اول آنکه کسانی که میخواهند در این حوزه نظریهپردازی کنند، باید از ضریب هوشی بالا و از ذهنی تیز و قوی بهرهمند باشند. بعد اینکه با اصول و فنون تفکر انتقادی کاملاً آشنا باشند و در به کارگیری آنها مهارت کافی داشته باشند. علاوه بر این آنها باید با قواعد اخلاق باور آشنا باشند و همواره چه درباره خودشان و چه درباره دیگران به رعایت آنها ملتزم باشند.
چهارمین پیششرط آن است که آنها در همه حال باید به دو اصل حقیقتطلبی و آزاداندیشی معتقد و ملتزم باشند و هرگز شیفته یا کشته تاریخ و جغرافیای اندیشهها نباشند. آنها همچنین باید از قدرت تخیل قوی بهرهمند باشند یا قوه تخیلشان را هرچه بیشتر به کار گیرند. ششمین پیششرط هم این است که این نظریهپردازان باید همواره از توهمزدگی و خودشیفتگی بپرهیزند. آنها همچنین باید همواره از سیاستزدگی دوری گزینند همچنان که باید از ایدئولوژیزدگی اجتناب ورزند.
نهمین پیششرط این است که آنها باید با روشهای رایج و مقبول پژوهش در علوم انسانی کاملاً آشنا باشند، در مقام پژوهش به رعایت اصول و قواعد روش مختارشان کاملاً ملتزم باشند و در به کارگیری فنون روش مختارشان مهارت کافی داشته باشند. آنها همچنین باید دستکم با یکی از زبانهای زنده و رایج اروپایی در حوزه پژوهشی خویش کاملا آشنا باشند، بهطوری که بتوانند از متونی که بدان زبان نوشته شدهاند بهآسانی و بهدرستی بهره گیرند.
آخرین پیششرط، اصلاح و تغییر ساختارآموزشی و پژوهشی رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی است، بهنحوی که بتوان در آنها پژوهشگرانی را پرورش داد که پیششرطهای مذکور در آنها تحقق یابند. در اوضاع و احوال کنونی جامعه ما، نظریهپردازان جدی در حوزه علوم انسانی بسیار اندک هستند. آینده علوم انسانی در ایران دقیقاً بستگی به این دارد که پیششرطهایی که بیان شد، تا چه اندازه در حوزه پژوهش درعلوم انسانی در پژوهشگران ما تحقق یابند.
اگر آینده پژوهشی ما در حوزه علوم انسانی همانند وضع اسفبار و اسفانگیز کنونی ما باشد، راه به جایی نخواهیم برد، ولی اگر بتوانیم پژوهشگرانی را بپروریم که پیششرطهای مذکور در آنها تحقق یابند، میتوانیم به آینده پژوهشی مطلوبی در حوزه علوم انسانی امیدوار باشیم.