اما وقتی به دقت عوامل بیابانزایی را بررسی میکنیم بیشتر متوجه میشویم که بسیاری از بیابانهای موجود در روزگاری نه چندان دور جزو اکوسیستم جنگلی و حتی بانک ژنتیک گیاهی کشور محسوب میشدند که با دخالتهای بیمورد و ناآگاهانه سودجویان به دشتهایی عاری از گیاه و مملو از شنهای روان تبدیل شدهاند.
خوشبختانه هنوز در برخی از بیابانهای کشور به عرصههایی برخورد میکنیم که وجود تک درختها و یا چندین درخت کهنسال که بهدلیل اعتقادات مذهبی مردم و یا محافظت آگاهانه زیستمندان از گزند تخریب در امان ماندهاند، دلیل مستندی بر وجود اکوسیستم جنگلی در زمانهای نهچندان دور در بیابانهای کشوراست. متأسفانه در چند دهه گذشته سوءمدیریت یا عدمکارایی بخش دولتی موجبشده که بدون در نظر گرفتن ملاحظات زیستمحیطی نسبت به اجرای برخی از فعالیتهای عمرانی یا صنعتی نظیر پروژههای جادهکشی، انتقال خطوط گاز و نفت، تبدیل اراضی مرتعی به کشاورزی، سدسازی، شهرکسازی، ایجاد مجتمعهای صنعتی و پتروشیمی و... به طبیعت کشورمان لطمات جبرانناپذیری وارد شود.
از جمله اتفاقات شوم اخیر تخریب جنگلهای بلوط زاگرس مرکزی در منطقه استحفاظی دنا توسط شرکت ملی گاز بهمنظور انتقال خط دهم لوله گاز بندرعسلویه به مناطق شمال و شمال غرب کشور است. متأسفانه مجریان شرکت ملی گاز با وجود مسیرهای دیگر که خسارت کمتری به طبیعت وارد میکرد، مسیری را انتخاب کردهاند که هزاران درخت قربانی نابخردی آنان شده است.
در فاجعه پاک تراشی جنگلهای بلوط دنا چند نکته مهم وجود دارد که پرداختن به آنها شاید تکراری باشد اما لازم است از مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان متولی منطقه حفاظت شده دنا سؤال کنیم که در زمان تخریب جنگلهای مظلوم دنا از حوالی روستای سینه نمک تا حوالی بنستان و به طرف دشت جنوب غربی میمند، به طول 6کیلومتر و به عرض 21 الی 28متر که عرصهای حدود 14هکتار جنگل بلوط و گونههای دیگر گیاهی ناحیه زاگرس پاکتراشی شده است، کجا بودند؟ آیا وظایف اصلی آقایان حفاظت و حراست از منطقه تحت مدیریتشان است یا برآورد نوع و محدودههای تخریب و اعلام میزان خسارتهای قانونی؟ آیا وصول یک میلیارد یا 210میلیارد تومان خسارت از متجاوزان، جبران حتی بخش کوچکی از فاجعه عظیم زیستمحیطی موجود و تخریب موصوف را میکند؟
حتی اگر 210میلیارد تومان تبدیل به 210میلیارد دلار هم شود قادر به احیاء 10 اصله درخت جایگزین نخواهند شد و اگر این را باور ندارند پای صحبت زیستمندان منطقه دنا و جنگلنشینان زاگرس بنشینید و گوشدل بسپارید به باورهای قلبی آنان که متاثر از دانش بومیشان و تجاربی که بر اثر موانست با طبیعت پیدا کردهاند. بومیان میگویند هنگامی که بتوان به یک شاخه درخت نورس بنه یا بلوط یک عدد مشک آب و یا یک عدد چقه (پالتو پشمین چوپانی) آویزان کرد که شاخه آن نشکند به این معنا است که آن درخت بیش از یکصد سال سن دارد.
عملکرد سازمان متولی در تخریب موصوف حتی بیانگر نوشدارو پس از مرگ سهراب هم نیست. متأسفانه عملکرد ضعیف سازمانهای ذیربط در نگهداری از ارزشهای طبیعی، ملی کشور موجب شده است که ما هم بهعنوان یک ایرانی، همواره شرمسار فرزندان خویش و نسل آتی باشیم.
آنچه مسلم است عوامل متعددی موجب بروز فاجعه زیستمحیطی دنا شده که از جمله میتوان به عدمهماهنگی سازمانهای دولتی نظیر اداره حفاظت محیطزیست و اداره منابع طبیعی کهکیلویهوبویراحمد اشاره کرد، شاید اگر در مورد تعیین مسیر خط لوله گاز موصوف توسط سازمانهای فوق بررسی جدی و هماهنگی لازم صورت میپذیرفت و از موازی کاری پرهیز میشد هماکنون جنگلهای شاداب و کهنسال منطقه دنا همچنان پناهگاه انواع پرندگان و مامن سنجابهای ناحیه زاگرس بود.
