این اجتماع اگرچه با استقبال شهروندان همراه است، اما تاکنون فرصت ظهور نیافته است. گزارش زیر نگاهی است به این نشست که به همت گروه دیدهبان و با حضور شهرسازان کشور برگزار شده است.
در نشست گفتمان تهران که با موضوع «نگاهی به راهبردهای طرح جامع تهران» برگزار شد، کارشناسان زوایای گوناگون طرح جامع تهران را بررسی کردند.
در نشست گفتمان تهران که به دبیری علیرضا شهابیان برگزار شد، مهندس احمد سعیدنیا پیشکسوت شهرسازی و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، مهندس جلال آزادی معمار و طراحشهری بهعنوان سخنران و دکتر کامران ذکاوت، استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی بهعنوان عضو میزگرد به بیان نظرات خود در مورد راهبردهای طرح جامع تهران پرداختند.
احمد سعیدنیا، رئیس گروه دیدهبان تهران، در مورد ماموریت جدید گروه دیدهبان تهران گفت: «جوامع حرفهای شهرسازی مانند جامعه مهندسین شهرساز، جامعه مهندسین مشاور ایران و انجمن صنفی مهندسین مشاور معمار و شهرساز، گروهی را پدید آوردهاند تا با نگاهی فنی-انسانی به مسائل تهران بنگرد. این گروه معتقدند که طرح جامع تهران، توسعه شهر را قانونمند خواهد ساخت و جوامع حرفهای یادشده نقش بزرگی در پدیدآوردن طرح تهران بهعهده دارند.
در حقیقت طرح تهران نتیجه و دستاورد تعامل شهرداری تهران، وزارت مسکن و شهرسازی و حرفهمندان شهرسازی است و بهعلت خصلت راهبردی قابلیت آن را دارد که حین عمل و اجرا اصلاح و با شرایط توسعه، تطبیق داده شود. نظارت و مراقبت از نحوه اجرای طرح، وظیفه اصلی این گروه است.» وی پس از بیان چگونگی تحققپذیری طرح جامع تهران و شیوه مونیتورینگ (کنترل و نظارت) بهمنظور دستیابی به نتایج مطلوب از تمامی کارشناسان شهرسازی و رشتههای همکار برای همکاری با گروه دیدهبان تهران دعوت بهعمل آورد.
در ادامه، جلال آزادی به تشریح راهبردهای طرح جامع تهران پرداخت و گفت: «پس از گذشت حدود 6 سال از شروع مطالعات طرح جامع و تفصیلی و مشارکت نهادهای دولتی، عمومی و خصوصی، سرانجام طرح جامع شهر تهران در تاریخ 5/9/1386 به تصویب شورایعالی شهرسازی و معماری ایران رسید. تهیه اسناد طرح جامع و تفصیلی تهران بهدلیل وجود برخی ویژگیها در نوع خود بیسابقه بود، ازجمله این ویژگیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری تهران این طرح را بهطور مشترک تهیه کردند.
- طرح جامع و طرح تفصیلی همزمان تهیه شد.
- طرح در مقیاس سطوح و موضوعات متفاوت به شکل رفتوبرگشتی انجام شد.
- طرح جامع و تفصیلی با رویکرد راهبردی تهیه شد.
او ادامه داد: «تهیه طرح جامع تهران با رویکرد نوینی سامان یافت که از یکسو مبتنی بر تجارب کشور در چند دهه گذشته و ارزیابی و آسیبشناسی روشهای نوینی برای برنامهریزی توسعه شهری است که بهویژه با شرایط بومی ما، سازگاری بیشتری دارد. توجههای اساسی در این رویکرد نوین، به قرار زیر است:
- توجه جدی به رهیافتهای مشارکتی در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری
- توجه اساسی به تهیه اسنادی کارآمد و انعطافپذیر برای توسعه شهری تهران
- توجه همهجانبه به تمامی وجوه توسعه شهری(زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، زیرساختها و حملونقل، مدیریت و تشکیلات و...) و پرهیز از نگرش صرفا فیزیکی- کالبدی به توسعهی شهری
- توجه سیستمی به سطوح توسعه شهری شامل سطوح فراشهری (جهانی، ملی، منطقهای و عمومی)، شهری و خردهسیستمهای شهری (حوزهها و مناطق).» وی سازماندهی مناسب برای تهیه طرح، با جلب مشارکت دستگاههای ذینفع، گروههای تخصصی، نهادهای هدایت و هماهنگی را براساس موارد زیر اعلام کرد:
- همکاری و مشارکت وزارت مسکن و شهرداری تهران
- تشکیل شورایی برای راهبری و هدایت طرح، متشکل از مسئولان ذینفع و متخصصان شهرسازی
- مشارکت 7 نهاد تخصصی (مشاوران مطالعات فرادست، مکمل پشتیبان و مشاور اصلی)
- مشارکت 22 مشاور شهرساز برای مطالعات منطقهای و تهیه طرحهای تفصیلی مناطق شهری
- رایزنی با یک مشاور خارجی (آتلیه شهرسازی پاریس-APOR)
- بهرهگیری از کارشناسان متخصص متعدد (برای مشاوره علمی، ارزیابی و بررسی مطالعات)
جلال آزادی گفت: «به اعتبار موارد بالا معرفی این اسناد برای حرفهمندان، مدیران شهری، دانشگاهیان و دانشجویان شهرسازی ضروری بهنظر میرسد.»
