همشهری آنلاین _ رابعه تیموری: اما «فاطمه جارچیان» و همکارانش با ذرهبین به دنبال تواناییهای آنها میگردند و وقتی متوجه میشوند زینب میتواند خوب بنویسد، فاطمه سادات از وررفتن با لوازم خیاطی لذت میبرد و تلاوت قرآن به زینب آرامش میدهد، با صبوری و مهری مادرانه تلاش کردند تواناییهای آنها را بپرورانند تا با وجود مشکلات ذهنی و جسمی خود در جامعه حرفی برای گفتن داشته باشند. جارچیان مدیر دبیرستان استثنایی «اقدس موفقیان» است. در دوران شیوع ویروس کرونا و مجازی شدن مدارس، در حالی که بسیاری از مدارس عادی برای جذب دانشآموزان در سامانه شاد با مشکل روبهرو هستند، مدرسه اقدس موفقیان برای حضور مطلوب دانشآموزان در شبکه شاد رتبه «الف» دریافت کرده است. در گفتوگوی پیش رو جارچیان تلاشهای همکارانش برای پرورش توانمندیهای دانشآموزان با نیازهای ویژه (کمتوان ذهنی) را بازگو کرده و از زندگی تعدادی از دانشآموزان موفق و متفاوت این مدرسه سخن گفته است. آرزو و خواسته مشترک همه اعضای مدرسه موفقیان فراهم شدن بستری برای تحصیلات دانشگاهی و اشتغال فارغالتحصیلان با نیازهای ویژه است.
در دوران تعطیلی و مجازی شدن مدارس چگونه توانستید در شبکه شاد به دانشآموزان خود که محدودیتهای جسمی و ذهنی دارند، آموزش دهید؟
معلمان مدرسه باترفندهای مختلف دانشآموزان را تشویق میکردند که مشکلات نرمافزاری شبکه شاد را تحمل کنند و در کلاس حضور داشته باشند. برای هر درس هم سیستم جداگانهای را طراحی کردیم که با محتوای درس هماهنگی داشته باشد. در جریان آموزش با خانوادهها، دبیران و دانشآموزان جلسات مشاوره حضوری داشتیم تا نقاط قوت و ضعف هریک از بچهها را بررسی کنیم. بعد برای رفع نقاط ضعف آنها کلاسهای حضوری خصوصی برگزار کردیم تا بچهها از دیرآموزی خود سرخورده نشوند. ویدئوهای آموزشی را هم بسیار کوتاه و روان تهیه میکردیم تا برای بچهها قابل فهم باشد. دانشآموزان استثنایی روحیات لطیفی دارند و باید با صبر و حوصله فراوان به آنها آموزش داد.
برای استفاده از شبکه شاد چه مشکلاتی داشتید؟
استفاده از شبکه شاد برای دانشآموزان استثنایی نسبت به دانشآموزان عادی مشکلات بیشتری دارد. بسیاری از این دانشآموزان دومعلولیتی هستند و در کنار مشکلات ذهنی از معلولیت جسمی مانند کمشنوایی و لکنت زبان هم رنج میبرند و این موضوع شرایط را سختتر میکند. مثلاً اگر یک لحظه شبکه شاد اختلال پیدا کند دانشآموزان تصور میکنند کلاس تشکیل نمیشود و از آن خارج میشوند. بسیاری از دانشآموزان در روستاها یا محلههای محروم شهرری زندگی میکنند و خانوادههای آنها با سیستم آموزش آنلاین آشنایی محدودی دارند. ما روش استفاده از این نرمافزار را هم به خانوادهها و هم به دانشآموزان آموزش دادیم.
در آموزش مجازی همراهی خانوادهها با مربیان مدرسه نقش زیادی دارد. همکاری اولیای دانشآموزان را چگونه جلب کردید؟
اغلب اولیای مدرسه با علاقه و پشتکار مسائل تحصیلی فرزندانشان را پیگیری میکنند. گاهی هم که خسته میشوند مربیان و معلمان مدرسه به سراغشان میروند و به آنها امید و انگیزه میدهند. خانوادهها با دیدن دلسوزی و احساس مسئولیت معلمان مدرسه، در پیگیری مسائل تحصیلی فرزندانشان مقیدتر میشوند.
