او یکی از کاملترین مهاجمان جهان است. البته آنری خودش میگوید که هنوز چیزهای خیلی زیادی را باید یاد بگیرد.
در تابستان گذشته به راحتی میتوانست به باشگاههای بزرگ اروپا نقل مکان کند، اما ترجیح داد در آرسنال به کارش ادامه بدهد. در لندن احساس میکند که در خانهاش است و اینجا هنوز کارهایی دارد که باید تمام کند.
طرفداران فوتبال در ایتالیا، نوامبر 2003 را هیچ وقت از یاد نمیبرند: پیروزی پنجبر یک آرسنال مقابل اینترمیلان در سنسیرو، تیری آنری با دو گل فوقالعادهای که در این مسابقه به ثمر رساند، باعث شد تا این پیروزی با ارزش به او تعلق پیدا کند. درست یک روز بعد از این مسابقه، روزنامة «گاتزتادلااسپرت» در یک کار غیرمعمول به جای چاپ عکس و گزارش بازی، یک کار هنری کرد.
این روزنامه با چاپ اثر معروف «فریاد» از نقاش نروژی، ادوارد دوخچ، بر روی کاغذهای صورتی روزنامه، فریاد کشید! معنی این نقاشی حتی از نوشتن ده هزار کلمه هم کاملتر و واضحتر بود. آنری و آرسنال با فوتبال فوقالعاده زیبایی که به نمایش گذاشتند، باعث به وجود آمدن ترس و وحشت میان ایتالیاییها شدند و واقعا هم چاپ نقاشی «فریاد» برازندة بازی حیرتانگیز شاگردان آرسنونگر بود.
آنری طبق آمار تا ماه اکتبر در 285 مسابقه، 208 گل برای لندنیها به ثمر رسانده است که هر یک زیباتر از دیگری بود. او همانند تیمش که بازیکن بداخلاق تربیت نمیکند، کمتر گلهای نازیبا به ثمر رسانده.
آنری 29 ساله با داشتن خصوصیاتی چون سرعت، ظرافت و چابکی، بازیکن محبوب ونگر است. آنری میگوید: «وقتی روی فرم ایدهآلام باشم و با یک ریتم درست، پا به توپ بشوم، هیچکس به پایم نمیرسد.»
آنری با وجود سرعت بالایی که دارد، میتواند حرکتهای دروازهبان حریف را به خوبی زیر نظر بگیرد. به همین دلیل است که احتیاج به زدن ضربات محکم ندارد و با یــک بغـــل پــای آرام و ساده، گلهای زیبایی هم به ثمر میرساند. آلن اسمیت مهاجم سابق آرسنال میگوید: «بازیهایی را به یاد دارم که آنری برای مدافعان حریف، قابل دسترسی نبود.»
اگر از یک آهنگساز دربارة نوع کارش سؤال کنیم، میگوید: «قبل از ساختن آهنگ، آوای آن وجود دارد و یک آهنگساز فقط باعث به جریان افتادن آهنگ میشود.» فوتبال آنری هم دقیقا همینطور است.
او وقتی در یک روز خوب در منطقة چپ زمین پا به توپ میشود و مدافعان حریف را حیرتزده میکند، این احساس به وجود میآید که فوتبال را بازی نمیکند، بلکه این فوتبال است که او را بازی میکند. ارتباط آنری با توپ واقعا عجیب است: «قبلا هر کاری که دلم میخواست انجام میدادم، ولی حالا آن انتظاری که بازی از من دارد را برآورده میکنم.»
خشم بیپایان
شهر لندن، ماه آگوست، کدام آنری امروز سخنرانی میکند؟ این سؤالی است که خبرنگاران در مراسم معرفی حامی مالی جدید بازیکن آرسنال از خود میپرسند. مراسم در یک فروشگاه محصولات موسیقی برگزار میشود. آنری قرار است در این مراسم از خودش و دنیای فوتبال بگوید.
