احسان خواجه امیری، چند روز پیش، 23ساله شد. دانشجوی رشتة مهندسی کامپیوتر که باوجود جوان بودن یکی از محبوبترین و معروفترین خوانندگان ایران است.
اما او ظاهرا از کار مداوم خسته است. خودتان جواناید و میدانید که کار مداوم برای کسی که باید تفریح کند، استراحت کند و جوانی کند، چقدر سخت است، اما او از بچگی در حال خواندن است و کار میکند.
بزرگ شدن در یک خانوادة هنرمند، به هر حال این چیزها را هم دارد. اما او تا این جای کار به قول یکی از خوانندههای مطرح، مثل موشک در حال بالا رفتن است و به همین دلیل هم وسواسی شده و قصد دارد با حساسیت بالایی آلبوم جدیدش را منتشر کند.
احسان، اما با آن صدای خاص و حزن ویژهای که در لحنش وجود دارد، به سرعت جایش را در قلب هوادارانش باز کرده و همچنان میخواهد طرفدارانش را راضی نگه دارد. به زودی مشخص میشود که او موفق بوده یا نه.
- اوضاع چطور است آقای خواجه امیری؟
خیلی هفتة سختی است. هفتة عجیبی است.
- چرا؟
چند ماه است که دارم میخوانم. کارهایم سنگین شده. این مدت، خیلی به خودم فشار آوردم. آلبوم جدیدم خیلی از من انرژی گرفته.
- درباره آلبوم جدید بگو. کارهای آلبوم ساخته شده؟
هنوز آلبوم «برای اولین بار» تمام نشده بودکه کار بر روی قطعات جدید هم آغاز شد. من الان هفده هجده آهنگ آماده دارم، اما شاید توقعام خیلی بالا رفته. سنگین کار میکنم.
- در این آلبوم، با چه کسانی کار کردی؟
در این آلبوم، از حمایتهای معنوی یکی از استادان موسیقی پاپ بهرهمند شدم. افتخار دارم که از مشورتها و کمکهای دکتر محمد اصفهانی بهرهمند شدم. همینطور به همکاری با علیرضا کهندیری در این آلبوم افتخار میکنم.
ایشان سه کار بسیار متفاوت در این آلبوم به من هدیهدادند. فضای آلبوم، کاملا متفاوت است با آلبوم قبل. یک موسیقیِ کاملا حرفهای شده. همه چیز، سر جای خودش است. اما از فردا میترسم. چون احساس میکنم با این آلبوم، توقعها هم بالا میرود و من باید بتوانم از عهده کار بر بیایم. پدرام کشتکار این آلبوم، همان پدرام کشتکار آلبوم قبل نیست.
آهنگهای خودم با آهنگهای قبلیام کاملا متفاوت است. افشین یداللهی، شاعر بسیار توانایی است، اما وقتی داریم کارها را گوش میکنیم، میگوید: «این آلبوم، چیز دیگری است.» اهورا ایمان در این آلبوم، بهترین کارهایش را ارائه داده است.
- پس با اهورا ایمان هم، همکاری داشتی. میخواستم بپرسم چرا فقط ترانههای دکتر یداللهی را میخوانی،که خودت جواب دادی.
بله، در این آلبوم از 5ترانه اهورا ایمان و 5ترانه افشین یداللهی استفاده میکنم.
- چطور شد که با اهورا ایمان کار کردی؟
سعی کردم برای این آلبوم، کم نگذارم. برای ذره ذرة آلبوم هزینه کردم. نه هزینة مادی، بلکه از لحاظ معنوی حسابی مایه گذاشتم. البته تا این جای کار، برای این آلبوم، پنج برابر آلبوم «برای اولین بار» هزینه شده. اهورا در این آلبوم، عالی کار کرده.
- بیشتر، منظورم این است که جنس ترانههای اهورا ایمان با آنچه در آهنگهای تو دیده شده، متفاوت است. چطور با او همکاری کردی؟
ترانههای این آلبوم با آن چه تا حالا اهورا گفته هم متفاوت است. شاید خود اهورا هم الان نگران باشد. حس میکردم نگران است.
تا حالا با چنین زبانی ننوشته بود. افشین در آلبوم قبل با این زبان کار کرده بود. ولی سعی کردم این آلبوم یک مجموعه باشد. به نظرم باید آلبوم، یک مجموعه باشد، نه اینکه در یک آلبوم، همهجور آهنگی باشد.
- منظورت این است که یکبستة یکدست باشد. سالاد نباشد.
بله. باید آلبوم هدف مشخصی داشته باشد. خواننده بداند که چه میخواهد به مردم ارائه بدهد.
