پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵ - ۱۳:۰۰
۰ نفر

سیداحسان عمادی ـ ابوذر شیرزاد: در آخرین رتبه‌بندی دانشگاه‌‌های جهان، هیچ دانشگاه ایرانی در جمع پانصد تای اول حضور نداشت. شما می‌دانید این رتبه‌بندی یا همان رنکینگ چطوری انجام می‌شود؟

هر از چندگاهی توی خبرها می‌خوانیم یا می‌شنویم که: «فلان دانشگاه کشور در رتبه‌بندی بهترین دانشگاه‌های دنیا (یا آسیا یا خاورمیانه یا کشورهای عضو جنبش عدم تعهد) در مکان فلان قرار گرفت.» یا «هیچ دانشگاهی از کشور در میان [مثلا] پانصد دانشگاه برتر...[همان‌جاها!] حضور نداشت.» و بعد، اگر این رتبه و عنوان خوب باشد، سیل پیام‌های تبریک و احسنت و آفرین و صدآفرین برای مسؤولین آن دانشگاه و وزارت علوم ارسال می‌شود.

 اگر هم خدای نکرده، زبانم لال، رتبه‌مان خیلی افتضاح باشد یا اصلا اثری از ما نباشد، داد همه درمی‌آید که «نه آقا جان! این‌ها همه الکی است و ما این مسخره‌بازی‌ها را ابدا قبول نداریم. اصلا کی گفته که شما باید به ما نمره بدهید؟» و از این حرف‌ها.

اما گذشته از این هیاهوها، حقیقتا این رتبه‌بندی چیست؟ به چه دردی می‌خورد؟ کی مسؤول انجامش است؟ و بعد... مگر ما ظرف همین چند سالة اخیر، کلی پیشرفت‌های بزرگ در زمینة جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم نداشته‌ایم؟ پس چرا عموما توی این رتبه‌بندی‌ها نیستیم یا رتبة به دردبخوری نداریم؟

اگر پایة دانستن جواب این سؤال‌ها هستید، حتما این گزارش را بخوانید.

از اقتصادخوانده‌ها که بپرسید، می‌گویند: «برای انجام هر کاری باید دو کفه را در نظر گرفت: هزینه و فایده. هر چقدر کفة اول سبک‌تر و کفة دوم سنگین‌تر باشد، انجام آن کار از نظر اقتصادی مقرون به صرفه‌تر است.» راستش را بخواهید، خیلی هم بیراه نمی‌گویند.

مثلا همین دانشگاه رفتن. هر آدمی هر گوشة دنیا هم که باشد، برای تحصیل در دانشگاه باید مقادیری پول و وقت و انرژی «هزینه» کند. «فایده»‌اش هم علاوه بر زندگی دانشگاهی مطلوب و آموزش مهارت‌های عمومی زندگی کردن در محیطی امن، می‌شود تخصصی که کسب می‌کند و مدرکی که بعد از چند سال درس خواندن دستش می‌دهند.

با این‌ها می‌تواند در شرکت‌ها یا مؤسسات مختلف، کاری پیدا کند و در مقایسه با وقتی که این دانش و مدرک را نداشت، پول بیشتری به جیب بزند.

مثل هر معاملة دیگر، بدیهی است که شما بخواهید به ازای هزینه‌تان بیشترین منفعت را ببرید، یا به عبارتی بهترین گزینه را انتخاب کنید. این‌جاست که رتبه‌بندی دانشگاه‌ها یا همان به اصطلاح فرنگی‌ها «رنکینگ» به کارتان می‌آید.

توی این رتبه‌بندی‌ها که توسط مؤسسات ملی و بین‌المللی مختلف و با معیارهای کمی تا قسمتی متفاوت انجام می‌شود، شما می‌فهمید که کدام دانشگاه‌ها از مرتبه و اعتبار علمی-آموزشی بالاتری برخوردارند، یا در مورد یک رشتة خاص (مثلا مهندسی برق یا حقوق قضایی)، دانشگاه‌های قوی‌تر کدام‌ها هستند.