او با هدف خاصی این مکان را انتخاب کرده، زیرا آنری مثل بسیاری از فوتبالیستهای بزرگ، ستارة پاپ است و اعتقادات عجیبی هم به موسیقی دارد، به طوری که در روزهای اول، در انگلیس همه به او میخندیدند، اما بعد از مدتی خیلیها از او الگو گرفتند.
ملیپوش اهل فرانسه، خصوصیات اخلاقی منحصر به فردی دارد. خودش میگوید برای جلب توجه، فوتبال بازی نمیکند. میگوید همینکه هر پسر 14 سالهای در جهان او را میشناسد و دوست دارد روزی مثل او بشود، برایش بسیار باارزش است.
آنری در مراسم معرفی حامی مالی جدیدش با خبرنگاران دربارة رمز موفقیتاش صحبت کرد. «خشم، عاطفه و شور و شوق، سه عامل اصلی در زندگی من است که باعث به وجود آمدن انگیزة بالایی در من میشود.» اما چرا خشم؟ آنری میگوید: «نباید از خشم ترسید.
باید چیزهای خوبی را از آن یاد گرفت تا بتوانی به درستی از آنها استفاده کنی. مثل یک بوکسور که اگر خشم نداشته باشد، هنگام مبارزه کشته میشود. من معتقدم در زندگی هر انسانی، خشم باید وجود داشته باشد و اصلا هم از گفتن این جملات نمیترسم، چون اعتماد به نفس بالایی دارم.» آنری را در آرسنال «تیتی» خطاب میکنند.
او صاحب یک خانة ویلایی بسیار زیبا در منطقة همپستد (Hampstead) شهر لندن است. آنری، همسر و یک دختر کوچک دارد و علاقة بسیاری هم به اتومبیل 250هزار یوروییاش آستون مارتین دارد.
فقط کسی که حقوق سالیانهاش 25/9 میلیون یورو است، میتواند چنین اتومبیلی را سوار شود. بازیکنی با حقوق سالیانة او را در تاریخ آرسنال سراغ نداریم. با این حال، کمتر پیش میآید که او را چه در زمین و چه بیرون از زمین فوتبال، خندان ببینیم.
او حتی بعد از زدن گلهای حساس هم آنطور که باید و شاید، شادی نمیکند. دوستانش میگویند او هیچوقت کاملا از زندگیاش راضی نیست. آنری دربارة خشم میگوید: «همه دربارة لبخند رونالدینیو در داخل زمین صحبت میکنند، اما باور کنید حتی درون وجودش هم خندهای وجود ندارد.برایم خیلی سخت است که در اینباره صحبت کنم، اما اگر این خشم را نداشتم، نمیتوانستم بازیکن موفقی بشوم.
وقتی هنگام مسابقه نمیتوانم انتظارات خودم و دیگران را برآورده کنم، از عصبانیت در آستانة انفجار قرار میگیرم. همین باعث میشود اشتباهاتم را برطرف کنم و در مسابقة بعدی بهتر بازی کنم. همین مسأله در گذشتة تلخم خیلی به من کمک کرد.»
به سرانجام میرسد
گذشتة تلخ آنری، از «لس اولیس» آغاز شد؛ منطقهای در جنوب شهر پاریس که نزدیک فرودگاه اورلی است. افسردگی، بیکاری و خشونت، در ساختمانهای بلند این منطقه حرف اول را میزند. نوامبر سال گذشته بود که مردم این منطقه، اتومبیلها را به آتش میکشیدند.
ولی آنتونی آنری،زندگی دیگری را برای پسرش تیری میخواست. به همین خاطر، «ورزش» برای فرار از این مشکلات، بهترین گزینه بود. اما یک مشکل وجود داشت: آنری پدر، هیچ علاقهای به فوتبال نداشت.
تیری میگوید: «اینکه مثل همه بگویم که پدرم مشوق بزرگی برایم در فوتبال بوده، دروغ محض است. زیرا زمانی که به بچگیام فکر میکنم، توپ و پدرم را به یاد دارم که همیشه سر من فریاد میزد.