کامران ذکاوت چالشهای برنامهریزی توسعه در ایران را در 3 بخش 1- چالشهای مربوط به تصمیمسازی 2- چالشهای مربوط به تصمیمگیری 3- چالشهای مربوط به تحققپذیری و اجرا دستهبندی کرد و گفت: «بدیهیاست موانع و محدودیتهای مرحله بلوغ قوانین، بستر و عامل کلیدی در چالشهای موجود در تمامی بخشهای سهگانه خواهد بود. پارادایم تفکر راهبردی شهرسازی در جهان مبتنی بر دمکراسی اجتماعی، تصمیمسازی و بلوغ قوانین بوده است که بسترساز تصمیمگیری پایدار و در نتیجه توزیع متعادل ثروت و تسهیلات در آحاد جامعه شده است.
انعکاس این محتوا در تکنیک برنامهریزی برقراری سلسلهمراتب در تقدم تصمیمات، دستیابی به چشماندازهای جمعی و «نبود قطعیت» در محتوای اسنادی در سطوح راهبردی به چشم میخورد. جوامع مختلف به لحاظ رشد و بلوغ قوانین شهری و میزان تمرکز در تصمیمگیری، شرایط تحول در روشهای تصمیمسازی را فراهم میسازند. به کارگیری روشهای پوزیتیو و سلسلهمراتبدهی به سطوح تصمیمات در برنامهریزی، مهمترین بخش در رویکرد راهبردی محسوب میشود. بدیهیاست این مهم باید در بستر حقوقی و مدیریتی جوامع محلی بسترسازی شود.»
او ادامه داد: «تصمیمگیری جمعی التزام به سلسلهمراتبدهی در سطوح تصمیمسازی را قوت میبخشد. این مهم از چالشهای کلیدی پایهگذاری چشمانداز جمعی محسوب میشود و نخستین قدم از مرحله تصمیمسازی را بهخود اختصاص میدهد. بدیهیاست چگونگی دستیابی به آن، محتوای تصمیمسازی در ارائه راهکارها و راهبردها خواهد بود که با منافع گستره وسیعی از آحاد جامعه عجین است. با توجه بهمراتب فوق دمکراسی ایجاد تعادلهای اجتماعی، فقرزدایی و تعادل در اشتغال و خدمات از مهمترین اهداف این چشمانداز است. در نظامهای تصمیمساز متمرکز تمامی سطوح و محتوای توسعه بهگونهای یکجا (طرح جامع) در انحصار اقتدار تصمیمساز یعنی کارفرما و مشاور وی بوده است.
به همین دلیل تحققپذیری آن نیز محدود به حیطه عمل آنها یعنی اجرای بخشی از شبکه معابر است که به کرات شاهد آن بودهایم. بنابراین بلوغ و دمکراسی در نظام برنامهریزی، نیازمند سطوح برنامهای و تعدد گروههای تصمیمگیری است.
پیشنیاز بهکارگیری این رویکرد (رویکرد راهبردی) مستلزم تحول در روش و تکنیک برنامهریزی و پذیرش انعطاف و نبود قطعیت است. متأسفانه نبود رشد و تحول قوانین شهری در کشورمان شرایط تحقق این رویکرد را با موانع، روبهرو ساخته است. انعطاف در سطوح تصمیمسازی که متضمن منافع آحاد جامعه است نیازمند تحول در بستر قانونی شهرسازی است، در غیراین صورت محصول تصمیمسازی به جز سند تصمیمات یکپارچه شناخته شده موجود (طرحهای جامع و تفصیلی موسوم از 5دهه پیش) نخواهد بود.»