » این عبارات آهنگین که با صدایی رسا و آوازگونه، صبحها در کوچه پسکوچههای تهران قدیم میپیچید، از حنجره مردان زحمتکشی خارج میشد که انگورفروشی دورهگردی را برای کسب درآمد برگزیده بودند و مردم به آنها انگوری میگفتند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
تا صدای دلنشین آنها در کوچهها طنینانداز میشد، مشتریان که از اهالی همان محله بودند، سبدی، ظرفی برداشته و از خانه بیرون میزدند تا چند چارک انگور تازه از آنها بخرند. در گذشته وسعت تهران همان محدوده مرکزی تهران امروز بود و بسیاری از آبادیهای اطراف نظیر طرشت، پونک، فرحزاد، کن، آبادیهای شمیران و شهرری و غیره به تهران نپیوسته بود و در بیشتر این آبادیها و البته دهکدههای کرج و شهریار و ورامین انواع انگور مانند عسگری، ریشبابا، صحابی، مهدیخانی، شاهانی، یاقوتی و ...کشت میشد. انگوریهای زحمتکش در نخستین ساعات بامداد انگور روزانه خود را از باغداران میخریدند و به سمت تهران حرکت میکردند تا بتوانند انگور تازه به مردم عرضه کنند.
دوره گردان عموما افرادی از طبقه ضعیف جامعه بودند که درآمدشان از راه خرید محصولات کشاورزی از باغهای تهران و فروش در محلههای دیگر تهران بود. اما این بدان معنا نبود که چون از طبقه ضعیف جامعه هستند هوای افراد بیبضاعت را نداشته باشند. کاسبان قدیم مصداق روایتی از پیامبر(ص) بودند که فرموده بودند: «اَلْکاسِبُ حَبیبُ الله؛ هر کسی با دست خود کسب مال کند، دوست خدا است». وقتی کاسبان با این نگاه را به شغلشان داشتند، طبیعی بود که در کارشان مراعات حال ضعیفان را میکردند. ما در تاریخ تهران تا همین دهه 20 و 30 میخوانیم که کاسبان چوب خط داشتند و صورت بدهی مشتریهایی که توان خرید، نداشتند را ثبت میکردند. و نکته مهم این بود که چوب خط یا همان صورت بدهی، برای حفظ حرمت به دست مشتریان داده میشد. البته بودند کاسبانی که در ماست آب میریختند و به دست مشتریان میدادند اما اصل کاسبی بر مبنای اخلاق بود. فرقی هم نمیکرد مغازه قصابی باشد و گوشت به دست مشتری بدهد یا کاسبی دوره گرد که در شهر میگردد و صدای دلنشین او در شهر میپیچد.