همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: در گذشته بیش از ۷۰کوچه در محله سنگلج ایجاد شده بود که نام و نشان آنها با هویت تاریخی ساکنانش گره خورده بود و ارتباط مستقیم داشت.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
در محلهها، گذرها و زیرگذرهای سنگلج، کوچههایی وجود داشتند که عمارتها و خانههای ساکنان و دکانهای کوچک در آنها واقع شده بود. جعفر شهری، تهرانپژوه، درباره این کوچهها مینویسد: «تهران بود و کوچه و معابری تنگ و گشاد، کج و کوله در بدترین منظر از خاک و کثافت همراه با گل و لجن که در تابستان کفش و جوراب را تا بالای مچ شلوار غرق خاک و در زمستان تا مهره کمر لباس مردها و کمر چادر زن ها را آغشته به گل و آب میکرد. مگر جلوی در خانه و جلوخان و پشت دیوار خانه بعضی از دولتمندان که با سنگهای قلوهای فرش شده، مقداری از هر کوچه را از این احوال خارج کرده بود.»
این کوچه ها با جداکردن بخش شمالی و تعریض خیابان خیام و تحول محله، هنوز بافت تاریخی خود را حفظ کرده است. نصرالله حدادی، تهرانشناس، درباره هویت تاریخی و نام این کوچهها میگوید: «نام کوچه دباغها به شغل و حرفه ساکنان این کوچه برمیگردد. دباغ، کسی است که پوست گاو و گوسفند و ... را با مواد شیمیایی مخصوص و وسایلی خاص و با مهارت و مرارت بسیار در مراحلی دشوار آماده و برای تهیه کیف و کفش و لباس مهیا کند و دباغخانه هم جایی است که دباغ تمام مراحل فراوری پوست را در آنجا انجام میدهد.
روزگاری دباغها شمال غربی محله سنگلج را (مکان فعلی پارک شهر) به محل دباغی تبدیل کردند و این محدوده به دلیل بوی بد و زنندهاش خالی از سکنه بود. همچنین کوچه آبپخشکن، محل پخش آب در نواحی مختلف محله بود. کوچۀ آببخشکن در «نقشۀ نجمالدوله» در ضلع غربی چهارراهی جانمایی شده و شرق به غرب از نبش تکیۀ آببخشکن و کوچۀ دباغخانه آغاز میشود و تا کوچۀ قاپوچیباشی امتداد مییابد. در کوچه قاپوچیباشی هم گویا محمد آقا تبریزی، قاپوچیباشیِ دربار مخصوص ناصرالدین شاه ساکن بود و نام او بر سردر این کوچه باقی ماند. همچنین اغلب کردها در یک کوچه در سنگلج ساکن بودند که به آن کردبچه میگفتند.»
نام ماما محله بر سردر کوچه
طوبی مسگرها، معروف به مامامسگرها اولین قابله سنگلج بود که بسیاری از کودکان دیروز و ریشسفیدان امروز محله توسط او متولد شدند. نام او روی تابلوی لاجوری کوچه (مامامسگرها) نقش بسته است. حمیدرضا نارنجینژاد درباره این بانو میگوید: «طوبی مسگرها از زنان مشهور و تاثیرگذار زمانه خود در محله سنگلج بود که در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی در این محله سکونت داشت. اغلب در آن دوران زنان باردار در منزل فارغ میشدند و این بانوی سنگلجی به کار قابلگی مشغول وکارکشته این کار بود. این زن به واسطه علم و تجربهاش مدتی هم در مریضخانه دولتی ایران(بیمارستان سینای فعلی) به تربیت شاگرد مشغول بود.»