گویش کنی گویش رایج روستاهای غرب تهران بود. گویشی که در همه روستاهای فرحزاد، پونک، باغ فیض، حصارک، طرشت و... یکسان بود و اگر تفاوتی بود، کوچک و جزئی بود.

همشهری آنلاین- سمیرانشلی: از اوایل دهه ۴۰ گویش کنی کم‌کم جای خود را به لهجه تهرانی داد و این گویش فقط درمیان قدیمی‌های محله ماندگار شد.عبدالله درویش، پژوهشگر و شاعر محله کن، می گوید: «والنتین ژوکوفسکی، خاورشناس و زبان‌شناس روس، اواخر قرن ۱۹ میلادی در سفری به ایران در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا می‌شود و در آثارش به این گویش اشاره می‌کند؛ گویشی که شباهت بسیاری با گویش مازندرانی دارد.

سومین نشست «محله من» مرکز تهران شناسی موسسه همشهری با موضوع هویت تاریخی محله کن

امروز هم در محدوده‌هایی از جمله سرآسیاب دولاب، ری و... هنوز هم افرادی با لهجه شمیرانی صحبت می‌کنند؛ لهجه‌ای که ملایم‌شده گویش مازنی است. در کنار این گویشی، لهجه تاتی نیز در منطقه غرب تهران رواج داشته است و در گفت‌وگوهای بسیاری از روستانشینان این محدوده شنیده می‌شد.»

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

درویش در صحبت‌هایش از لغات و جملاتی با لهجه کنی استفاده می‌کند. او که کتابی در این باره نوشته و شعرهایی با گویش کنی سروده است، می‌گوید: «گویش کنی بسیار شیرین است. در اغلب اوقات سعی می کنم در خانه و محله بیشتر به این گویش صحبت کنم تا هم آن را زنده نگه دارم و هم به جوانان محله هویت و فرهنگ کن را گوشزد کنم.»

درویش تا امروز بیش از ۵۰۰ شعر با گویش کنی سروده است. او می گوید: «از زمانی که صحبت کردن را درک کردم، اهالی محله کن به این گویش صحبت می کردند. پدرم، حاج حبیب‌الله درویش، تا سال ۱۳۷۰ که فوت کرد فقط کنی صحبت می‌کرد. تقریباً از اوایل دهه ۴۰ کم‌کم لغات تهرانی وارد گویش مردم کن شد. همان زمان که ماشین به روستا آمد و مردهای ده کم‌کم کت و شلوار پوشیدند و داد و ستد با شهر بیشتر شد.»

‌زبان تاتی که از قدیم در ایران وجود داشته از قزوین شروع می‌شود واز الموت تا طالقان و روستاهای قدیم کرج و روستاهای جاده چالوس رواج داشته است. این زبان و گویش در روستاهای کن، سولقان، کشار، رندان، امامزاده داود (ع) و کیگا تا شمیران و تجریش تا لواسانات و اوشان و فشم هم به عنوان لهجه اصلی مردم محسوب می شد. تفاوت این گویش ها در زیر و زبر بود، اما ریشه یکسانی داشتند.

در گویش کنی بیشتر کلمات شکل و فرم خود را داشت. به عنوان مثال، کلمه «دخوف» یعنی بخواب، بخور با فتحه روی ب یعنی بخور. درویش در ادامه می گوید: «تا امروز بیش از ۹۰۰ کلمه جدید در لهجه کنی پیدا کرده ام. هنوز هم در گفت‌وگو با پیرمردها و پیرزن ها به کلمات جدیدی برخورد می‌کنم. خوشبختانه گویش کنی به عنوان میراث ناملموس محله کن ثبت ملی شده است.»

دوبیتی با گویش زیبای کنی

دِلَم آغِستِ یِ غَم وامبِشِ وَخـتـی دِنـی یِ ی

غُصتَ قَتِ چَنتا کوه هَمراشِ وختی دِنی یِ ی

سیــنه ی مـــن مِـگِدِ غُــز قـُــلِ یِ آتیــش آ خَ

از سرم دود و دَمَ پـام بِـشِ وَختی دِنــی یِ ی

معنی:

دلـم لبـریـز ازغـم می‌شـود وقـتی نیسـتی

غم به اندازه چند تا کوه دارد وقتی نیستی

سیـنـه من پراز آتش گداخته است زیرا

از سرم دود بلند می‌شود وقتی نـیـستـی

بعضی از لغات کَنی

پِوزار = کفش

بِوریخت = فرار کرد

پَ سَخ = چرا

هاکید = گرفت

آرِسمَ = لثه

بَنِست = نشست

ماخام = می‌خواهم

وِرزُ؛ وَبال = قرض کردن

لِوی اُلُم = لب پرتگاه