فرانسه این طرح را اجرا کرد، ولی اکنون نتایج حاصله نشان میدهد نه تنها موفقیتی بدست نیاورده، بلکه از ارزش و اعتبار بینالمللی کیفیت آموزش در کشور نسبت به گذشته به میزان زیادی کاسته شده است.
پس از درگیریهای پیش آمده در حومه پاریس، بیش از پیش روشن شد، فرانسه با اینکه مدرنترین دانشگاهها و سیستمهای آموزشی را داراست، اما در جهت متمایز کردن افراد و اعمال تبعیض در ایجاد فرصتهای یکسان در آموزش کشور گام برمیدارد.
جدا کردن دانشآموزان به گروههای متفاوت از نظر قدرت درک و تفهیم دروس، باعث خواهد شد که علاوه بر برخوردهای تبعیضآمیز با محصلین، در واقع ارزش انسانی و توانایی فکری آنان دستکم گرفته شود. آمار جهانی نشان میدهد، تفاوت یادگیری و پیشرفت در مدارس کشورهایی که دانشآموزان را به گروههای متفاوت تقسیمبندی میکنند و بین آنان تبعیض قائل میشوند، نسبت به دیگر کشورها بیشتر است.
برای مثال مدارس آلمانی، دانشآموزان را قبل از رسیدن به سن ده سالگی، به ادامه تحصیل در رشتههای آکادمیک هدایت میکنند و بدین ترتیب فرزندان افرادی که دارای تمکن مالی هستند، حتی اگر فرزندانشان هم به خوبی درس نخوانند، پستهای آموزشی و دانشگاهی را در اختیار خواهند گرفت و در مقابل فرزندان کشاورزان و کارگران به دیگر رشتههای آموزشی برای کسب مشاغل فنی و حرفهای هدایت میشوند، حتی اگر دارای برتری یادگیری نسبت به فرزندان افراد پولدار و تحصیلکرده هم باشند.
آمار نشان میدهد فرزندان افراد پولدار و تحصیلکرده، حتی اگر سواد کمتری هم داشته باشند چهار برابر فرزندان افراد فقیر، پستهای آکادمیک را در اختیار دارند. سیاسیون آلمانی تلاشهای فراوانی برای انجام اصلاحات در سیستم آموزشی کشور انجام دادهاند، ولی ناتوان از رفع برخورد دوگانه با کودکان هستند و سیستم آموزشی کشور همچنان در خدمت فرزندان تحصیلکردهها و پولدارهای جامعه است.
از سوی دیگر فرانسه حتی تمایلی برای بررسی برخورد دوگانه در سیستم آموزشی و اثرات منفی آن در کشور از خود نشان نداده است. همین شرایط در 30کشور عضو سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی نیز وجود دارد. در این کشورها اگر چه در سالهای اخیر به طور چشمگیری بر تعداد دانشجویان افزوده شده است، ولی بعضی از دانشجویان به سرعت به درجات عالی میرسند و تعدادی نیز با تأخیر، تحصیلات خود را به اتمام میرسانند.
کره جنوبی از سال 1960 میلادی تاکنون توانسته است تعداد دانشجویان خود را سه برابر کند و از رده بیست و یکم به رده سوم کشورهای عضو اتحادیه توسعه همکاریهای اقتصادی برسد. فرانسه، انگلیس و ایتالیا رده خود را حفظ کردهاند، ولی آلمان از رده چهاردهم به رده بیست و سوم تنزل کرده است.
خیلی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بودجه کافی برای مؤسسات عالی کشور در نظر نمیگیرند و به طور متوسط بودجه اختصاصی بر مبنای هر دانشجو در کشورهای اروپایی، نصف بودجهای است که آمریکا برای این منظور اختصاص میدهد.
کشورهای اروپایی اجازه دریافت شهریه را به دانشگاهها نمیدهند، زیرا معتقد هستند در صورت دریافت شهریه، دانشجویان کم درآمد و فقیر دچار فشار اقتصادی خواهند شد. در حال حاضر تعداد دانشجویان در کشورهای اروپایی رو به کاهش است، بهطوری که فقط یک سوم دانشآموزان کشورهای آلمان و فرانسه برای ادامه تحصیلات وارد دانشگاه میشوند.
در بعضی دیگر از کشورهای اروپا، دو سوم فارغالتحصیلان دبیرستان برای ادامه تحصیل وارد دانشگاهها میشوند و دولت بودجه مناسبی را برای مراکز آموزش عالی این کشورها در نظر میگیرد. آمریکا و دیگر کشورهای انگلیسی زبان، از طرفی با تعیین شهریه ناچیز و از طرفی دیگر با ایجاد تسهیلات فراوان، زمینه را برای افزایش تعداد دانشجویان فراهم آورده و در این راستا موفقیتهای زیادی نیز بدست آوردهاند.
مؤسسات عالی کشورهای اروپایی تاکنون نتوانستهاند به یک مرکز مدرن علمی تبدیل شوند، زیرا از طرفی بودجه کافی در اختیار آنان قرار نگرفته و از طرف دیگر، تحقیقات لازم برای کشف بهترین نحوه انتقال مفاهیم و یادگیری دانشآموزان و دانشجویان به طور جدی صورت نگرفته است.
بعضیها ادعا میکنند که اگر مسئولیت اداره مرکز آموزشی را به خود مؤسسات واگذار نماییم، تفاوتها و تبعیضها افزایش خواهند یافت، در صورتی که در کشور فنلاند- که سالهاست این برنامه را اجرا میکند- هم دانشآموزان و دانشجویان در سطح جهانی در رتبه اول قرار دارند و هم تفاوت زیادی بین مدارس و مؤسسات عالی این کشور مشاهده نگردیده است.
این در حالی است که مؤسسات آموزشی کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان و سوئیس که قدرت تصمیمگیری در آنها با مقامات سیاسی است، هم در سطح بینالمللی در ردههای پایین قرار دارند و هم تبعیض و تفاوت در مراکز آموزشی آنان به وفور دیده میشود.
اندراس اسچیلچر / ویما- اوت 2006
(به نقل از تحفه، ماهنامه فرهنگی، اجتماعی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آتن)