مراکز حمایتی مانند بهزیستی برای تأمین امکانات نرمافزاری آموزش آنلاین از دانشآموزان حمایت کردند؟
چند نفر از خیّران در تهیه امکانات آموزشی بچهها کمک کردند. در بازدید از منزل دانشآموزان کسانی را که به تلفن همراه، تبلت و اینترنت دسترسی نداشتند شناسایی کردیم و به کمک افراد خیر امکانات آموزشی را برای این دانشآموزان فراهم کردیم. برای دانشآموزان استثنایی مهارتهایی مانند خیاطی آموزش داده میشود و کارگاه خیاطی مدرسه مجهز است، اما برای اینکه در دوره آموزش مجازی دانشآموزان از فضای کار دور نمانند و در خانه سرگرمی مفیدی داشته باشند، سال گذشته به ۱۰ دانشآموز کمبضاعت مدرسه هرکدام مبلغ یک میلیون تومان کمک هزینه خرید چرخ خیاطی اهدا کردیم.
دانشآموزانی که مهارت میآموزند پس از فارغالتحصیلی امکان اشتغال یا ادامه تحصیل دارند؟
مهمترین و بزرگترین حسرت و مشکل دانشآموزان معلول ذهنی، بلاتکلیفی و رهاشدن پس از فارغالتحصیلی است. حقوق شهروندی این دانشآموزان نادیده گرفته میشود و با وجود تواناییهایی که دارند نمیتوانند مانند بقیه اعضای جامعه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند یا شغل و درآمدی به دست آورند.
- ما را باور کنید
سال تحصیلی گذشته در مسابقات فرهنگی و هنری مدارس استثنایی استان تهران ۹ دانشآموز مدرسه موفقیان توانستند رتبههای برتر را به دست آورند. «فاطمه سادات میراحمدی»، «فاطمه پیرهادی» و «زینب رسولی» از جمله این دانشآموزان موفق هستند که در رشتههای خیاطی، قرائت قرآن و انشای نماز برگزیده شدهاند.
- خانم خیاط خانهنشین
هنگام تولد «فاطمه سادات» اگر مسئولان بیمارستان به مادر خبر میدادند که فرزندش دچار کمبود اکسیژن شده و ۲ روز در حالتی شبیه کما به سر برده، مادر زودتر به فکر چاره و درمان دخترش میافتاد و امروز فاطمه سادات از متفاوت بودن خود با همسالانش رنج نمیبرد. مادر فاطمه تعریف میکند: «وقتی دخترم ۶ ماهه بود، متوجه شدم بر خلاف همسن و سالانش نمیتواند دست و پایش را تکان دهد، بخندد یا به رفتار اطرافیانش توجه کند. دکتر تشخیص داد موقع تولد دخترم اکسیژن به مغزش نرسیده و رگهای عصب مغزش کند شده است.» مادر از همان زمان درمان فاطمه سادات را شروع کرده و تا امروز که ۲۱ سال از عمر دخترش میگذرد، به هر رشتهای چنگ انداخته تا شاید فرزندش سلامتی خود را به دست آورد. با این تلاشها بیماری ذهنی و لکنت زبان فاطمه سادات از بین نرفته، ولی او با وجود این محدودیتها هنر خیاطی را به خوبی آموخته است.
مادر فاطمه سادات خیاط قابلی است و وقتی متوجه شده دخترش به دوخت ودوز علاقه دارد، با دست و دلبازی وسایل خیاطی را در اختیارش گذاشته است. او میگوید: «فاطمه سادات گاهی پارچههای خوب و گرانقیمت را از کمد بر میداشت و آنها را با قیچیریز میکرد تا چهل تکه و لباس عروسک بدوزد، ولی مانعش نمیشدم و اجازه میدادم کار با قیچی و چرخ خیاطی را تمرین کند. من از مادرهایی نیستم که از ریخت وپاش خانه ناراحت شوم و به خاطر کم شدن کار خودم و منظم بودن خانه ذوق فاطمه سادات را کور نمیکنم.»
فاطمه سادات تا کلاس چهارم ابتدایی در مدارس عادی درس خوانده است. مادرش میگوید: «دلم نمیخواست دخترم در مدارس استثنایی درس بخواند، ولی معلمان مدارس عادی او را در کلاس خود قبول نمیکردند. بسیاری از مواقع بچههای دیگر سر کلاس درس بودند و دخترم در راهرو و حیاط مدرسه به تنهایی کز میکرد.»ثبت نام فاطمه سادات در مدارس استثنایی باعث شکوفایی استعدادش شده و توانسته رشته خیاطی و بسیاری از هنرهای دیگر را به خوبی بیاموزد. لباسهای نوزادی و لوازم سیسمونی که «فاطمه سادات میراحمدی» میدوزد، به دوخت ودوز خیاطان حرفهای پهلو میزند.
