دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۸ - ۰۶:۳۰
۰ نفر

ترجمه - کامران قره‌گزلی: اصطلاح «علوم انسانی» که از نیمه دوم قرن بیستم در دانشگاه‌ها و سپس حوزه عمومی غرب رواج یافت، به علومی گفته می‌شد که به مطالعه رفتار و منش انسان در ارتباط با جامعه می‌پرداخت

به همین دلیل می‌شد به تعداد جوامع‌انسانی و تنوع رفتارها و اندیشه‌های آدمیان، شاهد حیطه گسترده مطالعات مربوط به علوم انسانی بود. برخلاف علوم تجربی که ماده بی‌جان‌ را موضوع مطالعه خود قرار داده بود، علوم انسانی موضوع مطالعه خود را امری قرار داده بود که همواره در تکاپو و تلاش در تغییر وضعیت خود بود. از این ‌رو، از همان آغاز شکل‌گیری و تدوین علوم انسانی، مباحثاتی دامنه‌دار بین فیلسوفان درباره روش‌شناسی این علوم شکل گرفت. مطلب حاضر با توجه به سنت عقلی نوپدید در غرب به چگونگی ایجاد و تحول روش‌شناسی علوم انسانی اشاره دارد.

عبارت «علوم انسانی» نخست در 2پرتو نگریسته می‌شد: سنت عقلی دکارت که انسان را به‌عنوان یک «جوهر متفکر» می‌فهمید و سنت تجربی لاک و هیوم به‌ویژه در این نکته که «جهان خارج» را به‌عنوان متعلق «ادراک»، از «ذهن» به‌عنوان موضوع «تصورات»، متمایز می‌کرد. با وجود این، وقتی روشن شد که پژوهش علمی در باب انسان را باید به رفتار واقعی و تحقق بخشیدن او به‌خود معطوف کرد، واژه «علوم رفتاری»، دلالت دقیق‌تری به این روند یافت؛ به‌ویژه از نیمه دوم قرن بیستم عبارت «علوم انسانی» برای علومی که انسان را مطالعه می‌کنند گسترش پیدا کرد.

«علوم انسانی» را باید به‌عنوان علوم خاص تجربی فهمید که به انسان می‌پردازند و وجه مشترک آنها تقبّل پژوهشی علمی در باب انسان به‌عنوان انسان، به یاری روش‌های تجربی است. انسان برای این علوم انبوهی از مولکول‌ها و سلول‌ها نیست بلکه دقیقا خصلت خاص انسانی انسان است که مورد مطالعه این علوم است. با وجود این، واژه «علوم انسانی» برای همه محققان، دارای شمول یکسان نیست.

محققانی که ترجیح می‌دهند واژه «علوم تجربی انسانی» را به کار ببرند معتقدند که از همان آغاز، علوم روانشناختی، اجتماعی و سیاسی کوشیدند از علوم‌تجربی طبیعی نظیر فیزیک، شیمی، بیوشیمی، زیست‌شناسی و فیزیولوژی تقلید کنند. با وجود این، رفته‌رفته روشن شد که چنین فیزیکال‌کردن علوم‌انسانی، نه‌تنها در افول جستارمایه علوم مورد بحث بلکه همچنین در انتخاب و محدوده ابزارهای منطقی و روش‌شناختی، به مشکلات جدی می‌انجامد.

با عنایت به این واقعیت که «فیزیکال‌سازی‌» علوم انسانی مشکلات بسیار جدی به‌وجود می‌آورد، محققان مورد بحث ادعا کرده‌اند که باید نتیجه گرفت که تمایز ذاتی میان علوم طبیعی و علوم‌انسانی هست. برای عملی ساختن این دیدگاه، آنان اعلام کردند که قصدشان دفاع از این اندیشه نیست که بنابراین باید علوم انسانی را از به‌کارگیری روش‌های تجربی برحذر داشت. به عکس، آنان بر این باور بودند که یا باید این روش‌ها را با اقتضائات برخاسته از خود ماهیت جستارمایه علوم‌تجربی انسانی وفق داد یا آنکه باید امکان تعبیه مجموعه روش‌های تجربی جدیدی فراهم کرد که هم نتایج اجماعی معتبر را تضمین کند و هم خصلت به‌ویژه انسانی انسان به‌عنوان انسان را پاسداری و رعایت کند: این را که او مولّد و سازمانده جهان خویش (Umwelt) است.

