اگر به گذشته این موضوع نظری افکنیم، تاکنون چندین سال از طرح موضوع ایجاد کرسیهای آزاداندیشی از سوی مقام معظم رهبری در مراکز علمی کشور میگذرد،اما اقدام مناسب و درخوری انجام نشده است و عدهای فکر کردهاند تفکر متعالی ایجاد کرسیهای آزاداندیشی به چاپ یک یا 2 نشریه مقطعی کمتیراژ و برگزاری چند جلسه خلاصه میشود.
بستر حقیقتجوی دانشگاه و فطرت پاک و جستوجوگر دانشجو به بهترین وجه میتواند حقیقتهای آرمانی را در مسیر تعالی کشور نهادینه کند. گروههای سیاسی و جریانات قدرت بیرون دانشگاهها همواره این کانون را بهعنوان وسیلهای برای پیشبرد اهداف خود قراردادهاند و از دانشگاه بهعنوان ابزار فشار برای امتیازگیریهای سیاسی و اقتصادی استفاده کردهاند.
در برابر ایجاد و نهادینه کردن تفکر آزاداندیشی 2 جریان مقاومت میکند؛
1 – جریان متحجر؛ جریان عقبماندهای که هر نوع اندیشه خلاق و بارور را بهمثابه تهدید میپندارد و به مقابله با آن برمیخیزد. این نگرش اگرچه ادعای سنت دارد اما شناخت دقیقی از نوع تفکر سنتی و مختصات آن ندارد و بهدلیل روحیه تاریخی «نفی» با هر پدیدهای با انگشت اتهام روبهرو میشود.
2 – جریان وابسته؛ این جریان بهدلیل برداشت سطحی از مدرنیته و عدم شناخت اقتضائات مدرنیته، فرامدرنیته و پستمدرنیته و اولتراپستمدرنیته مرعوب اندیشههای غربی است و نسخه غربی را علتالعلل درمانها میداند. دو جریان تفریط و افراط یعنی (متحجران و وابستگان) مهمترین مانع برای بسط و توسعه تفکر آزاداندیشی در بین نخبگان و فرهیختگان ما هستند.
در این صورت است که چشم طمع سیاسیون و جریانات بیرون دانشگاه به سمت دانشجویان خیره میشود و دانشگاه، محمل امتیازگیری سیاسی احزاب خواهد شد. مهمترین ضامن حفظ استقلال دانشگاهها و هویتبخشی به آن، ایجاد کرسیهای آزاداندیشی و تسری آن به دیگر بخشهاست.
این آزاداندیشی محصول درک فضای امروز ایران و نگرش تاریخی به ریشههای انقلاب اسلامی است؛ نوع تفکر صدرایی که امام خمینی(ره) به مقوله سیاست و جامعه داشتند. بهنظر میرسد ایجاد کرسیهای آزاداندیشی علاوه بر کمک به نهضت تولید علم و ایجاد نظریات بومی، درک روشنتری از حقیقت سنت و مدرنیته ارائه دهد و با یک شیب تندتری ما را بهسوی ارائه یک الگوی موفق اسلامی – ایرانی سوق دهد.