او امسال دیپلم گرفته و فارغالتحصیل شده است، در مسابقات خیاطی دانشآموزان مدارس استثنایی کشور هم رتبه اول را به دست آورده، اما بر خلاف همسالان سالمش نمیتواند از مهارت خود برای تأمین آیندهاش استفاده کند. مادر فاطمه سادات میگوید: «دخترم خیلی ناراحت است و غصه میخورد که نمیتواند مثل بقیه همسن وسالانش به دانشگاه برود یا شغل و درآمدی داشته باشد.» او قدردان معلمان دبیرستان موفقیان است که با مهربانی مادرانه به دخترش کمک کردند تا استعدادش را بشناسد و تواناییهای خود را باور کند.
- در حسرت کلاس نقاشی
«زینب» جزو دانشآموزان ممتاز مدرسه موفقیان به شمار میآید. او عاشق کتاب و مطالعه است و تا فرصتی به دست میآورد با لذت مشغول کتاب خواندن میشود. همین عشق زینب به مطالعه باعث شده زیبا بنویسد و در مسابقه «انشای نماز» دانشآموزان مدارس استثنایی کشور مقام برتر را کسب کند. زینب عاشق بوم و قلمموی نقاشی است و آرزو دارد روزی نقاش قابلی شود، ولی خانواده زینب توان مالی ندارند که او را به کلاس نقاشی بفرستند و لوازم گرانقیمت نقاشی را برایش تهیه کنند. زینب در خانهداری مهارت دارد و کمک حال مادرش است. مادر زینب تعریف میکند: «دخترم وقتی به دنیا آمد، کمبود وزن شدید داشت و قسمتی از رودهاش فلج بود. او از ناراحتی کلیه هم رنج میبرد.» نارسایی ذهنی زینب سبب نشده او متوجه تفاوت خود با همسالانش نشود و سخت درس میخواند تا بتواند مانند آنها به دانشگاه راه پیدا کند. مادر زینب میگوید: «دانشآموزانی که مشکلات ذهنی دارند، فقط تا دیپلم میتوانند درس بخوانند و بعد منزوی و خانهنشین میشوند.» خانواده «رسولی» برای بهبود حال دختر خانواده تلاش زیادی کردهاند و برای درمان او سالها پیش از کرمانشاه به تهران آمدهاند. زینب و خانوادهاش در شهرک علایین ساکن هستند و زینب هر روز برای رسیدن به مدرسهراه درازی را طی میکند.
- یک تلفن همراه برای ۳ عضو خانواده پیرهادی
ظاهر «فاطمه پیرهادی» بیماری او را نشان نمیدهد. همین مسئله باعث شده مادرش هم تا زمان رفتن دخترش به مدرسه به بیماری او پی نبرد. «خورشید گودرزی» تعریف میکند: «دخترم موقع تولد ظاهری سالم داشت و تا ۷ سالگی متوجه بیماری او نشدیم، ولی وقتی به مدرسه رفت معلمش تشخیص داد او دیرآموز است و باید در مدارس استثنایی درس بخواند.» مادر زینب اهل قرآن است و در رشته تجوید قرآن کریم مدرک دارد. صحبتهای او درباره زیباییهای قرآن، فاطمه را به تلاوت قرآن تشویق کرده و پس از تمریناتی که در مدرسه و با کمک مربی پرورشی خود داشته موفق شده رتبه برتر مسابقات تلاوت قرآن دانشآموزان استثنایی کشور را به دست آورد. مادر فاطمه در دوره شیوع ویروس کرونا که مدارس مجازی شده با مشکلات زیادی امکان استفاده فرزندانش از کلاسهای درس را فراهم میکند. گودرزی میگوید: «فاطمه یک برادر ۹ ساله هم دارد که در مدارس عادی درس میخواند. دختر و پسرم تلفن همراه یا تبلت ندارند و برای کلاسهای آنلاین خود به نوبت از تلفن همراه من استفاده میکنند.»