پذیرش این دیدگاه، این مسأله تعیین‌کننده را در رابطه با علوم‌تجربی انسانی به‌دنبال دارد: چگونه انسان به‌عنوان انسان را می‌توان «ابژه» یک پژوهش تجربی ساخت؟ با ملاحظه نزدیک‌تر، این سؤال نشان می‌دهد که جنبه‌های گوناگونی دارد. نخست، متخصص در علوم‌تجربی انسانی، آنکه علاقه‌مند به افراد و گروه‌ها به‌عنوان مولّدها و سامانده‌های «جهان‌ها»ی مربوطه خویش است، آشکارا باید علم خویش را در این جهان‌ها ملحوظ بدارد زیرا روشن است که هیچ کس را یارای گریختن از تأثیر عمیق روانشناسی جدید، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی نیست. با وجود این، چنین ملحوظ‌داشتنی بدان معناست که انسانی که علوم‌انسانی را مطالعه می‌کند موضوع مورد مطالعه خود را در حالی که آن را مطالعه می‌کند تغییر دهد و همچنین او آن را تا گستره‌ای مطالعه می‌کند که ما باید بپرسیم: پس بنیان متقن مورد نیاز برای پیگیری یک مطالعه فرضا «عینی» تجربی کجاست؟

افزون بر این، محققان مورد نظر استدلال می‌کنند که آیا آفرینش و سازماندهی یک جهان [انسانی] همانا ترجمانی از آزادی انسانی نیست؟ هرچند زندگی یک فرد و «فرهنگ» یک گروه، سبک‌های معینی را آشکار می‌‌کنند، آدمی باید بداند که آیا امکان فعالیت‌های پژوهشی آزاد که به‌طور تجربی انجام پذیرد وجود دارد یا نه! اگر برای نمونه، «آزاد بودن» باید به معنای «قادر به انجام هرچه آدمی می‌خواهد» یا حتی اگر باید به معنای «قادر به غیرمعقول، غیراخلاقی، غیراجتماعی، بی‌انصاف و غیرانسانی بودن» باشد، چگونه توصیف این موجودات متغیر، مقایسه رفتارشان، بیان خصایل علمی‌شان و کشف قانون‌های عام قابل اعمال بر آنها، امکان‌پذیر خواهد بود؟

سرانجام، افراد انسان و همچنین گروه‌های اجتماعی در مورد ارزش‌ها حساس‌اند؛ آنها مجذوب اهداف‌اند و سازنده طرح‌ها هستند. اما «سنجش» ارزش‌ها چگونه ممکن است؟ و حتی اگر یک «سلسله مراتب عینی ارزش‌ها» را بپذیریم و معتقد شویم که کاربست ارزش‌ها به انگیزه‌هایی می‌انجامد که عمل انسان را تعیین می‌کنند، چگونه درمی‌یابیم که تصمیم‌گیری و انتخاب یک فرد انسان یا یک گروه چه خواهد بود؟ آیا ما اینجا کاملا در حیطه ذهنیت محض، جایی که هیچ علم واقعی ممکن نیست، قرار نداریم؟

به‌طور خلاصه، همه این پرسش‌ها به این دلایل اشاره دارند که چرا مطالعه تجربی انسان به‌عنوان انسان تحت‌تأثیر مسائل بسیار دشوار قراردارد؛ یا ما این واقعیت را می‌پذیریم که تنها روش تجربی ممکن، آن است که در علوم تجربی طبیعی به کار می‌رود، که این بدان معناست که یک علم تجربی انسان به‌عنوان انسان ناممکن است، یا امکان علم تجربی انسان به‌عنوان انسان را می‌پذیریم با این چشمداشت که اثبات یک مشکل ثانی «عینیت» در حیطه علوم تجربی و ترسیم خصلت‌های بنیادین آن، امکان‌پذیر است.

اگر نخستین دیدگاه را بپذیریم و فیزیک را به‌عنوان علم الگو در نظر بگیریم، یعنی به‌عنوان نمونه لازم‌الاتباع در همه انواع تحقیق تجربی، باید بخواهیم که چارچوب مفهومی، روش و دستگاه علمی به کار گرفته در علوم مختلف، اساسا از مفاهیم، روش‌ها و دستگاه‌ هم‌بسته با فیزیک منحرف نشوند. البته ما می‌پذیریم که دگرگونی‌های عارضی در اعمال روش‌های تجربی نسبت به حیطه‌های گوناگون مشتغل به مطالعه انسان ممکن خواهد بود اما باید اذعان کرد که در این دگرگونی‌های عارضی به مسیر بزرگی که از فیزیک به شیمی، بیوشیمی، زیست‌شناسی، فیزیولوژی و مباحث رفتاری در «علوم انسانی» ادامه می‌یابد، توجه می‌شود.

