همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: روزگاری کوچه پسکوچههای تهران پر بود از صدای مردانی که هرکدام شغل و پیشه خود را فریاد میزدند و برای کسب روزی حلال مشتری جذب میکردند. حسن حصارکی، از اهالی قدیمی محله حصارک، میگوید: «یادم میآید بیشتر بچههای محله از نمکیها میترسیدند. چون این جمله که «اگر فلان کار را کنی یا نکنی، میدمت نمکی ببره» ورد زبان بیشتر مادرها بود. نمکیها هم که بیشتر سرووضعی ژولیده داشتند بیشتر برای ما ترسناک بودند. البته بزرگتر که شدیم فهمیدیم اینها همهاش ترفند بوده است و با جمع کردن نان خشک بیشتر، میتوانیم از نمکیها پول هم بگیریم و برای خودمان کیک و نوشابه بخریم.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
شغل نمکی اگرچه شغلی رسمی نبود و مهارت خاصی لازم نداشت، اما جایگاه خودش را میان تهرانیها بازکرده بود. کیفیت پایین نان در روزگار قدیم باعث شده بود نان زودتر خراب شود. برای همین خردهنان و نان بیات در خانهها زیاد بود. نونخشکیها در محلهها میگشتند و بهازای دریافت نان خشک، نمک تحویل میدادند.
البته در چرخدستیشان علاوه بر نمک، انواع مختلف سبد و لگن پلاستیکی هم بود که مردم بهدلخواه میتوانستند بهجای نان خشکی که تحویل میدادند آنها را انتخاب کنند. اگر وزن نان خشکها بیشتر بود خریدار نان خشک، پول هم پرداخت میکرد... نونخشکی یا همان خریدار دورهگرد نان، این نانها را در جایی دپو میکرد و بعد آنها را به دامداریها میفروخت. البته نان نباید کپکزده و یا خراب میبود.
شغل نونخشکی (یا بهاصطلاح عموم مردم: نمکی) با بالا رفتن کیفیت نان و کم شدن دورریز آن کمکم از رونق افتاد. از طرفی صدا و فریاد دورهگردها در خیابان چندان برای شهرنشینان امروزی خوشایند نبود. برای همین این شغل از بین رفت.
البته بهجای آن زبالهگردها پدیدار شدند که در میان زبالهها سرک میکشند تا زباله خشک و پلاستیک پیدا کنند و بفروشند و یادمان نرود که متأسفانه بسیاری از مردم اضافه نان را هم در سطل زباله میاندازند؛ رفتاری که در گذشته بسیار ناپسند بود. گویا مردمان قدیم حرمت نان را بیشتر نگاه میداشتند.