- خانم معلم امتحان عاشقی پس داده است
شاید تعداد معلمانی مانند «زهرا جعفر طالبآبادی» فراوان نباشد که عشق و علاقه آموزگاری به آنها توان و صبر و حوصله و انگیزهای بخشیده که ساعتها بدون خستگی به آموزش نوجوانان عقب افتاده ذهنی بپردازند، اما بدون تردید همه همکاران طالبآبادی که در مدارس استثنایی مشغول کارند، از این احساسات و ویژگیهای خاص بیبهرهنیستند. طالبآبادی معلم ریاضی، ادبیات و قرآن مدرسه موفقیان است و داوطلبانه بهعنوان مربی پرورشی مدرسه فعالیت میکند.
معلم عاشق مدرسه موفقیان، عشق به خدمت را از مادرش به میراث برده است. او مادری دارد که دوره ۸ ساله جنگ تحمیلی و حتی ۲ سال پس از پایان جنگ را در مناطق جنگزده گذرانده و بدون چشمداشت و پاداش مادی بهعنوان پرستار به رزمندگان و خانوادههای جنگزده خدمت کرده است. طالبآبادی میگوید: «مادرم همیشه به من میگفت تو باید معلم شوی و به مردم خدمت کنی. من هم معلم شدم و ۱۷ سال در مدارس عادی دبیر زمینشناسی و جغرافیا بودم، اما دوست داشتم معلمی را در کنار دانشآموزان استثنایی تجربه کنم که معصومیت و مظلومیت خاصی دارند. به همین دلیل سالها پیش با اصرار خودم و بهصورت داوطلبانه خدمت در این مدرسه را شروع کردم.»خانم معلم برای ماندن در کنار بچههای استثنایی امتحان پس داده است.
او تعریف میکند: «بهعنوان معلم کارم را شروع کردم، ولی چون دلم میخواست دانشآموزان استثنایی به تواناییهای خود پی ببرند، از مدیر مدرسه خواستم اجازه دهد در کنار تدریس، بهعنوان مربی پرورشی فعالیت کنم. او پذیرفت که فعالیتم در این زمینه را با آموزش قرآن آغاز کنم. من با ارتباطی که با بچهها و خانوادههایشان برقرار کردم در مدت ۲ ماه حفظ ۱۲ سوره را به بچهها آموزش دادم که باعث تعجب مدیر مدرسه و همکارانم شد.»از این امتحان دشوار طالبآبادی حدود ۹ سال گذشته و در طول این سالها او در پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان عقبمانده ذهنی شهرری نقش بزرگی داشته است.
- خوابی که هشدار بود
خانم معلم تعریف میکند: «سال گذشته دانشآموزی به نام «زهرا طهماسبی» داشتم که مادرش فوت کرده بود و علاوه بر بیماری ذهنی، به لرزش دست هم دچار بود و صدای بسیار آرام و لرزانی داشت. یک روز که مشغلهکاری من زیاد بود، زهرا کنار میزم آمد و لحظاتی طولانی با همان صدای آرام خود از کارهایی که انجام داده بود تعریف کرد، ولی من سرم به کارم گرم بود و به او توجه زیادی نداشتم. شب خواب دیدم همه شاگردانم راهی کربلا شدهاند، اما زهرا در اتوبوس را به روی من بسته و اجازه نمیدهد با آنها به زیارت بروم. این خواب تلنگری برای من بود که لحظهای از این بچههای معصوم غفلت نکنم. بعد از آن هر روز از زهرا میخواستم سر کلاس با صدای بلند برای همه صحبت کند. کمکم مشکل تکلم او حل شد و با اعتماد به نفسی که به دست آورد شرایط بهتری پیدا کرد.»
حتی حالا که طالبآبادی در کنار دانشآموزان استثنایی آموزگاری میکند، مادرش نگران است که مبادا در کارش کم بگذارد و در خدمت به این کودکان کوتاهی کند. طالبآبادی میگوید: «مادرم هنوز هم مرتب میپرسد"برای این بچهها چهکاری انجام دادی" و با پیگیریهای مداوم خود به من هشدار میدهد که نباید به سرنوشت شاگردانم بیتفاوت باشم.»
در دوره آموزش مجازی یکی از سرگرمیهای جذاب دانشآموزان مدرسه موفقیان تهیه کلیپ و ویدئو برای گروه مجازی «توانمندیها» ست. در این گروه بچهها از جارو زدن و ظرف شستن خود تا خیاطی و مداحی و نوشتنشان را تصویر میگیرند و برای طالبآبادی میفرستند تا با انتشار در گروه گوشهای از تواناییهای آنها را نشان دهد.
نظر شما