- آهنگها در یک امتدادند یا متن ترانهها؟
فضای آلبوم، یک فضای کاملا عاشقانه است. اجتماعی نیست. شعار ندادهام. فکر میکنم اسم آقا امام زمان(عج) هم برکت این آلبوم باشد. ان شاءالله اسم آلبوم «باران که میبارد» خواهد بود که شعرش را اهورا ایمان گفته.
- زبان ترانهها به همان سادگیِ زبان «برای اولینبار» است؟
کلام، ساده است. منهای دو آهنگ، کلام مغلق نیست. کلام عاشقانة ساده، ولی عمیق. همة سوژهها بکر است. حالا باید ببینیم چه پیش میآید.
- آلبوم کی به بازار میآید؟
به محض این که مسؤولان، مجوز انتشار را صادر کنند. آلبوم در حال گذراندن مراحل اداری است.
- تمام این مدت را برای این آلبوم وقت گذاشتی؟
نه، در این مدت، بیشتر کار آهنگسازی میکردم. موسیقی فیلم و سریال. چند کار سینمایی انجام دادم. موسیقی متن فیلم «میهمان» را کار کردم و موسیقی متن سریال «پول کثیف» که هنوز پخش نشده.
- خیلی جالب است. تو تازه 23 ساله شدهای و اینقدر در کارت پیشرفت کردهای که موسیقی متن میسازی.
من قبلا هم موسیقی متن ساخته بودم، البته نه خیلی زیاد. بچه که بودم، برای برنامه کودک موسیقی ساخته بودم. 12 ساله بودم. از پارسال تا الان بیشتر مشغول کار آهنگسازی بودم.
- دنیای موسیقی متن با دنیای ترانه خیلی متفاوت است. اینطور نیست؟
مخصوصا اگر ژانر هم پلیسی باشد. سریال «پولکثیف» یک ماجرای اکشن پلیسی است و فیلم «میهمان»، کمدی است. کار فیلم که واقعا سخت بود. داستان فیلم، دربارة دختری است که از خارج میآید. موسیقی ابتدایی، غربی بود و بعد که این دختر وارد ایران میشد، متناسب با موقعیتها از موسیقی شرقی استفاده کردم. کار آسانی نبود.
- و سریال؟
سریال 30 قسمت چهل دقیقه ای بود که باید برایش موسیقی میساختم. 5 ماه وقت صرف کار کردم.
- نقش تلویزیون را در موفقیت آلبوم دوم چگونه میبینی؟
«برای اولین بار» بارها در تلویزیون پخش شد و مردم، کار را شنیدند و از آن خوششان آمد. پدرم به تلویزیون میگوید «جعبة جادویی». نمیتوان منکر تأثیر تلویزیون در موفقیت یک اثر خوب شد. ولی واقعا اثر باید خوب باشد تا مورد توجه مردم قرار بگیرد.
تلویزیون میتواند هر چیزی را گنده کند. مثل یک تلسکوپ. من خودم هنوز هم کار «برای اولین بار» را دوست دارم، اما آهنگی که مثلا یک ماه پیش ساختهام را دوست ندارم.
ترانة سریال «زیرزمین» آن بازتاب «برای اولین بار» را نداشت. این حقیقت است. در حالی که من معروفتر از زمانِ «برای اولین بار» بودم. تجربهام هم بیشتر بود. اما تلویزیون واقعا به من کمک کرده. تلویزیون اصلا مشکلی با کار خوب ندارد. تا حالا هیچ کدام از کارهایم کوچکترین تغییری نکرده. من به کادر حرفهای تلویزیون احترام میگذارم و ممنونام.
- دربارة حال و هوای شکلگیری معروفترین ترانهات «برای اولین بار» بگو.
دقیقا تک تک لحظاتش را به خاطر دارم. افشین یداللهی به من زنگ میزد و میگفت: «این دو بیت را یادداشت کن تا بقیهاش را بگویم.» ملودی آن دو بیت را میساختم و تنظیم میکردم و بعد دوباره برایم شعر را میخواند و به همین شکل. کل کار در 13ساعت شکل گرفت. کار واقعا دلی بود. در آلبوم هم کار همان است. به تنظیم آهنگ دست نزدیم.
- پدرت چقدر در شکلگیری شخصیت هنریات نقش داشته؟ مثلا در شکلگیری «برای اولین بار».
پدرم، موسیقی پاپ را دوست ندارد، ولی سبک من را دوست دارد. من خواستم در اوایل کار، ادای پدرم را در آورم. از نوع تحریرهای پدرم الگوبرداری میکردم.
دیدم واقعا نمیتوانم. نهایتا باید 10 سال تلاش کنم تا به ایرج سالها پیش برسم. پس خودم باید چه کار کنم؟ پرونده را بستم و آن را کنار گذاشتم. با توجه به احساسات درونی و تجربیاتی که کسب کردم، به سبک امروزم رسیدم. سعی نکردم از پدرم تقلید کنم.
