همشهری آنلاین- حمیدرضا رسولی :تا دوره قاجار که هنوز پای پزشکان اروپایی به خصوص پزشکان فرانسوی به ایران باز نشده بود، اطبای تهرانی دایره لغات وسیعی نداشتند و اصطلاحاتی که به کار می بردند تلفیقی از لغات فارسی و فرنگی بود.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
نصرالله حدادی، تهران پژوه، انتخاب لقب برای پزشکان معروف تهرانی را نخستین نشانه های ورود اصطلاحات جدید به دایرهالمعارف پزشکی در پایتخت می داند و می گوید: «بسیاری از پزشکان تهرانی تا دوره قاجار لقب هایی مثل احیاء السلطنه، مشیرالحکما، معتضدالحکما، معتمدالسلطان، نظامالحکما، نصیرالاطبا و ... داشتند که البته بی دلیل هم نبود. آنها بر این باور بودند که با این القاب به عنوان پزشک به مردم معرفی می شوند و در عین حال مورد احترام عموم هم قرار میگیرند.»
در تهران قدیم، تخصص های پزشکی هم با اصطلاحاتی عجین بود که بسیاری از آنها ریشه فارسی داشت و برخی از آنها برگرفته از ادبیات پزشکان فرانسوی مقیم تهران بود. حدادی در این باره می گوید: «اصطلاحات پزشکی در تهران قدیم را باید به دو بخش تقسیم کنیم. دسته اول اصطلاحاتی بود که ریشه فارسی داشت مثلا به شکستهبندها می گفتند رداد یا به چشمپزشک می گفتند کحال. انترنه همان پرستار بود و جالب است که به مطب پزشک می گفتند محکمه چون حکیم، نوع بیماری را تشخیص می داد و حکم نهایی را برای بیمار صادر می کرد. در آن سالها، حکما به علوم چهارگانه شامل ریاضی، حکمت و فلسفه و ادبیات تسلط داشتند و اساسا به همین دلیل آنها را حکیم به معنای دانا و حکمدهنده خطاب می کردند.»
داستان رد و بدل شدن اصطلاحات عجیب بین بیمار و طبیب یا همان حکیم در تهران قدیم به همین جا ختم نمی شود. برخی بیماری های رایج هم تا دوره قاجار با نام های عجیبی شناخته می شدند که امروز نامشان به طور کامل از دایرهالمعارف پزشکی خارج شده است. حدادی در این باره توضیح می دهد: «تا دوره قاجار نام برخی از بیماری های عجیب بر سر زبانها افتاده بود که هر کدام از این نام ها حاصل همفکری حکما و ادبا بود. مثلا به فردی که دچار بیماری برآمدگی قرنیه چشم می شد می گفتند طرف باباقوری شده است. شقاقولوس هم نوعی بیماری بود که بیمار دچار گرفتگی عضلات می شد.
خناق بیماری مهلکی بود که راه گلو را می بست و منجر به مرگ می شد. کوفت که در فرهنگ عامه به عنوان بد و بیراه به کار برده می شود نوعی بیماری مقاربتی شبیه سیفلیس بود. به طور کلی بیماریهای دستگاه تناسلی تحت عنوان امراض خصوصیه شناخته می شد. به بیماریهای قابلگی و زنان هم می گفتند امراض النساء. یامان که معمولا مادرها هنگام خطاب قرار گرفتن از طرف بچه ها به زبان می آورند، بیماری و روم اندام بود که در نهایت منجر به مرگ می شد. بعد از شروع به کار دارالفنون و راهاندازی مدرسه طب برخی اصطلاحات فرنگی بر سر زبانها افتاد. به طور مثال، پزشکان به بیماری اسهال خونی ذوسنطاریا یا دیسانتری می گفتند که اساسا ریشه فارسی نداشت.»