یا حتی شرایط خاصی مثل سرانة فضای آموزشی یا بودجة فوق برنامه یا پراکندگی ملیتی- نژادی در کدام دانشگاه‌ها بهتر است. و بعد، بر مبنای این فهرست و البته وضعیت مالی خودتان و دیگر شرایطی که حاضرید برای ادامة تحصیل با آن کنار بیایید، دانشگاه مورد علاقه‌تان را انتخاب کنید.

دانشجو در نقش مواد اولیه

رتبه‌بندی دانشگاه‌ها دقیقا یعنی این‌که کل ابعاد وجودی کمی و کیفی مختلف یک مؤسسة آموزشی- تحقیقاتی را فقط با یک تک عدد توصیف کنی! تازه خود رتبه‌بندی‌ها را هم می‌شود از جهت‌های مختلفی بررسی کرد.

مثلا رنکینگ‌ها از یک نقطه‌نظر به دو دستة کلی قابل تقسیم‌بندی هستند: رتبه‌بندی‌های رشته‌های کارشناسی و رتبه‌بندی‌های دانشکده‌های تحصیلات تکمیلی. این تقسیم‌بندی تقریبا با تقسیم‌بندی رتبه‌بندی‌های علمی و غیرعلمی منطبق است.

چرا که اصولا برای یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی، توانایی تحقیقاتی یک مؤسسه ‌به مراتب از بقیة مشخصه‌ها اهمیت بیشتری دارد. مسألة دیگر این است که اصولا رتبه‌بندی دانشگاه (کارخانه)، از رتبه‌بندی مواد اولیه (دانشجویان) متفاوت است.

این‌که دانشگاهی، دانشجوی متوسط بگیرد و دانشجوی خوب پس بدهد، مسلما از نظر عملکرد آموزشی- تحقیقاتی ارزش بیشتری دارد تا دانشگاهی که دانشجوی خیلی خوب به عنوان ورودی بگیرد و دانشجوی خوب به جامعه پس بدهد.

اگر خدا صبرتان دهد و تا آخر این پاراگراف همراه ما بمانید، یک دوجین از معیارهایی که در رتبه‌بندی‌ها دیده شده‌اند را جلوی چشمانتان پشت سر هم ردیف ‌خواهیم کرد. شروع می‌کنیم: نسبت دانشجو به استاد، تعداد دانشجوی دکترا، دسترسی به خدمات اینترنتی، ارزیابی دانشگاهیان از دانشگاه موردنظر، بودجة پژوهشی سرانه، میانگین وزنی تعداد صفحات مقالات چاپ شده در نشریات معتبر به ‌وسیلة اعضای هیأت علمی مؤسسه که به ‌وسیلة فاکتور تأثیرگذاری (Impact Factor) مجله وزن داده شده است، تعداد اعضای هیأت علمی که برندة جوایز نوبل یا فیلدز (در ریاضیات) شده‌اند، تعداد مقالاتی که در نشریات نیچر و ساینس چاپ شده است، سرانة هزینه‌های تحصیلی، هزینة زندگی میانگین در منطقه، میانگین کمک‌هزینه‌های تحصیلی به هر دانشجو، مقدار بدهی دانشجو به دانشگاه حین فراغت از تحصیل، نمرات آزمون‌های ورود به دانشگاه، تعداد دانشجویانی که در دورة دانش‌آموزی خود در ده درصد بالای نمرات مدرسه قرار داشته‌اند، تعداد پذیرفته‌شدگان یک دانشگاه خاص به نسبت تعداد درخواست‌کنندگان پذیرش، نسبت تعداد فارغ‌التحصیلان به ورودی‌ها طی چهار سال، میزان کمک‌های مردمی به دانشگاه، تعداد دانشجویانی که به دانشگاه خودشان پس از فراغت از تحصیل کمک مالی کرده‌اند و...

رتبه‌بند‌ها

و اما مؤسساتی که دست به رتبه‌بندی دانشگاه‌ها می‌زنند، از یک نظر دو‌دستة کلی دارند. مؤسساتی فقط دانشگاه‌های یک کشور خاص را رتبه‌بندی می‌کنند و مؤسساتی که بین‌المللی عمل می‌کنند.