- پدرت، کارهایت را گوش میکند؟
بله، خیلی.
- دوست ندارد تو به سمت موسیقی سنتی بروی؟
چرا. ان شاءالله تلاش دارم یک آلبوم مشترک با پدر اجرا کنیم. پدرم میخواهد با این آلبوم، از خوانندگی اعلام بازنشستگی کند. آهنگها ارکسترال خواهد بود.
- در این فضا، به نظرت کار ارکسترال جواب میدهد؟ اساسا وضعیت موسیقی کشور را چطور میبینی؟
به نظر من، به جز بعضی افراد که سختیها را به جان خریدهاند و به رنگ بازار در نیامدهاند، اوضاع چندان رو به راه نیست. یک سیدی خارجی را اگر داخل ضبط بگذارید، از لحاظ کیفیت ضبط حتی تفاوت را احساس میکنید.
اینجا همه چیز سعی و خطاست، علمی نیست. در مقایسه با کشورهای همسایه امکاناتمان خیلی کم است.
- از لحاظ آهنگسازی و ترانه چطور؟
از لحاظ شعر ما مشکلی نداریم. ترانهسراهای خیلی خوبی داریم. در زمینة موسیقی پاپ نمیدانم چه بگویم. بعضی از مردم ما شاید موسیقی پاپ را درست نمیشناسند. اگر آلبوم یک خوانندهای 50هزار نسخه بفروشد، همه آلبوم را پرفروش میدانند. در مملکت 70میلیونی، 50 هزار نسخه اصلا عددی نیست.
- «برای اولین بار» چقدر فروخت.
فکر میکنم بیشتر از 300هزار نسخه فروخت، ولی خب تیراژ بالایی نیست.
- بعضی از کارها، فقط هزار نسخه میفروشند.
به همین دلیل هم هست که موزیسینها همه به دنبال شغل دوماند. یکی به دنبال تدریس، یکی به دنبال معاملات ملکی، یکی کافی شاپ دارد... وقتی یک نفر روی کارش به صورت حرفهای تمرکز نکند، طبیعتا کیفیت کارش پایین میآید. ولی وقتی دخل و خرجها برابر نیست، مجبور است.
- با توجه به توانایی حنجرهات، چرا اجرای زنده نداری؟
پیشنهادهای زیادی بوده. انشاءالله به زودی.
- اجرای صحنه را دوست داری؟
صد در صد. ببینید منهای موضوع مالی قضیه، خواننده اگر اجرای صحنهای نداشته باشد، طبیعتا ورزش هم نمیکند تا اندام مناسبی داشته باشد. تنبل میشود و روحیة خواننده هر روز خراب میشود.
اگر خوانندهای موج مثبت را از هوادارانش بگیرد، سعی میکند کار بهتری تهیه کند تا دفعة بعد، تشویق بیشتری را کسب کند. من به عنوان جوانی که عاشق کشورم هستم، عاشق دینم هستم. دعا میکنم انرژی و استعداد جوانهای ایرانی شکوفا شود.
بچههای موزیسین، بدون آموزش، زیر و بم آهنگسازی کامپیوتری و آکوستیک را درآوردهاند. ما میتوانیم. کنسرت دادن، باعث ترقی موسیقی کشور میشود.
- صدای تو با خوانندههای پاپ کشور یک تفاوت اساسی دارد. این تفاوت کجاست؟
من پاپ نمیخوانم. تا به حال کار پاپ نخواندهام. سازهای زیر صدای من را عوض کنید، من همان تحریرهای سنتی ایرانی را دارم.
خودم را حتی به سازهای خاصی هم محدود نکردهام. در آلبوم جدیدم، یک آهنگ دارم که از انواع سازها در آن استفاده کردهام. یک بخش، ساز هندی، یک بخش، ساز ترکی است، اما کاملا ایرانی میخوانم.
- پدرت معمولا برای فیلمها آواز میخواند و تو الان برای سریالهای زیادی ترانه خواندهای. تشابه جالبی است.
خیلی اتفاقی است. من مدیون قاسم جعفری هستم. روز اول به من اعتماد کردند و صدای من با سریال غریبانه پخش شد. اصلا فکرش را هم نمیکردم که یک روز برای سریال، ترانه بخوانم. ادامه دادن آن، به دلیل موفقیت کار اول بود. پیشنهاد میشد، فرصت نکردم که فکر کنم دارم چه کار میکنم. اصلا دغدغة این را نداشتم که برای سریالها بخوانم. پیشنهاد شد و من پذیرفتم.
- در حال حاضر اگر یک سریال دیگر پیشنهاد شود، قبول میکنی در آن بخوانی؟
نه. الان نه. این حقیقت است. فقط شما نمیگویید، خیلیها میگویند. کمکم خواندن من در سریالها طبیعی شده است.
