معیار این اندیشه تسری قوانین علوم طبیعی به علوم انسانی است. محاسبهگری و نگاه به اندیشه منفعتمحور آنطور که «بنتام» انگلیسی بیان میکرد، در سراسر تمدن غرب دیده میشود. آنچه وجه تمایز تمدن اسلامی از تمدن غربی میشود حقیقت «معرفت» است، وقتی نوع نگاه معرفتی برگرفته از Science باشد نه knowledge تفاوتها روشن میشود.
وجه بارز افتراق تمدن اسلامی از تمدن غربی در تعریف بسیط از معرفت است که در تمدن اسلامی معرفت به نوعی از آگاهی knowledge تفسیر میشود. با این توصیف عنصر «سیاستورزی» امروز ما چگونه است؟ آیا سیاستورزی در بستر تمدن ایرانی و اسلامی جای گرفته است یا به نوعی برگرفته از گرایشهای پوزیتیویستی است؟ بهنظر میرسد اندیشههای تجربهگرا بهدلیل قرابت آن با ماهیت فلسفی علوم که در رشتههای فنی، تجربی و افراد مرتبط با آن رقم میخورد اگر وارد حوزه سیاسی شود روش خود را دیکته میکند و پوزیتیویسم بهعنوان وجه عمل سیاستورزی میشود.
امروزه بسیاری از اتفاقات جامعه ما، که از قضا عنصر سیاست در آن دخیل است، خواسته یا ناخواسته وجه تجربهگرا و اثباتی دارد. تسری قوانین علوم تجربی به رفتارهای اجتماعی که ماهیت انسانی دارد و عنصر اندیشه و فرد را که وجه ممیزه انسان و حیوان است نادیده میگیرد میتواند به افول سیاستورزی کمک کند.
اینکه سیاستورزی در نخبگان ایرانی فاقد چارچوب مشخص است و افراط و تفریط وجه غالب آن است در حقیقت به فقدان عنصر معرفتشناسانه در آن برمیگردد. اینکه چرا احزاب و دستجات از رونق برخوردار نمیشوند، چرا سیاستورزی قوارهدار جایگاه نمییابد اما سیاسیکاری بیقواره و بدشکل میتواند خود را موجه جلوه دهد، به کارکردهای تجربهگرایی، منفعتمحوری و سودانگاری که ریشه در اندیشه بومی ندارد برمیگردد.
اینکه اعتراضها قاعده نمیگیرد و به ابزار خشونت علیه منافع ملی بدل میشود و منافع ملیگرفتار تفسیرهای متفاوتی میگردد، نشان از سیاستورزی پوزیتیویستی دارد.
رجوع به سیاستورزی که امام معرف آن بود، میتواند چراغ راهی باشد که ادامه مسیر را با آن طی کرد و آن حقیقتی است که ایشان انسان را در محضر خدا میدانست و هرگونه افعال او و سیاستورزی آن باید نشانی از رنگ خدا داشته باشد؛
در غیر اینصورت باطل و فناشدنی است. تمییز آن فعل و قولی که الهی است و برای خداست با آن حرکتی که مقصدی مادی و تمنیات و آرزوهای شخصی و نفع مادی و جسمانی در آن متصور است کار سخت و مشکلی نیست و چه آسان میتوان مشخص کرد که کدام سیاستورزی در چارچوب تمدن اسلامی – ایرانی است که افق روبه تعالی دارد و کدام سیاستورزی، پوزیتیویستی و تجربهگرا و فاقد معیارهای ارزشی و اسلامی است.