شاید اگر در تصمیمسازیهای بخش دولتی حضور، مشارکت و مدیریت جوامع محلی و حضور جدی دلسوختگان و حامیان محیطزیست را لحاظ میکردند هماکنون شاهد به مسلخ کشیدن انبوه درختان بیپناهی که هر کدامشان در طول عمر 300 الی 400 ساله خویش به زمین و بشریت فایده رساندهاند، نبودیم.
دنا،منطقهایمیان 4 استان
منطقه 19ساله حفاظت شده دنا در حد فاصل 4 استان فارس، کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحالبختیاری و اصفهان قرار دارد که بهدلیل گستردگی و مرتفع بودن آن و دارا بودن 47 قله فراتر از 4هزار متر از جمله ذخیره گاههای ژنتیک گیاهی و جانوری کشور و یکی از حوزههای مهم آبخیز کشور بهشمار میآید که بهدلیل ویژگیهای ارزشمند زیستمحیطی حتی قابلیت تبدیل شدن به پارک ملی را دارد اما بهدلیل مدیریت ضعیف سازمان متولی در چند سال اخیر شاهد تعرضات سودجویان به عرصههای طبیعی و خانوادههای گیاهی و جانوری منطقه میباشیم که از جمله عوامل تهدیدکننده و مخرب، هجوم چوپانان و عشایر به ارتفاعات، مراتع و زیستگاههای جانوری دناست که از بهار سال1386 شروع و همچنان با تعرض و چرا در مناطق امن دنا و نقاط حایز اهمیت دیگر نظیر شهلیآباد، چشمه آب اسپید، تنگرود قر، ارتفاعات گل پری، دره اتابکی، منطقه آسمانی، برخی از ارتفاعات دنای شرقی و... ادامه دارد. موضوع موصوف و تجاوز به عرصههای استحفاظی مقدس دنا در وهله اول تخریب اکوسیستم کم نظیر دنا و به هم خوردن تعادل و توازن اکولوژیکی دنا را به همراه داشته و ثانیاً اعمال مدیریت و اتخاذ رویه واحد متولی را مخدوش و طی آن خسارتهای زیستمحیطی جبرانناپذیری را به مواهب طبیعی و انفال منطقه دنا به بارآورده است.
این در حالی است که منطقه مرتفع دنا بهعنوان یکی از منابع مهم آبخیز کشور نقش مؤثری در تامین حدود نیمی از آب کشور و رونق اقتصادی چندین استان را ایفاء میکند و حداقل به همین دلیل میبایست تحت حفاظت ویژهای قرار بگیرد که کوچکترین آسیبی بهگونههای گیاهی و جانوری منطقه و استپهای ارتفاعات گوناگون دنا وارد نشود. نگارنده تاثیرات شوم هجوم گلهداران و تخریب موصوف را در روزنامه همشهری شماره 4330 مورخ 9/5 /86 بهنظر مخاطبان رساند و طی آن نیز پیگیریهای مکاتبهای و شفاهی با مسئولان سازمان محیطزیست داشته است که متأسفانه بهدلیل بیتوجهی مسئولین امر، ادامه روند تخریب و تجاوز به عرصههای مرتفع دنا، اثر گذارتر بوده است.
در بهار و تابستان امسال نیز شاهد تجاوز گسترده گلهداران به عرصههای جدید در دنا بودیم و بسیاری از مراتع محل چرای کل و بز و وحوش دنا، مورد بیمهری و تاخت و تاز و تخریب آنان قرار گرفت و سازمان حفاظت محیطزیست صرفاً نقش نظارهگر و عامل برآورد میزان بروز خسارتهای حقوقی و قانونی را داشت. شاید ادامه همین بیتوجهیها و عدمحضور مؤثر مسئولین در حوزههای تحت مدیریتشان یکی از عوامل اصلی تشدید تخریب و از بین رفتن جنگلهای بلوط سینه نمک است که تحتتأثیر آن اداره منابع طبیعی یاسوج خود را مختار به صدور تخریب درختان بلوط زاگرس در عرصهای مینماید که جزو مناطق استحفاظی و تحت سرپرستی اداره کل حفاظت محیطزیست استان کهکلویه و بویراحمد است.
فاجعه دلخراش قربانی شدن جنگلهای بلوط زاگرس میانی، زخمی است بر پیکر طبیعت مظلوم کشورمان که هیچ مرحمی ندارد. اما انتظار میرود با بروز حساسیت موجود جامعه نسبت به فاجعه غیرقابل جبران دنا و ابراز انزجار جانبداران محیطزیست از واقعه اسفناک مذکور، سیاستگذاران و مجریان تراز اول کشور با حمایت بیشتر از طبیعت کشورمان و ریشهیابی بحران زیستمحیطی دنا نسبت به معرفی متجاوزان و تعمد یا اهمالکاری مسئولین ذیربط و نهایتاً مجازات دستاندرکاران اقدام نمایند تا در آینده شاهد توقف تخریب طبیعت و عدمبروز اشتباهات از جانب مسئولین و سازمانهای ذیربط حافظ اکوسیستمهای گوناگون کشور باشیم، بدیهی است در این صورت نیز افراد سودجو بیشتر متوجه عواقب شدید تعرض و تصاحب ارزشهای ملی کشور میشوند.
*رئیس هیأتمدیره کانون سبز فارس