وقتی هم هفت ساله بودم، بیشترین سختی را به خاطر فشارهای پدرم تحمل کردم.» پدر تیری وقتی دید پسرش بااستعداد است، مجبور شد با این مسأله کنار بیاید. او حتی شغل نگهبانیاش را از دست داد، چون به خاطر حضور سر تمرین پسرش، دیر به سر کار رسیده بود. تیری در سن هشت سالگی در تیم خردسالان لسلولیس بازی میکرد و مجبور بود با آفریقاییهای زیادی که با پاسپورتهای تقلبی در آنجا زندگی میکردند، رقابت کند.
«وقتی در یک مسابقه دو گل میزدم و واقعا از ته دلم خوشحالی میکردم، پدرم میگفت که اصلا خوب نیستم و اینطوری آیندهای در فوتبال نخواهم داشت. او خیلی به من سخت میگرفت. هنوز هم بعضی وقتها احساس میکنم کنار زمین ایستاده. به همین دلیل است که چهرهای ناراحت دارم. چون میترسم و ترس هم باعث به وجود آمدن آدرنالین میشود.»
آنری در 16 سالگی، نزدیک بود امکان حضور در آکادمی فوتبال کلرفونتن را به خاطر نمرات بد درسی از دست بدهد. از طرفی، فوتبال خوبش، مدیر این آموزشگاه را سردرگم کرده بود. بالاخره هم چارهای جز پذیرش او برایش نماند. تیری هر گلی که میزد، هم برای پدرش بود و هم علیه او که هیچوقت راضی نمیشد.
روانشــــناسان مـــیتوانند کتابهای جالبی دربارة تیری بنویسنـــد، چون او درست مثل پدرش شـــده. حرفهایی که آنری دربارة فوتبالش میزند، بسیار ناراحتکننده است. «بعد از هر بازی به اشتباهاتم فکر میکنم. به یاد میآورم یک روز بعد از مسابقه، به لحظهای فکر کردم که به جای اینکه توپ را نزد خودم نگه دارم اگر به سمت چپ حرکت میکردم، نتیجة بهتری به دست میآوردم. به همین خاطر، از خودم متنفر شدم.»
در فروشگاه موسیقی، خبرنگاری از آنری پرسید که اگر روزی پادشاه میشد چه کاری انجام میداد و او گفت: «تمام روز را فقط فوتبال بازی میکردم.» آنهم نه به این خاطر که از این کار لذت میبرد، بلکه چون میخواهد اشکالاتش را برطرف کند! او معتقد است یک مهاجم حق ندارد در هر موقعیتی به فکر گلزنی باشد، بلکه باید اول به فکر ساختن گل برای دیگران باشد. «وقتی در خانه مشغول دیدن فوتبال هستم و مهاجمانی را که تحت هر شرایطی میخواهند گل بزنند میبینم، دیوانه میشوم.»
یکی دیگر از کارهای مهاجم آرسنال، مبارزه با نژادپرستی است. آنری میگوید: «چند سال دیگر، وقتی کفشهایم را آویزان کردم، میخواهم فوتبال را با خیال راحت و بدون شنیدن جملهای نژادپرستانه ببینم. آرزوی من برای نسل آیندة فوتبال، دوری از هرگونه اعتقادات نژادی است و امیدوارم روزی بتوانم محبتهای فوتبال به خودم را جبران کنم.»
آنری همیشه در زمین، اولین کسی است که بالای سر بازیکن مصدوم میرود. خودی و غیر خودی هم فرقی برایش نمیکند. او در ماه مارس گذشته در دیدار مقابل فولام، دو گل پیروزی تیمش را به ثمر رساند. بعد هم بین دو نیمه، میان هم تیمیاش و بازیکن حریف که با یکدیگر مشکل داشتند، میانجیگری کرد تا با هم آشتی کنند. اگر روزی او را رئیس سازمان ملل دیدید، خیلی تعجب نکنید!
