همشهری آنلاین- رابعه تیموری:مدرسه زهره و همکلاسیهایش جزء مدارس کاردانش و فنی حرفهای هم به شمار نمیآید، اما در مقطع متوسطه مهارتهایی را میآموزند که بعد از فارغالتحصیلی بتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند. آنها دانشآموزانی با نیازهای ویژه هستند که در مدرسه استثنایی اقدس موفقیان و در رشتههای «کمک کار دوخت سرویس آشپزخانه»و «هنر در خانه»تحصیل میکنند. دانشآموزان این مدرسه جنوب شهری، در آستانه سال نو آموختهها و دست سازههای خود را در قاب نمایشگاهی عرضه کردهاند تا توانمندیهای خود در بازار کار را محک بزنند:
بیشتر بخوانید:سرویس مدرسه رایگان برای دانشآموزان استثنایی
پیش از برگزاری نمایشگاه زهره و سارا نگران بودند که هنر دستشان مشتری نداشته باشد، ولی حالا که تعداد زیادی از سرویسهای آشپزخانهای که دوخته بودند فروش رفته، از پای چرخ خیاطی بلند نمیشوند. وسواسشان برای بهتر دوختن هم بیشتر شده و هر لحظه صد بار خانم مربی را صدا میزنند تا مطمئن شوند کارشان مشتری پسند از آب در میآید: «خانم کنارههای این را بدوزم که بیشتر بخرند؟... قیمت این دستگیره را یک میلیون تومان بگذارم میخرند؟!..» سعیده هاشمی به این سوال و جوابهای بیپایان شاگردانش عادت دارد. او ۵ سال در مدارس استثنایی تدریس کرده و میداند حتی اگر از سر پرمشغلگی جواب آنها را دیرتر بدهد، حتما تاخیر و تعلل او را بهحساب نابلدی و ناتوانی خودشان میگذارند. بعضی از شاگردان هاشمی که نمیتوانند پشت چرخ خیاطی بنشینند، با دست دوخت و دوز میکنند. اگر هم مانند سارا و الهه اصرار داشته باشند که چرخکاری دمکنیها را هم خودشان انجام دهند، خانم مربی با حوصله کمکشان میکند تا سوزن چرخ توی دستشان فرو نرود یا پارچه ریش نشود. درحالیکه هاشمی و شاگردانش در طبقه دوم مدرسه مشغول دوخت و دوز هستند، دیگر معلمان و دانشآموزان مدرسه در زیرزمین در حال تبلیغ و فروش تولیدات بچهها هستند.
خیاطان و آشپزان تازهکار
نمایشگاه را در سالن انتهای زیرزمین راه انداختهاند. روی میزهایی که دور تا دور سالن چیده شدهاند، انواع ساکهای خرید پارچهای، سرویسهای دمکنی، گلدانهای گل، جاسوزنی، بندهای عینک و گل سرهای عروسکی به چشم میخورند. روی هر یک از آنها هم نام تولیدکننده اش نوشته شده است. روی تعدادی از اجناس هم برچسب «فروخته شد» چسبانده شده و گویا بعد از ظهر که نمایشگاه بهپایان میرسد، این اجناس را به خریدارانشان تحویل میدهند. اغلب مشتریان اولیای دانشآموزان همین مدرسه هستند، ولی تعدادی از معلمان سایر مدارس هم برای خرید و بازدید به نمایشگاه آمدهاند. شویدهای خشک شده کاملا فروش رفتهاند و فقط یکی دو بسته باقی مانده است. دانشآموزان رشته هنر در خانه هفتهای یک بار به آشپزخانه میروند و در آن جا فوتوفن پخت غذاهایی مانند کوکو سیبزمینی و کته و روش خشک کردن و بستهبندی سبزیجاتی مانند شوید و پونه را میآموزند. فروش کیفهای گلیمی هم که مژگان و بارانا بافتهاند خوب بوده است، اما هنر زهرا در درست کردن سرویسهای آشپزخانه، به دوخت ودوز خیاطان حرفهای پهلو میزند.
فوتوفن کاسبی
قیمتها را منصفانه تعیین کردهاند، ولی بعضی از مادرها بنا به عادت همیشگی روی قیمتها حسابی چانه میزنند. معلمان و خانم ناظم به سادگی تخفیف میدهند، ولی فاطمه و تعدادی از دانشآموزان پایه هشتم که برای آموختن چم و خم و شگردهای کاسبی به کمک خانم میانی آمدهاند، به آسانی به تخفیف دادن راضی نمیشوند. سارا میانی دانشجوی سال آخر تربیت معلم است و اینجا درسهای علوم تجربی، تعلیمات دینی و مطالعات اجتماعی را تدریس میکند، اما مفاهیمی که او به فاطمه و همکلاسیهایش آموزش میدهد، بیشتر از آن که معلوماتی حفظی باشند، مطالبی کاربردی هستند. مثلا در زنگ درس مطالعات اجتماعی دانشآموزان موضوعاتی مانند روش دریافت پول از عابربانک، لزوم رعایت نوبت در صف نانوایی و... را میآموزند و در زنگ ریاضیات چگونه پول شمردن و روش اندازهگیری در خیاطی و... را یاد میگیرند. خانم معلم جوان سال تحصیلی آینده دوران خدمتش در آموزشوپرورش را بهصورت رسمی آغاز میکند، ولی خاطرات شیرینی که با بودن در کنار این بچهها برایش رقم خورده، ادامه خدمت در مدارس استثنایی را به خواسته و آرزوی سارا میانی تبدیل کرده است.
مربیگری مادرانه
خانم ناظم به همان اندازه که اهل تخفیف دادن و کنارآمدن با مشتری است، در تبلیغ تولیدات بچهها هم همت دارد: «این روقوریهای پارچهای را زینب و فاطمه درست کردهاند که هر دو در تولیدی لباس کار میکنند. جنسشان هم رنگ ثابت و محکم است. همین روقوریها را در بازار کمتر از ١٠٠ هزار تومان پیدا نمیکنید...» ملیحه سادات کاشی وقتی میشنود یکی از دانشآموزان مدرسه صاحب کسبوکاری شده و میتواند روی پای خودش بایستد، خستگی ١٦ سال خدمت در مدارس استثنایی از تنش در میرود. کاشی جذبه خانم ناظمها را ندارد، ولی با همانجانم و چشمم گفتنهایش خوب میتواند بچهها را به حرف شنوی وادارد. در هر گوشه نمایشگاه کاری زمین مانده باشد، حتما فاطمه جارچیان آن جا پیدا میشود. آموزشهای درگوشی خانم مدیر به شاگردانش مادرانه است: «زهرا جان هر کس که آمد این سبزههای هسته نارنج را نشانش بده و بگو قیمت سبزهها خوب و مناسب است و سرحال و باطراوت هستند. بلند صحبت کن و خوب توضیح بده، آفرین دخترم.»
سود و هزینهها
اگر هم وسط کار و کاسبی سر درددل یکی از شاگردانش باز شد و از زمین و زمان شکایت داشت، خانم مدیر آماده است که قید کاسبی را بزند و با حوصله و آرامش حرفهای او را بشنود: «عیبی نداره عزیزم، همینکه دو تا از کیفهایت فروش رفته خیلی خوب است، کیف به این قشنگی دوخته دخترم، خیلی دل مشتریها بخواهد که اینها را بخرند...» گلدانهای گل و سبزه را دانشآموزان یکی از مدارس استثنایی پسرانه پرورش دادهاند و جارچیان سود فروش آنها را جدا محاسبه میکند. مابقی سود نمایشگاه هم برای خرید هدیههای عیدانه بچهها و نخ و پارچه کارگاههای خیاطی استفاده میشود. تعدادی از خیران پارچه و لوازم دوخت و دوز ٦٠دانشآموز مدرسه موفقیان را تامین میکنند، اما با وجود آن که مربیان کارگاهها مراقبند دورریز وسایل زیاد نباشد، باز هم برای آزمون و خطاهای دانشآموزان باید حسابی دست و دلبازی به خرج دهند تا از آنها خیاطانی قابل بسازند. در آشپزخانه و کارگاه هنرهای دستی بریز و بپاش بچه هاکمتر است، ولی تهیه مواد اولیه پختوپز و لوازم ساخت جاکلیدی و آویز عینک هم هزینه بر است و خانم مدیر در حسابوکتابش نباید این هزینهها را از قلم بیندازد.