همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: در مورد شخصیت و اخلاقمداری ایشان روایتهای زیادی در میان اهالی کن نقل شده است. مردی باایمان و خداترس که به حقالله و حقالناس واقف بود. مرحوم مروی در وقفنامه برای مدرسه مروی، یک مدرس و یک تالی مدرس پیشبینی کرده که یکی از آنها حاج ملاباقر کنی بوده و ایشان به دعوت مرحوم حاج ملاعلی کنی، متولی مدرسه مروی، به تدریس فقه و اصول اشتغال داشتند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
نقل میکردند که ایشان هیچوقت وجوهات (خمس) را خودش نمیگرفت، چون خودش مصرف نمیکرد. وقتی مردم به او مراجعه میکردند ایشان میگفت: خودت نگهدار، سپس حواله میداد به افرادی که مستحق بودند. مثلاً میگفت: به آن خانواده یا آن روحانی بدهید و خودش نمیگرفت. خانواده ما خیلی به ایشان علاقه داشتند.
مرحوم آیتالله مهدوی کنی در خاطراتشان نوشتهاند: «پدرم در مورد فوت حاج ملاباقر نقل میکرد که شب عروسی ایشان با وفات آقای حاج ملاباقر مصادف شد. پدر میگفت، ما مهمانها را دعوت کرده بودیم و برنج را هم آب کرده بودیم که خبر آوردند ایشان مرحوم شده است. ما به احترام ایشان عروسی را تعطیل کردیم و کن یکپارچه عزادار شد و ما برنج و غذاهای آماده را بردیم برای عزاداری ایشان و از عزادارانی که از کن و حومه آمده بودند، پذیرایی کردیم.»
مهدی محمدخانی از اهالی کن میگوید: «نقل است در دوران خشکسالی زمینها و باغات کن در حال نابودی بودند. چاهها و آب رودخانه هم کفاف زمینهای کشاورزی را نمیدادند. از آنجا که زندگی مردم کن هم عمدتاً از راه کشاورزی میگذشت مردم دچار گرفتاری زیادی شده بودند. از طرف دیگر چون محل درآمد حاج ملاباقر همین زمین کشاورزی بود، چند تن از دستاندرکاران تقسیم آب تصمیم میگیرند خارج از نوبت باغ آیتالله را آبیاری کنند. فردای آن روز که آیتالله به باغش میرود، میبیند خارج از نوبت باغش آبیاری شده. پیگیر ماجرا میشود و به او میگویند برای جلوگیری از خشک شدن درختان باغش این کار را کردهاند. همانجا با عصبانیت به آنها میگوید که این کارتان اشتباه بوده است. این آب سهم فلان باغ بوده است که بچه یتیم در خانهشان داشتند، بعدش هم نوبت فلان باغ بوده که صاحبش گرفتاری زیادی در زندگی داشته است. خلاصه چند روز بعد مردم متوجه میشوند آیتالله درختهایی که با آب خارج از نوبت آبیاری شده بود را از کف بریده است تا محصولات باغش شبههدار نباشد.»