 از مؤسساتی که ایرانی‌ها هم گه‌گاهی به نتایجش استناد می‌کنند، یک مؤسسة چینی است وابسته به دانشگاه شانگهای که تا 500 دانشگاه اول جهان را از نظر خودش رتبه‌بندی می‌کند. (چند وقت پیش، دادِ مردم در آمده بود که یعنی «ما» توی 500 تای اول هم نیستیم؟!)

رتبه‌بندی این نشریه در مجله‌ اکونومیست چاپ می‌شود. یک رتبه‌بندی دیگر که محدود به رتبه‌بندی دانشگاه‌های آمریکا است، مربوط به نشریة US News & World Report  است که عملا محبوب‌ترین رتبه‌بندی در آمریکا به حساب می‌آید.

از مؤسسات دیگر هم می‌توان از Asiaweek نام برد که هر ساله 200 دانشگاه برتر جهان را رتبه‌بندی می‌کند. نشریة گاردین هم رتبه‌بندی دانشگاه‌های انگلیس، آمریکا، کانادا و آلمان را انجام می‌دهد. همچنین سری Educational Rankings Annual که توسط انتشارات گیل منتشر می‌شود، از معیار‌هایی نسبتا عینی و موثق استفاده می‌کند.

نشریات تایم و نیوز ویک هم رتبه‌بندی‌هایی ارائه می‌دهند. از گاهنامه‌هایی که رتبه‌بندی در رشته‌های خاص ارائه می‌دهند هم می‌توان از Money Magazine و Businessweek نام برد که در زمینة مدیریت و اقتصاد، دانشکده‌ها را رتبه‌بندی می‌کنند. Grourmet Report هم دانشکده‌های فلسفه را رتبه‌بندی می‌کند که خیلی‌ها می‌گویند به فلسفه‌های اروپایی در این رتبه‌بندی اجحاف شده.

صنعتی شریف، ته صف!

جست‌وجوهای اینترنتی ما برای پیدا کردن رنکینگی که اسمی از دانشگاه‌های کشورمان هم در آن باشد، فقط به یک سایت «وبومتریک» (رتبه‌بندی دانشگاه‌ها از نظر حضور در فضای اینترنت) رسید.

بزرگی سایت دانشگاه (تعداد صفحات پایگاه اینترنتی)، حجم فایل‌های پی‌دی‌اف، ورد و پاورپوینت قابل دسترس‌اش، تعداد مقالاتی که در ده سال گذشته منتشر شده، تعداد ارجاعاتی که این مقاله‌ها داشته است، تعداد بینندگان وب‌سایت دانشگاه و تعداد لینک‌های خارجی پایگاه اینترنتی، از جمله معیارهای لحاظ شده در رتبه‌بندی این سایت است.

اما خوشحالی اولیة ما از یافتن خودمان در جهان،  به قول بزرگان دیری نپایید! چرا که دیدیم در بین صد دانشگاه برتر خاورمیانه (فکر نکنید جهان!)، دانشگاه تهران با مقام اسفبار بیست و نهم بهترین رتبه را در بین دانشگاه‌های داخلی داراست.

اگر به نظرتان در استعمال کلمة «اسفبار» چندان موجه نیستیم، بدانید که رتبة جهانی این دانشگاه، 1744 است!

سایر دانشگاه‌های برتر ایرانی، این‌ها هستند (اعداد داخل پرانتز رتبة این دانشگاه‌ها را در خاورمیانه نشان می‌دهد. ضمنا رتبة سیزدهم دانشگاه صنعتی شریف در ایران هم قابل توجه است!):

ـ  دانشگاه علوم پزشکی تهران (52)،  دانشگاه علم و صنعت (57)،   دانشگاه تربیت مدرس (67)، دانشگاه فردوسی مشهد (74)، دانشگاه علوم پزشکی شیراز (86)،دانشگاه صنعتی اصفهان (93) دانشگاه خواجه نصیر (95) ، دانشگاه امیرکبیر (96) ،دانشگاه اصفهان (97)  ، دانشگاه امام صادق (98) ، دانشگاه شیراز(99)، دانشگاه شریف (100) و رتبة جهانی دانشگاه صنعتی شریف 3656 است.

کد خبر 8518

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز