تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۸۵ - ۱۴:۲۳

سعید بی‌نیاز: تا ده پانزده سال پیش، همة رویکردهای روان‌شناسی اصرار داشتند که شوخ‌طبعی روی سلامت روان اثر مثبت دارد.

روانکاوان پیرو فروید، شوخی را یک شیوة دفاعی پخته و متمدن می‌دانستند که ما آدم‌ها در مقابل اضطراب به کار می‌گیریم، البته ناخودآگاه! گروهی به نام شناخت‌گراها می‌گفتند شوخی یک توانایی شناختی‌ است؛ توانایی فهمیدن، بازسازی، به یاد آوردن و البته خلق لطیفه‌‌ها.

عده‌ای مثل رفتارگراها آن را در حد یک عادت پایین‌ آوردند و در مقابل، انسان‌گراها شوخی را به اندازة یک نگاه ویژه به جهان، بالا می‌بردند. اما همة این گروه‌ها در یک چیز موافق بودند: شوخی چیز خوبی است!

شوخی از نگاه مارتین

همة استادان که نظرشان را دادند، کم‌کم‌ عده‌ای شروع کردند برای شوخی تست درست کردن. یکی از این جدیدترها به نام رُد.  ای. مارتین (Rod A.Martin) هم مثل بقیه مشغول شد.

مارتین اولش از پر و پا قرص‌ترین طرفدارهای شوخ‌طبعی بود. او فکر می‌کرد شوخی در مقابل استرس معجزه می‌کند. تست‌های اولش را هم بر همین پایه ساخت. اما در سال‌های آخر قرن بیستم (1998 تا 2000) کشف کرد که یک جای کار می‌لنگد.

او و همکارش کوپر دریافتند که شوخی در بهترین حالت، رابطة بسیار ضعیفی با سلامت روان دارد.

شوخی‌ها، انواع و اقسام

مارتین در ادامة تحقیقاتش در سال 2003 اعلام کرد که چهار سبک شوخی را تشخیص داده است و فهمیده است کدامشان سالم‌اند و کدامشان ناسالم. این سبک‌‌ها عبارت‌اند از:

1 ـ شوخی خودفزاینده (self - enhancing)
ما با این شوخی‌ها خودمان را بالاتر از حد واقعی می‌بریم بدون این که دیگران را تحقیر کنیم. مثلا یک فرد با قیافة معمولی به دوستش می‌گوید: «لامسب این خوش‌تیپی هم شده دردسر برای ما!»

2 ـ شوخی پیونددهنده (af f iliative)
 این شوخی، بدون این که ما یا دیگران را بالا و پایین ببرد، رابطه را محکم‌تر می‌کند. مثلا وقتی از دو هنرپیشة مرد که زیاد با همدیگر همبازی شده‌اند با شیطنت به یک زوج سینمایی تعبیر می‌کنیم، از این شوخی استفاده کرده‌ایم.

3 ـ شوخی پرخاشگرانه (aggressive)
شوخی‌هایی که با به کاربردنش طرف مقابل را تحقیر می‌کنیم. مثال‌هایش متأسفانه زیادند. وقتی توی یک جمع، کسی به شما می‌گوید «گدا» و بعد که ناراحت می‌شوید می‌گوید «شوخی کردم بی‌جنبه!»، دو بار از شوخی پرخاشگرانه استفاده کرده است.

4 ـ شوخی‌ خودشکنانه (self –defeating)
با استفاده از این شوخی‌ها ما خودمان را تحقیر می‌کنیم تا دیگران لبخند بزنند. مثلا: «ما سگ شما نیستیم دوستان!»

می‌شود حدس زد که شوخی‌های اول و دوم، شوخی‌های سالم و سومی و چهارمی ناسالم هستند. و البته می‌شود با توجه به این دسته‌بندی آدم ها را هم روان‌شناسی کرد:

شوخی‌های خودفزاینده: این آدم‌ها نگاه شوخ طبعانه به زندگی دارند. از شوخی برای مقابله با استرس و غمگینی استفاده می‌کنند. اضطراب کمتری دارند. برون‌گرا، صادق، سرزنده، دارای عزت نفس بالا و البته خوش‌بین هستند.

شوخی‌‌های پیونددهنده: این آدم‌ها، هم خوب شوخی می‌کنند هم زیاد! بیشتر از دیگران لطیفه می‌گویند. دوست دارند جمع را سرگرم کنند. این آد‌م‌ها هم اضطراب و افسردگی کمتری دارند. و البته برون‌گرایی، صداقت، سرزندگی، عزت نفس و خوش‌بینی بالا را هم کپی کنید!

شوخی‌های پرخاشگرانه: این آدم‌ها توی جنبه‌های دیگر زندگی‌شان هم پرخاشگری و خصومت را بروز می‌دهند. این موجودات، صمیمیت و درستکاری کمی دارند. روابط دوستانه را خراب می‌کنند و کمتر مورد پذیرش دیگران قرار می‌گیرند.

 شوخی‌های خودشکنانه: آدم‌هایی که با شوخی خودشان را تحقیر می‌کنند، افسردگی و اضطراب بیشتر دارند. جالب است که این آدم‌ها خصومت و پرخاشگری را هم بیشتر تجربه می‌کنند، البته احتمالا به صورت پنهان. این افراد، عزت نفس و صمیمت پایین‌تری دارند و از حجم حمایت اطرافیان، چندان راضی نیستند. (رجوع کنید به ستون «شوخی روی نمودار»)

شوخی ایرانی: می‌دانید چند تحقیق عمیق و واقعی در مورد روان‌شناسی شوخی در ایران انجام شده است؟ دقیقا هیچی! این در حالی است که یک مجلة معتبر علمی به نام «نشریة بین‌المللی تحقیقات شوخی» در دنیا وجود دارد.

تنها اشاره‌ای که به شوخی در تحقیقات ایرانی شده است، مربوط به هیجان‌جویی دانشجویان تهرانی در خوابگاه است. هم دختران و هم پسران دانشجو، در ده اولویت اول هیجان جویی‌شان، از شوخی با یکدیگر نام برده بودند.

ما ایرانی‌ها آستانة خندیدن بالاتری نسبت به کشورهای غربی داریم. یعنی ما را دیرتر و دشوارتر می‌توان خنداند. زبان فارسی که به گفتة دکتر نجم آبادی تبدیل به یک زبان ادبی و پر از ایهام شده است، بستر مناسبی برای استفاده و سوءاستفاده در قالب شوخی است. می‌گویند از هر صد جملة فارسی، شصت جمله کژتابی دارد، یعنی می‌توان از آن برداشت‌های گوناگون کرد.

کاری که مارتین و همکارانش در غرب انجام دادند، مبتنی بر روشی آماری به نام تحلیل عوامل بود. آن‌ها با مراجعه به فرهنگ عامة مردم و جمع‌آوری شوخی‌ها از پرسشنامه‌های بسیار طولانی، به این 4نوع شوخی اصلی رسیدند.

چه بسا اگر چنین کاری در ایران انجام شود، ما به انواع دیگر شوخی هم دست پیدا کنیم. می‌توان حدس زد که متأسفانه «طعنه» به عنوان یک شوخی، هم عرض  با شوخی پرخاشگرانه به شدت بین ما رواج دارد. شوخی کنایه‌آمیز شاید پیچیده‌ترین نوع شوخی باشد.

ما در کلماتمان دیگران را بالا می‌بریم اما در واقع، هدفمان تحقیر طرف مقابل است. وقتی ما به دوستمان که تازگی‌ها مشروط شده است می‌گوییم «دکتر!» هدفی جز تحقیرش نداریم.(رجوع کنید به نمودار «شوخی طعنه آمیز»)

شوخی‌های زنانه، شوخی‌ها ی مردانه
همان‌طور که  حدس می‌زنید، مردها بیشتر از شوخی‌های پرخاشگرانه استفاده می‌کنند و همان‌طور که حدسش را نمی‌زنید شوخی خودشکنانه هم در مردها شایع‌تر است، اما در شوخی‌های دیگر تفاوت چندانی بین زن و مرد وجود ندارد.

این‌ها نتایج تحقیقات مارتین است، اما محققان دیگر هم بیکار نبوده‌اند و در بحث شوخی به نتایج جالبی رسیده‌اند؛ مثلا اریک برسلر روان‌شناس دانشگاه مک مستر کانادا، دریافت که خانم‌ها و آقایان برای شوخی‌های مشابه، معنای مشابهی قائل نیستند.

او در پژوهش‌هایش از زنان و مردان متعددی درخواست کرد به پرسش‌نامه‌ای جواب بدهند که تمایل به انواع شوخی را در فرد مقابل می‌سنجید و نتیجه این شد که: «زنان عمدتا دوست دارند که مردان، مولد یا آغازگر شوخی باشند و مردان عمدتا دوست دارند که زن‌ها پذیرندة شوخی‌هایشان باشند.»

جان مورال، استاد روان‌شناسی بالینی در کالج ویلیامزبورگ ایالت ویرجینیا هم تحقیقاتی با موضوع «شوخی» داشته است. او می‌گوید: «مردها گاهی برای تحقیر دیگران از شوخی استفاده می‌کنند؛ یعنی گاهی شوخی را ابزاری برای یک توهین خودمانی می‌دانند، چیزی شبیه شوخی‌های پرخاشگرانة خودمان، اما به ندرت از شوخی برای تحقیر دیگران استفاده می‌کنند.»

به نظر او، این یک تفاوت پایه‌ای بین مردان و زنان است که مردان عمدتا برای رقابت با سایر مردان از شوخی استفاده می‌کنند، اما زنان عمدتا برای پیوند با زنان دیگر.

«مردان بامزه جذاب ترند.» این جمله بدیهی را هم نیلسون به زبان علمی تبیین کرده است. او می‌گوید مردان شوخ‌طبع دو ویژگی مهم دارند: اول این که، خلاق هستند و دوم این که، چشم‌انداز مضاعفی دارند.

یعنی هم از دید خودشان به قضایا نگاه می‌کنند و هم از دید شوخی شونده. نیلسون تأکید دارد که: «این دو  صفت به ویژه برای زنان بسیار جذاب است.»

جالب است بدانید که در یکی از روش‌های رایج درمان افسردگی، موسوم به شناخت درمانی، یکی از اهداف مهم درمانگر، ایجاد تغییر در نوع نگاه فرد افسرده به جهان است. شناخت‌ درمانگران از شوخی برای تأمین این منظور استفاده می‌کنند.

شناخت آدم‌ها بر مبنای شوخی‌هایشان
گروهی از روان‌شناسان از حدود شصت سال پیش شروع کردند به جست‌و‌جوی صفات عمدة شخصیتی افراد. روش آن‌ها این بود که لغت نامه‌ها را ورق می‌زدند، صفات انسانی را انتخاب می‌کردند و آن‌ها را تبدیل می‌کردند به پرسشنامه.

بعد آن‌ها را روی یک گروه از آدم‌ها که نمایندة جامعه محسوب می‌شدند اجرا می‌کردند و در نهایت یک سری فرایندهای پیچیدة آماری انجام می‌دادند تا برسند به چند صفت عمده.

جدیدترین و پذیرفته شده‌ترین این صفات، پنج عامل بزرگ شخصیت هستند که آقایان مک کرا و کوستا آن‌ها را کشف کرده‌اند. این پنج صفت عبارت‌اند از:

«روان نژندگرایی»، یعنی این که شما چقدر هیجان‌هایتان پایدار است؟ «برون گرایی»، یعنی این که شما چقدر دوست دارید با جمع باشید و در گروه‌ها فعالیت کنید؟، «پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید»، یعنی این که شما چقدر دوست دارید با عقاید جدید، جاهای جدید، هنرهای جدید و کلا موقعیت‌های جدید آشنا شوید؟، «توافق پذیری»،یعنی این که شما وقتی در یک جمع قرار می‌گیرید چقدر با آن جمع همرنگ می‌شوید و فروتنانه قوانینش را می‌پذیرید؟ و بالاخره «وظیفه شناسی»، که منظم بودن، با وجدان بودن و دقیق بودن شما را می‌سنجد.

این مقدمة بلند به این خاطر بود که بگوییم آن سبک‌های شوخی که به آن‌ها اشاره کردیم، با این عوامل شخصیتی رابطه دارند؛ بدین ترتیب که:

  •  کسانی که عمدتا از شوخی‌های خودفزاینده استفاده می‌کنند، هیجانات پایدارتری دارند و به قول معروف دمدمی مزاج نیستند. این افراد غالبا برون‌گراترند و نسبت به تجربه‌های جدید هم پذیراترند. بد نیست بدانید که این گروه معمولا صفات مردانة بیشتری هم دارند، چه زن باشند و چه مرد.

 

  •  کسانی که عمدتا از شوخی‌های پیونددهنده استفاده می‌کنند، بیشتر تمایل دارند که با جمع باشند یعنی برون‌گراترند و مثل خودفزاینده‌ها به حضور در موقعیت‌های جدید هم تمایل دارند اما این افراد بر عکس خودفزاینده‌ها صفات زنانة بیشتری دارند.

 

  • کسانی که از شوخی‌های پرخاشگرانه استفاده می‌کنند، پایداری هیجانی‌شان پایین‌تر است، یعنی دمدمی‌ مزاج‌ترند و زودتر از کوره در می‌روند. آن‌ها وقتی در جمعی قرار می‌گیرند معمولا ساز خودشان را می‌زنند یعنی «توافق پذیری» پایینی دارند و بالاخره این که این گروه معمولا آدم‌های وظیفه‌شناسی نیستند. قابل حدس است که شوخی‌های پرخاشگرانه را هم باید جزو شوخی‌های مردانه محسوب کرد.

 


  •  کسانی که از شوخی‌های خودشکنانه استفاده می‌کنند، پایداری هیجانی‌شان به شدت پایین است و به همین خاطر نمرات اضطراب و افسردگی‌شان بالاست. آن‌ها هم مثل پرخاشگرها در جمع، توافق‌پذیری پایینی دارند و آدم‌های چندان با وجدانی نیستند و جالب‌تر این که این شوخ طبعی هم با صفات مردانه‌تر رابطه دارد.

شوخی، نوعی دیگر
  به خودتان اجازه بدهید که راحت‌تر بخندید. این را هم در محدودة باورهایتان وارد کنید، هم در محدودة رفتارهایتان. به زندگی‌ به چشم یک کمدی رمانتیک نگاه کنید، نه یک تراژدی وحشتناک.

  عادت‌های ناخوشایندتان را با «قصد متناقض» نابود کنید! مثلا اگر می‌ترسید در حضور جمع صحبت کنید مبادا نامناسب ارزیابی شوید، عمدا در به وجود آمدن این فاجعه مبالغه کنید.

عمدا همان کار را انجام بدهید تا بر ترستان غالب شوید. مثلا می‌توانید در مورد آن موقعیت، مطلب بنویسید: شما به شدت عرق کرده‌اید، طوری که از پیشانی‌تان فواره‌های عرق بیرون می‌زند. از این بدتر که نمی‌شود!

  در مورد کلماتی که استفاده می‌کنید حساس باشید. ممکن است به مرور زمان نوع خاصی از کلمات در صحبت‌های شما رسوب کرده باشند. می‌توانید با افکارتان آن‌ها را تغییر دهید.

  با دوست یا همسرتان در مورد شوخی‌ها یک «واژه شناسی» خلق کنید. این باعث می‌شود که بتوانید از تفسیرهای همدیگر در مورد شوخی‌ها آگاه شوید، در صورت لازم آن‌ها را تغییر دهید و ارزیابی کنید که کدام یک از آن‌ها واقعا بهترند.

جمله‌های داغ
رابرت فراست: شوخی، دلنشین‌ترین نوع بزدلی است.
مارک تواین: شوخی، ریشه‌اش شادی نیست. ریشه‌اش غم است. گمان نمی‌کنم توی بهشت، خبری از شوخی باشد!
ارسطو: ریشة شوخی، شگفتی است.
فرانسیس بیکن: تخیل، این امکان را به آدم می‌دهد که خودش را در موقعیت‌های غیر واقعی تصور کند و شوخی، این امکان را به آدم می‌دهد که موقعیت‌های واقعی زندگی را قابل ‌تحمل کند.
ویلیام جیمز: شوخی همان شعور است، با سرعت غیرمجاز. شعوری که به جای راه رفتن، می‌رقصد.
گروچو مارکز: شوخی، عقلی است که زده باشد به سرش.