مصائب یک عاشق
در حالی که اکثر بازیکنان بعد از تمرینات روزانه، حتی اسم فوتبال را هم نمیخواهند بشنوند، آنری تا آنجا که وقت داشته باشد، برای دیدن آن وقت صرف میکند. او حتی مسخرهترین مسابقات فوتبال را هم تماشا میکند، زیرا معتقد است که دانشجوی فوتبال است: «حتی در لیگ دستة دوم فرانسه هم میتوانی بازیهای جذاب و بازیکنان با استعدادی را مشاهده کنی. من هم همیشه سعی میکنم چیزهای جدیدی را یاد بگیرم.»
آنری چند وقت پیش اعتراف کرده بود که اعتقاد زیادی به بازی پائول دیکوف مهاجم تیم منچستر سیتی دارد و باید همیشه بازیهای او را ببیند. این شد که یکی از روزنامههای عامهپسند در شهر لندن با تیتر درشتی از قول آنری نوشت: «دیکوف قهرمان من است» که البته باعث ناراحتی زیاد مهاجم آرسنال شد.
فصل گذشته، بعد از رفتن پاتریک ویهرا کاپیتان آرسنال از تیم، جای خالی او کاملا محسوس شد، به طوری که تیم جوان ونگر در لیگ برتر، با مشکل مواجه شد. به همین خاطر بود که ونگر رهبری و کاپیتانی آرسنال را به آنری سپرد.
در آن روزها، صحبت از رفتن آنری به بارسلونا بسیار جدی بود. حتی گفته میشد صحبتهای نهایی هم میان او و مسؤولان بارسلونا انجام شده. اما یک مسابقه، ناگهان نظر آنری را تغییر داد. وقتی در فینال لیگ قهرمانان اروپا آرسنال مقابل بارسلونا شکست خورد، آنری خطاب به رسانهها و هوادارانش گفت: «به مسائل زیادی فکر میکنم، اما باید به خواستة قلبم گوش کنم.
به همین دلیل میخواهم در باشگاهی که دوستش دارم بمانم. از طرفی، محبت هواداران به من، به قدری است که نمیتوانم آنها را ناراحت کنم. با بازیای که در فینال لیگ قهرمانان ارائه دادیم، مطمئنام آیندة خوبی در انتظار آرسنال است و دوست دارم در آن سهیم باشم.»
البته در تصمیمی که آنری برای ماندنش در آرسنال گرفت، حرفهای همسر انگلیسیاش نیکول هم بیتأثیر نبود، زیرا او به هیچوجه نمیخواست لندن را ترک کند. تیری از طرفی میدانست اگر به بارسلونا برود، دیگر تنها ستارة تیم نخواهد بود و همه چیز روی او متمرکز نمیشود. او یکی از چند ستارة بارسلونا میشد و شانسی هم برای کاپیتانی تیم پیدا نمیکرد. بارسلونا بدون آنری قهرمان اروپا شد.
اما مهاجم آرسنال میخواهد این عنوان را با تیم محبوبش به دست آورد. او خطاب به هم تیمیهایش میگوید: «فقط منتظر نباشید ببینید من چه کار میکنم. برای موفقیت تیم به کمک شماها احتیاج دارم و تنهایی از دستم کاری بر نمیآید. من که سوپرمن نیستم.»
البته با کمی شانس میتواند سوپرمن هم باشد. او در سایة زیدان، توانست قهرمانی جهان و اروپا را به دست آورد. حتی در فینال جام جهانی 2006 هم توجه به زیدان، بیشتر از آنری بود. فقط جای قهرمانی در اروپا به همراه یک باشگاه، در ویترین افتخاراتش خالی است.
او برای اینکه شانس انتخاب برای عنوان بهترین بازیکن جهان را داشته باشد، حتما به یک قهرمانی در اروپا احتیاج دارد. اگر آنری نتواند روزی عنوان بهترین بازیکن جهان را تصاحب کند، شاید از گفتن این جمله که «آرسنال بهشت من است» پشیمان شود، زیرا پیوستن او به بارسلونا قطعی بود.
هواداران فوتبال در آرسنال امیدوارند این فصل، با داشتن بازیکنان جوانی چون سسک فابرگاس، آلکساندر هلب، تئو والکات و با کمک تجربة آنری بتوانند بالاخره قهرمانی در اروپا را به دست آورند.