پیامد این دیدگاه، بالضروره آن است که علوم تجربی انسانی، دیگر «انسانی» نخواهند بود؛ چرا که روشن است که روش‌های به‌کار‌گرفته در علوم تجربی طبیعی را نمی‌توان درخصوص رفتار انسانی بماهو، به کار گرفت، زیرا این روش‌های اخیر از جنبه‌های خاصی که ذاتی رفتار انسانی بماهو هستند انتزاع می‌شوند و باید هم انتزاع شوند زیرا روش علوم تجربی طبیعی بر مبنای استقلال کامل از ذهنی‌گرایی انسانی استوار است.

هدف علم «عینی» عبارت است از دستیابی به یک تبیین نظام‌مند که دارای اعتبار عام است و هرکس در هر زمان می‌تواند گزاره‌های آن را به تحقیق‌پذیری کنترل‌شده بسپارد. چنین تبیینی باید «علّی» باشد و بنابراین به «امور واقع» که فی‌نفسه مستقل از ذهنیت مشاهده‌گر هستند بپردازد. سرانجام، جهان غنی و سرشار از تجربه‌های زیسته را باید بتوان برحسب آزمایش‌هایی شامل شمار محدود و قابل کنترلی از متغیرهایی که می‌توانند در فرمول‌های ریاضی مجرد یا ساختمان نمادین مشابهی به بیان درآیند باز تفسیر کرد.

با وجود این، اگر دیدگاه دوم را بپذیریم، پذیرفته‌ایم که انسان به‌عنوان جزئی از طبیعت را می‌توان با همان مشروعیت مورد مطالعه قرارداد که اجسام دیگر مطالعه می‌شوند. اما از سوی دیگر، باید همزمان بپذیریم که درخصوص یک تبیین تام و یکپارچه از رفتار انسانی بماهو، ما نیازمند روش‌های کمتر انتزاعی پژوهشی هستیم زیرا اینجا باید بیش از هرچیز به تجربه خود ذهن بپردازیم؛ یعنی جهان معنا و ارزش که متکی به مداخلات آزاد و شخصی و همچنین متکی به تصمیم‌های «نه – هنوز – آزاد» و «نه – هنوز – آگاه» انسانی هستند که در سطح «من جسمانی» چنان‌که مرلوپونتی می‌نامد، در نظر گرفته شده است.

در مواجهه با این معما، بسیاری از پدیدارشناسان، فراهم‌کردن زمینه انتخاب میان 2 امکان را دشوار نیافته‌اند. آنان می‌گویند اگر واقعا درست است که علم تجربی انسانی باید از به‌کارگیری یک روش دقیقا علمی فارغ باشد، مثلا فعالیت ویژه یک سوژه رفتارمند بماهو اصلا با علم دقیق قابل مطالعه نیست. در نتیجه، این نگرش صرفا دقیق علمی نمی‌تواند توضیح دهد که چرا وجود من برای خودم معنا و ارزش دارد و افزون بر این، اگر علم تجربی باید از قصدیت (Intentionality)، غایتداری و به‌فرجام از جهت‌گیری من به جهان به‌گونه‌ای که من تجربه می‌کنم، و النهایه همچنین از بیان‌های ژستی و زبانی این غایات و معانی انتزاع‌گری کند، آنگاه ما نیازمند روشی متفاوت هستیم چرا که این جنبه‌ها سازه‌های رفتار انسانی بماهو هستند.

با وجود این، دیگر پدیدارشناسان کاملا از این واقعیت آگاه‌اند که علم جدید با استفاده از هم ابزار دقت که روش‌های امروز تجربی در کارنامه خویش دارند و هم دستمایه‌های منطقی و ریاضی، راه‌حل‌های قابل‌قبولی برای بسیاری از جنبه‌های مسائل مطروحه در اینجا، یافته‌است اما حتی این نویسندگان بر این باورند که حتی با وجود این دستاورد، باز این پرسش مهم باقی می‌ماند که «آیا انسان به‌عنوان انسان، موضوعی معتبر برای پژوهش تجربی به شمار می‌آید؟»

کد خبر 85389

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز