همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور : ملت به سمت ساختمان نخستوزیری میدویدند و صدای بلند آژیرآتشنشانی همهجا را پرکرده بود. خاطره یک روز تلخ که مرتضی خلیلپیما، پیشکسوت آتشنشانی تهران، از آن بهعنوان یکی از بدترین روزهای کاریاش نام میبرد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
خلیلپیما در آن ایام فرمانده ستاد فرماندهی آتشنشانی تهران بود. او آن روز را اینگونه روایت میکند: «صدای انفجار که شنیده شد تیم آتشنشانی بهسرعت به محل حادثه اعزام شد. من از جانب سید کمالالدین نیکروش که آن روزها شهردار تهران بود مأمور شدم تا گزارشی دقیق و جامع از اتفاق تهیه کنم. وضعیت بسیار ناگوار و دشواری بود. از طرفی همه سراسیمه به دنبال نجات مجروحین بودند و از دیگر سو باید پیکر شهدا را از زیر آوار خارج میکردیم. این عملیات تنها مهار آتش نبود. چون بمب منفجر شده بود آوار و آتش درآمیخته بود و بهسختی میتوانستیم عملیات را پیش ببریم.
بمب در جلسه شورای عالی امنیت ملی کشور منفجر شده بود. به سمت جایگاه رئیسجمهور و نخستوزیر رفتم. عامل انفجار، بمب را داخل کیفی در کنار صندلی این دو بزرگوار گذاشته بود. خودم به همراه تیم همراه پیکر شهدا را خارج کردیم. پیکر شهدا به دلیل انفجار بمب و در ادامه آتشسوزی نهتنها تکهتکه شده، بلکه در آتش هم سوخته بود. با توجه به جایگاه نشستن رئیسجمهور و نخستوزیر می توانستیم پیکرشان را تشخیص دهیم. به همراه همکارانم دو پیکر را در کاور گذاشته به پزشک قانونی فرستادیم.»
درهمان ساعات اولیه شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر شعارهای عجیبی شنیده میشد.
خلیلپیما میگوید: «بعد از انتقال اجساد در حدود ساعت ۵ بعدازظهر در جلسهای که با حضور آیتالله مهدوی کنی (وزیر کشور وقت) و دیگر مسئولان برگزار شده بود نشسته بودیم که صداهایی توجهم را جلب کرد. فریادهایی با این مضمون شنیدم که: «رجایی خداحافظ، کشمیری خداحافظ، باهنر خداحافظ» بلافاصله به مسئولان حاضر در نشست گفتم یک جای کار ایراد دارد. ما فقط دو پیکر را درآوردیم و در تابوت گذاشتیم. جنازه سومی نبود.
سریع دستور دادند تا بررسی شود و مشخص شد تابوت سوم خالی است و اصلاً کشمیری شهید نشده. منافقین میخواستند با اعلام اینکه کشمیری به شهادت رسیده است بر چگونگی علت حادثه سرپوش بگذارند. مسعود کشمیری، عامل بمبگذاری، آن زمان منشی شورای عالی امنیت ملی و عامل اصلی انفجار دفتر نخستوزیری بود. در آن زمان که شعار شهادتش به گوش میرسید او گریخته بود.»
در این انفجار محمدعلی رجایی، رئیسجمهور، و محمدجواد باهنر، نخستوزیر، بر اثر انفجار و عبدالحسین دفتریان، مدیرکل مالی اداری نخستوزیری، در اثر خفگی در آسانسور و یک پیرزن عابر در بیرون ساختمان به شهادت رسیدند. ۶ روز پس از این واقعه هوشنگ وحید دستجردی، رئیس وقت شهربانی ایران، که در جلسه حضور داشت نیز در اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی به شهادت رسید.