پدری به نام ونسن
دربارة ارتباط آنری و آرسن ونگر هم باید گفت که مثل پدر و پسر میمانند. مهاجم آرسنال معتقد است ونگر پدر دوم اوست، چون همیشه در بزرگترین مشکلات کنارش بوده و با حوصله به حرفهایش گوش کرده.
به جرأت میتوان گفت آنتونی آنری نبود که پسرش را موفق کرد، بلکه آرسن ونگر از پسر او یک «تیری آنری» بزرگ ساخته. همه دوران حضور تیری در یوونتوس را به یاد دارند؛ زمانی که در منطقة چپ خط میانی، این تیم تبدیل به یک مهرة بیاثر شده بود. اما از آگوست سال 1999 وقتی به آرسنال پیوست، تواناییهایش آشکار شد.
ونگر که در تیم موناکو سابقة کار با آنری هفده ساله را داشته، به خاطر اعتقاد زیادش به این بازیکن، خواهان پیوستن او به آرسنال شد. آنری میگوید: «ونگر فوقالعاده است و من تمام دوران فوتبالم را مدیون او هستم.» به خاطر درخشش این مربی و بازیکن بود که تیم نه چندان شناخته شدة آرسنال، شهرت جهانی پیدا کرد تا جایی که مسؤولان باشگاه مجبور شدند با حمایت مالی شرکت هواپیمایی امارات، ورزشگاه جدیدی با گنجایش 66 هزار نفر بسازند.
در حال حاضر، همه از فوتبال زیبا، تهاجمی و ناب آرسنال لذت میبرند و آنری گاهی اوقات از تحسین فوتبالدوستانی که حتی طرفدار آرسنال هم نیستند، خوشحال میشود.
منتقدانش معتقد بودند مهاجم آرسنال در بازیهای مهم اروپایی نمیتواند بدرخشد. اما او با گلهایی که در بازی مقابل اینتر و رئال مادرید به ثمر رساند، جواب آنها را داد. تنها یک چیز باقی مانده: قهرمانی لعنتی در اروپا. این آخرین هدف آنری در فوتبال است. همه میخواهند بدانند اگر این اتفاق رخ بدهد، چه میشود؟ «خوشبختترین آدم روی زمین میشوم.» اما آیا بالاخره آنری راضی میشود؟ «نمیدانم!»
آمار و ارقام از آنری میگوید
تیری آنری تنها بازیکن در تاریخ لیگ برتر انگلیس است که موفق شد در یک ورزشگاه (هایبری) 100 گل به ثمر برساند.
آنری در فصل 2006 ـ 2005 به تنهایی 27 گل زد که بیش از گل زدة کل تیم ساندرلند در آن فصل بود (26 گل).
در چهار فصل از پنج فصل گذشتة مسابقات لیگ برتر، آنری عنوان آقای گلی را به دست آورده. تاکنون در تاریخ این رقابتها هیچ بازیکنی به این رکورد دست نیافته بود.
در فصل 2003 ـ 2002، با 20 پاس گل، بهترین گلساز فصل لقب گرفت.
فصل گذشته هم آنری 27 گل به ثمر رساند که از این تعداد، تنها سهتایش پنالتی بوده.
باشگاههای آنری
موناکو: 1994 تا 1999
یوونتوس: ژانویه 1999 تا آگوست 1999
آرسنال: آگوست 1999 تا ؟ (قرارداد آنری با باشگاه تا 2010 است)
افتخارات
قهرمان جهان در سال 1998
نایب قهرمان جهان در سال 2006
قهرمان جام ملتهای اروپا در سال2000
قهرمان جام ملتهای اروپا به همراه تیم ملی زیر 18 سالهها در سال 1996
قهرمان جام کنفدراسیونها 2001 و 2003
قهرمان لیگ فرانسه، 1997
قهرمان لیگ برتر 2002 و 2004
قهرمان جام حذفی انگلیس 2002، 2003 و 2005
بهترین بازیکن سال فرانسه در سالهای 2000، 2003، 2004 و 2005
بهترین بازیکن سال انگلیس 2003، 2004 و 2006