اگرچه زندگی پرجاذبه با بهرهگیری از ابزار مدرن ره آورد تمدنی شهرهای جدید است، اما بروز تناقضات و مشکلات فراوان در کنار زندگی رفاه زده شهری از زایشهای نامیمون زندگی شهری است.
برای چیره شدن بر این مشکلات مدیران شهری ناگزیر از تکیه بر خرد جمعیاند؛ بهرهمندی بیشتر از دانش و تجارب شهروندانی که در مقام مدیران شهری به اداره شهر میپردازند. نوشته حاضر جستاری است در این مقال.
در دنیای امروز شهر، واحد و سیستمی مجرد و مستقل از سایر شهرها و جهان پیرامون نیست. هر اتفاق و رویدادی در مقیاس جهانی عملکردی در مقیاس محلی نیز دارد و بالعکس.
بنابراین علاوه بر عوامل محلی و منطقه ای و ملی، عوامل و فرآیندهای فراملی و جهانی، تاثیرات تعیین کننده ای بر شهر و مکانیسمهای آن دارند.
از سویی عوامل موثر بر سرنوشت مکانهایی چون شهرها، امروزه متعدد و پیچیده و متداخل هستند، که در این بین عوامل اصلی و مسلط چون ترافیک و گستردگی پهنه شهری و فزونی جمعیت نقش بسزایی دارند، به ویژه اینکه در جهان جدید و در قرنی که همه چیز به عناصر شهری تبدیل شده اند و شهرها نیز به عنوان مهمترین محل زندگی، کار، تفریح و اسکان انسانها درآمدهاند.
بی تردید شهرها در عین پدید آوردن امکانات و شرایط زیستی، تناقضات و مسائل و مشکلات زیادی را هم به وجود میآورند و گاه فقدان امکانات (خدماتی، شغلی و...) ازدحام و فشردگی جمیعت، مشکلات فراوانی را برای ساکنان این شهرها به وجود میآورد.
کمبود امکانات مالی هزینههای سر سام آور و برنامهریزیهای فرهنگی و گاه نیز هدف گزینیهای نادرست و مدیران کم تجربه و شرایط اجتماعی و اقتصادی و بین المللی و ... محدودیتهای بزرگی را برای زندگی در شهرها فراهم میآورد.
از سویی یک شهر برای فراهم کردن زمینهها و شرایط زندگی خوب برای عامه مردم مستلزم مدیریت شهری کارآمد است.
تا علاوه بر رفع نیازهای اساسی مردم شرایطی را فراهم آورد تا شهروندان بتوانند به سلسله مراتب بالاتری از نیازها از جمله خود شکوفایی و دسترسی به رفاه اقتصادی و اجتماعی برسند.
مرور گذشته
فعالیت دو دوره شورای شهرها به ویژه شورای شهر تهران تحولات خوبی را در عرصههای اجتماعی به وجود آورد. تحولاتی که منجر به تغییر رویکرد مدیران شهری در ارائه خدمات به شهروندان شد.
از سویی انتخابات اخیر نیز مبین ظهور افرادی کارآمد با توانمندیهای قابل توجهی است. با توجه به تجارب فعالیت این افراد که در مشاغل گوناگون تجربه و دانش بسیاری بدست آورده اند، میتوان امید آیندهای روشن تر را داشت.
بیتردید با تکیه بر تجارب منتخبان این دوره میتوان انتظار داشت که آنان در اهداف خود با موفقیتهای بیشتری روبرو شوند و با ایجاد یک قالب و چار چوب به هم پیوسته از فعالیتهایشان در شورای شهر به منظور تصمیم گیری و سیاست گذاری نتایج مطلوبی به ارمغان آورند و محصول اطمینان آنان که توجه به کلیه ابعاد و جنبههای مختلف شهر است نتایج ارزنده ای داشته باشد و در این میان به منظور نوآوری در تمامی سطوح از جمله بهره گیری از تجارب در ساماندهی پروژههای عمرانی شهر نیز موفق شوند.
به ویژه اینکه با ایجاد بینش مشترک میان اعضای شورا و همدلی بیشتر، میتوان امید داشت که آنان منشاء خدمات موثری باشند و این همگرایی برای مردم بهترین نوید تحقق مدیریت کارآمد است.
همچنین ایجاد انگیزه و رشد و تعالی در شورا با تکیه بر مفاهیم خود ارزیابی و خود اظهاری میتواند شورای شهری برخاسته از نظر مردم را کارآمدتر دانست. در واقع تحولات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی که متاثر از ایدئولوژی مدرنیسم و گسترش شهرنشینی و پیدایش کلانشهرها است، تغییرات بنیادین را در ساختار و سازمان فضایی کالبدی شهرها به وجود آورده است.