هستند کسانی که سه چهار کار اولشان خیلی خوب بوده، اما اینقدر کارشان را ادامه دادند که به تکرار رسیدند.
اصولا هنرمند نباید خیلی دست یافتنی باشد. البته اگر الان هم یک کار خوب به من پیشنهاد شود میپذیرم.
- نحوة انتخاب ترانه و موسیقی آهنگهای سریالها چطور است؟ خودت انتخاب میکنی؟
بستگی به کار دارد.
- مثلا سریال زیرزمین.
کار پیشنهاد شد، گفتم خودم آهنگ را میسازم، اما شرایط مناسب نبود. سرم شلوغ بود، قرار بر این شد که آقای ارجمند آهنگ را بسازد و من بخوانم.
- از بحث اجرای زنده دور شدیم. چند بار کنسرت داشتی؟
من فقط یک بار در جزیرة کیش کنسرت تکی داشتم.
- اما در جشنها و مراسم زیادی برنامه اجرا کردهای.
بله، خیلی.
- روی سن راحتی؟
الان بله، اما یادم میآید اولین باری که قرار بود یک اجرای زنده داشته باشم، استرس زیادی داشتم.
با بهنام خدا رحمی (دوستم) که الان آهنگساز برجستهای است، قرار بود در دبیرستان، برنامه اجرا کنیم. بهنام کیبورد میزد و قرار بود من هم بخوانم. او شروع کرد به زدن آهنگ و رسید به جایی که باید من میخواندم، اما دهانم از ترس باز نمیشد.
دوباره آهنگ را زد و باز هم من نتوانستم بخوانم. دفعه سوم با ترس و لرز شروع کردم به خواندن. هیچ وقت آن ماجرا را فراموش نمیکنم.
- از ماجراهای جام جهانی و اجرای زنده در آلمان بگو. چگونه انتخاب شدی؟
چهار نفر لیست خوانندههای پیشنهادی را به فدراسیون داده بودند که در هر چهار لیست نام من بود. بالاخره کار نهایی شد و ما به آلمان رفتیم، برنامة خیلی خوبی اجرا نشد. اما چیزهای زیادی یاد گرفتم.
- و بعد از آن، در روز جهانی موسیقی بینالمللی در فستیوال پاریس شرکت کردی؟
چه روزی بود. روز موسیقی بود واقعا. همه جا موسیقی بود. از همة کشورها. بان جووی بود، خیلیها بودند. از ایران، من و آقای مختاباد حضور داشتیم.
- استقبال از اجرای تو چطور بود؟
با اینکه باران میبارید، استقبال خیلی خوبی بود. فرانسویهای زیادی به دیدن برنامة من آمدند. سفارت، یک مکان ویژه برای ما گرفته بود. زیر برجایفل. تجربة ویژهای بود.
عشق آهنگسازی بودم
من از اول عاشق آهنگسازی بودم. قبل از ورود به کار خوانندگی، آهنگساز بودم. اصلا داستان خواندن من از همین جا شروع شد. داشتم برای یکی از خوانندهها آهنگ میساختم. نمیتوانست بخواند. دوستم به من گفت: «خب چرا خودت نمیخوانی؟ یک آلبوم همراه با پدرت بخوان. از اعتبار پدرت استفاده کن و اسم آلبوم را بگذار «من و بابا.» به شوخی صحبت میکردیم و میخندیدیم. بعد که به حرفهای آن روز فکر کردم، با خودم گفتم فکر بدی نیست.
پدرم هم اصلا در جریان کار نبود. بار اول که به پدر پیشنهاد این کار را دادم، گفت هنوز زود است.
اگرچه اولین بار 11ساله بودم که حرفش را زدم. اصرار میکردم که میخواهم بخوانم. حتی آن موقع موضوع به صحبت با تهیهکننده هم رسید که نهایتا کار انجام نشد.
بعدا بیشترِ آهنگهای «من و بابا» را خودم ساختم. خود آهنگ «من و بابا» اولین آهنگ آلبوم بود که ساختم. 15ساله بودم که آهنگ را ساختم.
کلیپ آن را بعدا ضبط کردیم. آلبوم منتشر شده بود و بعد کلیپ را ساختیم. کار آلبوم، سه چهار سال طول کشید.
من برای آلبوم «من وبابا» تمام تلاشم را کردم. برای آلبوم دوم هم تمام تلاشم را کردم. اما به هر حال، به نظر من بیشتر از اینکه در این کار، علم دخیل باشد، تجربه مهم است. ما در تاریخ موسیقی خودمان، آهنگسازهایی داریم که بلد نبودند نت بنویسند. معلومات علمی نداشتند، اما جاودانهترین آهنگهای تاریخ موسیقی ما را ساختند. میدانستند که باید چه کار کنند. به نظرم تجربة من در آلبوم دوم، خیلی بیشتر به من کمک کرد.