همشهری آنللاین - سمیرا باباجانپور : سینمای سیار در تهران که بعد از آنکه در کشور مورد استفاده گرفت بیشتر الگویی برای تبلیغات و اهداف سیاسی بود. مسلماً جذابیت سینما و جنبههای تفریحی و سرگرمی آن فرصتی مغتنم برای دست یافتن به اهداف سیاسی بهخصوص در کشورهای جهان سوم بود. سینما سیار مهمترین وسیله برای اهداف آموزشی، ترویجی، علمی و دینی کشورهای استعمارگر شد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
کافهها، قهوهخانهها، مدارس و مکانهای عمومی فضای مناسبی برای استفاده از سینمای سیار بود. نصرالله حدادی، تهران پژوه، دراینباره میگوید: «زمانی که بحث اصل ۴ ترومن در ایران مطرح شد نمایش فیلم با موضوع تربیت و آموزش در مکانهای عمومی رایج شد. زمانی که محصل بودم و در مدرسه شهرام در چهارراه عباسی درس میخواندم فیلمهای آموزشی بسیاری با موضوعات مختلف برایمان پخش میکردند. مثلاً آموزش مسواک زدن یک نمونه آن بود.»
آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم سعی کرد توهم رهبری جهان را به حقیقت تبدیل کند. هریترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا، در آن دوران نسخه پیشرفت آمریکایی کشورهای جهانسومی را صادر کرد؛ نسخهای که بر اساس کمکهای فنی، اقتصادی و نظامی تدوین و اجرا شد. این برنامه با عنوان اصل ۴ ترومن در ایران رواج یافت و ۲ ساختمان در تهران به پیشبرد اهداف این اصل اختصاص یافت. ساختمانی در خیابان آبان و دیگری در تخت جمشید یا خیابان طالقانی امروز به ساختمانهای اصل ۴ ترومن شناخته شدند.
حدادی درباره ارتباط این موضوع و سینمای سیار میگوید: «یکی از مهمترین ابزار این اصل استفاده از سینما برای آموزش بود و از این طریق اهداف سیاسی خود را تبلیغ میکردند. هدف اصلی تغییر نوع غذا و سبک زندگی در ایران بود. مثلاً فیلمی بهصورت سیار در مکانهای عمومی به نمایش درمیآمد که به تبلیغ مستراحهای مدرن میپرداخت. یا مثلاً فیلم مبارزه با مالاریا یا اینکه چگونه مرغ ماشینی پرورش دهیم. این فیلمها با پروژکتورهای کوچک به نمایش درمیآمدند.»
این نمایشهای آموزشی در مدارس بهطور ویژه و به درخواست مدیران مدرسه پخش میشد. برای مثال در مدرسه البرز، مدرسه افتتاحیه تهران و مدرسه اقدسیه فیلمهایی که جنبه آموزشی داشت اکران میشد. سید محمدعلی جمالزاده، نویسنده معروف تهرانی، در یکی از خاطراتش درباره مدرسه اقدسیه تهران مینویسد: «آقای رئیسالعلما مدیر مدرسه با پدرم دوست بود و برای اولین بار فیلم برای شاگردان جوان نشان میداد و پدرم جمعی از روشنفکران را دعوت کرده بود. خیلی خیلی مختصر و کوتاه بود و طفلی را نشان میداد که درست به آداب غذا خوردن عمل نمیکرد و دستش را در دماغش میکرد و خوراک را درست نمیجوید و آقای رئیس العلما رئیس مدرسه ایستاده بود و در تاریکی نطق میکرد و به بچهها گفت: «ببینید چقدر زشت است که طفل انگشت در دماغ کند!» و فیلم پایان یافت. همین و همین!»