- به عنوان عضو شورای شهر و مسئول هماهنگی امور ایثارگران شهرداری تهران چه تعریفی از واژه بسیج دارید؟
من بسیج را به معنای گذشت و ایثار میدانم به این معنا که بسیجی در همه عرصههای نظامی، فرهنگی و اقتصادی خودش را نمیبیند و فقط دیگران را میبیند و در این راه حاضر است جان و مال خود را فدا کند.
- یادتان هست برای اولین بار چه زمانی با بسیج آشنا شدید و از این آشنایی چه احساسی داشتید؟
من دانش آموز بودم و فکر میکنم در سن 16 سالگی در دبیرستان شهید اختری در خیابان هاشمی با بسیج آشنا شدم. مربی تربیتی داشتیم به نام مجید سرچمی دانشجوی رشته پزشکی که بعداً شهید شد.
من از طریق ایشان معنای بسیج را شناختم و اینکه دانشجویی تازه داماد با همه مشکلات به جبهه میرود برایم تعجب آور بود. خیلی تلاش کردم که وارد بسیج شوم ولی خیلی سخت میگرفتند و شاید اولین باری بود که مدرک اخویم را که آموزش دیده بود جعل کردم و کپی گرفتم چون به افراد هم سن من اجازه رفتن به جبهه را نمیدادند.
- برادر شهیدتان را میفرمایید؟
بله ایشان در جنگهای نامنظم با شهید چمران بودند و من اینقدر ذوق و شوق داشتم و خیلی برایم جالب بود که کپی برگه آموزشی ایشان را جعل کردهام تا بتوانم در فضای جبهه و بسیج قرار گیرم.
فردای آن روزی که سربازی ایشان تمام شد به عنوان بسیجی عازم جبهه شدند و بعداً به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و پس از 22 سال پیکر پاکشان برگشت.
- اینکه همواره بر ضرورت نهادینه شدن فرهنگ و تفکر بسیجی در کشور تاکید میشود منظور چیست؟
این تفکر، تفکری است که اصلاً خودش را نمیبیند یعنی منافع و مطامع شخصی خود را مد نظر قرار نمیدهد.
الان در عرصههای مختلف ما منافع خود را در نظر میگیریم مثلاً در بحث زلزله میگوییم اول خانواده خودمان ولی اگر این تفکر جا بیفتد به هرکسی که نیاز به کمک دارد کمک میکنیم و با چنین تفکری دیگر نسب و سبب و عشیره مطرح نیست و همه را برادر و خواهر میبینیم و به همه کمک میکنیم.
اگر این تفکر حاکم شود دیگر منافع و مطامع معنا ندارد هر اتفاقی که در هر نقطهای از کشور بیفتد دیگران را از خودش میداند. فراتر از این مثلاً در نقطهای از جهان سونامی رخ میدهد که شاید ربطی به ما ندارد ولی کارمندان و معلمان کمک میکنند و یا دانش آموزان قلک خود را میدهند.
- شما نمونه مشخصی از این دست سراغ دارید؟
سال 65 در منطقه فکه، عملیات ایذایی انجام شد. دو تا دوست داشتیم به نامهای علی و نعمت دهقانیان که برادر بودند و هنگام عملیات ابتدای میدان مین، برادر بزرگتر تیر میخورد و زخمی میشود.
او میگفت من توی میدان مین افتاده بودم و برادرم آمد و نگاهی به من انداخت ولی دوست دیگرمان را که او هم زخمی شده بود برداشت و عقب برد. این موضوع برایم خیلی تعجبآور بود. او میگفت برادرم بعداً در آن عملیات اسیر شد و دو سه سال انتظار کشیدم تا برگردد و از او سؤال کنم که علت این کار او چه بوده است.
وقتی آزادهها به کشور بازگشتند از او علت را سؤال کردم و گفتم با وجود اینکه من برادر تو و همرزم تو بودم چرا مرا عقب نبردی او در جواب من گفت وقتی هر دوی شما را دیدم یک لحظه فکر کردم کدامیک از شما زنده بماند بیشتر به درد دین میخورید از این رو او را با خود به عقب بردم. این یک تفکر است و این آدمها هنوز هستند و دارند زندگی می کنند و همه وجودشان وقف انقلاب است.
- آیا به نظر شما در انتقال فرهنگ و تفکر بسیج به نسل جدید توفیقی حاصل شده است؟
من از خودم به عنوان یک معلم و به عنوان کسی که مدیر مدرسه بودهام گلهمندم. ما فقط انتقال تفکر بسیج و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را به یک هفته بسیج و یک هفته دفاع مقدس اختصاص دادهایم.
در حال حاضر روزانه شاید 2300 صفحه روزنامه و مجله بیرون میآید و واقعاً جای نگرانی است که از این تعداد فقط 6 صفحه به فرهنگ ایثار و شهادت اختصاص دارد. بعد میخواهیم بچههای نسل سوم که آن فضا را احساس نکردهاند و امام و رزمندگان را ندیدهاند با این فرهنگ آشنا شوند.
در حال حاضر وقتی کسی برای دیگری مثلاً 100 هزار تومان وام میگیرد هر وقت او را میبیند حتماً از او تشکر میکند.
اگر این بچهها متوجه شوند که یک عدهای سلامت روحی و جسمی خود را گذاشتهاند و قطع نخاع شدهاند و در گوشه آسایشگاه افتادهاند و پدر و مادرهایی که یک بچه داشتهاند و همان یک بچه را دادهاند تا استقلال و امنیت این مملکت تأمین شود به این خانوادهها احترام خواهند گذاشت؟ باید قبول کنیم که کم کاری کردهایم و خیلی بیش از این میتوانستیم کار کنیم و این به فراموشی سپرده شده است.
- خود شما به عنوان کسی که در این عرصهها حضور داشتهاید چقدر در انتقال فرهنگ بسیجی به فرزندتان موفق بودهاید؟
من یک پسر دارم ولی با این حال همه بچههای مردم را مانند بچه خود میدانم و سعی میکنم در جهت ترویج این فرهنگ با آنها کار کنم. پسرم در سن 16 سالگی و سن بلوغ است و ارتباطش با بسیج و مدرسه خوب است.
به دست آوردن یک چیز مهم ولی حفظ آن مهمتر است. باید تلاش کنیم که داشتهها را با تفکر و تعمق حفظ کنیم. زیرا چیزی که با تفکر به دست میآید از دست دادنش به این سادگی میسر نیست.
از این رو باید سعی کنیم با احساس وارد عرصه بسیج نشویم بلکه با تفکر و تعقل وارد این عرصه شویم. در این صورت محال است بسیجی را بشود از تفکرش جدا کرد.
یکی از کار هایی که در زمان آقای احمدی نژاد در شهرداری حاصل شد راهاندازی و تأسیس اداره کل ایثارگران بود. عمده بحثی که ما دنبال میکردیم ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، خدمت رسانی به ایثارگران شهرداری و خدمترسانی به ایثارگران شهر تهران بود.
خانواده شهدا با شهیدان خود ارتباط روحی عجیبی دارند یادم میآید وقتی جنازه شهید هاشم کلهر را که در عملیات خیبر بر اثر موشک سر از بدنش جدا شد و دوستان میگفتند میخواستیم مادرش جنازه را نبیند ولی او گفت من دیشب خواب دیدم که هاشم سر ندارد شما از من چه چیزی را میخواهید پنهان کنید.
این ارتباط روحی و معنوی وجود دارد و شاهد هستم که برخی مادران شهید هنوز ظرف غذای بچههای شهیدشان را سر سفر میگذارند و هنوز به این یاد هستند که این بچهها سر این سفرهها بودهاند و هستند و هنوز با این احوالات زندگی میکنند و هر پنجشنبه به رغم کهولت سن و مشکلات فراوان و سرما و گرما بر سر مزار آنان حاضر میشوند و باور دارند که اینها مقدس و عزیز خدا هستند.
- بسیج و فرهنگ بسیجی در مدیریت شهری از چه جایگاهی برخوردار است؟
متأسفانه تفکری که بسیج در جنگ داشت به سلسله مراتب مدیریتی منتقل نشده است. برای نمونه فرمانده گردان ما شهید کلهر به عنوان مدیر، نصف شب میرفت جلوی چادر نیروهای خود کفش بچهها را واکس میزد و حتی لباسهای آنان را میشست و ما نمیدانستیم چه کسی این کار را انجام میدهد.
این نوع فضاها در جبهه وجود داشت و اینکه من مدیرم مطرح نبوده است. برای همین عزیزترین چیز خود را که جانشان بود فدا میکردند.
- با توجه به اینکه هم اکنون بسیاری از دست اندرکاران اداره شهر چه در شورا و چه در شهرداری به نوعی با دفاع مقدس و جبهه و جنگ رابطه داشته در این مدت این روحیه تا چه حد به بدنه شهرداری منتقل شده است؟
این تفکری که امروز در شهرداری وجود دارد اگرچه خوب است ولی انتظار ما خیلی بالاتر از این است. ما باید تلاش کنیم که این فضا باقی بماند و زود گذر نباشد. امروز نیز که آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران که سالها خود فرمانده لشکر بودهاند نیز همین انتظار را داریم.
امیدواریم آنقدر جلو برویم که هر کسی که به شهرداری مراجعه میکند باور کنیم که مردم ولی نعمت ما هستند و ما نوکر مردم هستیم. در این صورت میتوانیم ادعا کنیم که این فرهنگ بسیج و فرهنگ کمک به دیگران در شهرداری هم جا افتاده است.
- شورای شهر به عنوان سیاستگذار چه استراتژی و راهبرد و سیاست مشخصی را در این زمینه اندیشیده است؟
سعی کردهایم که اگر آییننامه یا مصوبه و لایحهای مطرح میشود حتماً قشر ایثارگر را در نظر بگیریم اگر بحث استخدام مطرح میشود حتماً آن درصدهای قانونی لحاظ شود. در زمان آقای احمدی نژاد و آقای قالیباف سعی شده اگر فردی در شهرداری بازنشسته میشود یکی از فرزندان وی بتواند جذب شود.
- به نظر شما باورمسئولان به فرهنگ و تفکر بسیجی و تسری آن در مدیریتها چقدر جدی است؟
باور کنیم این بچههایی که بدون آشنایی با جنگ و ادوات نظامی و شناخت از مسایل جغرافیایی برای اولین بار بعد از سه قرن یک وجب از خاک کشور را از دست نمیدهند توانایی این را دارند که در پستهای مدیریتی بتوانند خدمترسانی کنند.
- مأموریت امور ایثارگران شهرداری تهران چیست و چه وظایفی برای این اداره کل پیش بینی شده است؟
ما تقریباً داریم وارد چهارمین سال فعالیتمان میشویم و وقتی وارد شهرداری شدیم در این رابطه تنها یک جایگاه مشاوره وجود داشت و هیچ کاری اجرایی اتفاق نمیافتاد. بعد از حضور آقای احمدینژاد در این عرصه، اداره کل امور ایثارگران تأسیس و راهاندازی شد. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، خدمت رسانی به ایثارگران داخل شهرداری و خدمت رسانی به ایثارگران کل شهر تهران را مد نظر داشتهایم.
امروزه اگر یک ایثارگر در داخل شهرداری برای ازدواج بچه و یا برای مشکلات روحی و جسمی خود کاری داشته باشد میتواند از واحد مشاورهای که از تخصص هایی برخوردار است استفاده کند. در زمینه خدمت رسانی نیز خانواده شهدای شهرداری از امکاناتی که به هر فرد در زمان حیاتش تعلق میگیرد میتوانند استفاده کنند.
اگر کارمندان از تور زیارتی استفاده میکنند خانوادههای شهدای شهرداری نیز از همین تورهای زیارتی و سیاحتی میتوانند استفاده کنند و امسال خانوادهها به زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه مشرف شدند. امروز ما در تهران متولی برگزاری همایشهای خاص هستیم مثلاً آخرین همایشی که داشتیم همایش بچههای آسمانی بود. همایش دیگری برای بزرگداشت شهدای ادیان الهی برای 128 شهید شامل، یهودی، ارمنی، زرتشتی و آشوری داشتیم.
- سهم شهرداری تهران از شهدا و ایثارگران دفاع مقدس چه تعداد بوده است؟
روزی که وارد شهرداری شدیم این طور احساس میکردم که شهرداری با جنگ سنخیت چندانی نداشته است ولی امروز میبینیم تعداد زیادی حدود 1320 جانباز و 115 آزاده و 136 خانواده شهید در شهرداری وجود دارد و این تعداد برای سیستمی مانند شهرداری که ارتباط مستقیم با جنگ نداشته عدد زیادی است. این تازه منهای رزمندگانی هستند که بین 6 ماه و بیشتر در جبهه حضور داشتهاند.
- شورای شهردر مصوبات خود چقدر به توسعه فرهنگ بسیجی در شهر کمک کرده یا میکند؟
این تفکر در بین اعضای شورای شهر وجود دارد امروزه آقای چمران به عنوان رئیس شورای شهر که خودش از رزمندگان و پیشکسوتان جهاد و شهادت است و کسی است که به عنوان برادر شهید مصطفی چمران شهید والا مقام انقلاب در شورا حضور دارد و این تفکر در همه اعضا وجود دارد و باعث شده تا این مسایل رعایت شود. چندی پیش که در باره استخدام 1200 نفر کارمند شهرداری بحث میکردیم همه اعضا اصرار داشتند که قوانین مربوط به ایثارگران به طور کامل رعایت گردد تا هیچ حقی از آنان تضییع نشود. در این چند سالی که در شورا خدمت کردهام این روحیه خدمت به ایثارگران در اعضا وجود دارد.