همانگونه که قدرت برتر جهان امروز و تکنولوژیهای منبعث شده از آن به نوعی تمام آنچه که در فرایند تمدنی امروز است را در سیطره خود دارد، شهرهای توسعه یافته نیز چونان جهانداران پر قدرت و صاحبان واقعی تمدن امروزی هستند که به رهبری شبکه شهری جهانی شباهت دارند و در راس آنان مدیرانی قرار دارند که اعضای شورای شهر نام گرفتهاند.
آنان برای شهر، اقتصادی برتر و جامعه ای برتر را به وجود میآورند که با بهره گیری از شرایط مطلوب و ایده آل، حداکثر استفاده را از منابع خواهند برد. بیتردید در کشورهای توسعه یافته سعی و کوشش بر این است که شهرها همواره در عرصههای مختلف به ویژه هدایت و رهبری دیگر مراکز زندگی انسانها نقش آفرین باشند.
استفاده از خرد جمعی و تکیه بر مدیریت همگانی بر شهر امروزه بر اهمیت و تاثیر گذاری این شهرها بیش از پیش افزوده است تا شهرنشینی اهمیت بیشتر و قدرت فزونتری را موجب شود.
اساسا شهر تبلور فضایی عملکردهای انسانی و در راستای بر طرف کردن نیازهای مردم طراحی شده است. بنابراین در هر دوره و زمانی با توجه به دانش و علم بشر ونیازها و خواستههای او شرایط اجتماعی اقتصادی و ایدئولوژیکی و سیاسی سکونتگاههایی به وجود میآیند که دارای ویژگیهایی همسان است و به نوعی در خدمت رفع نیازهای بشری قرار میگیرند.
از این رو است که شوراهای شهر به عنوان یکی از ارکان مدیریت شهری اهمیت ویژهای پیدا کرده است و این اهمیت را اعضای شورای شهر باید به خوبی درک کرده و با تفکرات رفورمیستی و با برنامه ریزیهای نوین شهری توسعه پایدار را در شهرها به وجود آورند و در ساختار و وضعیت فعلی تحولاتی نوین که شایسته آن شهرها است ایجاد کنند.
از آنجا که در کشور در حدود هشت کلانشهر وجود دارد توجه به اقلیم و اقتضائات این شهرها دارای اهمیت ویژه ای است. اصفهان و شیراز از مراکز فرهنگی کشور محسوب میشوند و مشهد و قم نیز دارای ویژگی زیارتی فرهنگی است.
تهران و کرج نیز به لحاظ مرکزیت مورد توجهاند و تبریز نیز از شهرهایی است که دارای سابقه تاریخی ارزشمندی است. هرکدام از این شهرها جایگاه ویژه و خاصی دارند که با توجه به شرایط و ویژگیهای این شهرها باید برنامهریزیهای خاص در آنها انجام پذیرد و اعضای شورای شهر این شهرهای بزرگ با رسالتی که دارند برنامه ریزیهای خود را ارائه داده و در جهت پیشبرد آن رسالت سعی و اهتمام ورزند.
البته در ایران شهرهایی از نوع شهرهای صنعتی و تجاری و سیاحتی چندان به چشم نمیخورد که اعضای شوراهای شهر اینگونه شهرها در کنار وظایف خود باید توجه به موقعیت این گونه شهرها داشته باشند و اقدامات ویژه ای در این مورد انجام دهند تا در زمینههای مختلف توجه به رشد شهر با تکیه بر استعداد آن داشته باشند.
بنابراین در شناخت شهر باید به کارکردهای آن توجه ویژهای کرد. عمده این کارکردها به دو بخش تقسیم میشوند.
اول اینکه شهرها پس از دوران جدید و بروز رویکردهای صنعتی کارکردی غیر کشاورزی یافته و در جهان جدید عمدتا به تولید ابزار صنعتی و فراصنعتی روی آوردهاند و دوم اینکه اغلب شهرها با توجه به تولیداتشان فعالیتهای تازه ای را در پیش گرفته اند و بیش از آن کارکرد به مبادله کالا میپردازند و به عنوان مرکزی برای داد و ستد و تجارت مطرح شدهاند.
یعنی اینکه فعالیتهای غیر کشاورزی بر اقتصاد شهر غلبه دارد و رویکرد تاریخی تمایز شهرها نمودی روشن تر یافته است.
از اینرو تکیه بر فعالیتهای شهری موجب بروز تحولات گسترده در شهرها شده است و در پی آن اتخاذ سیاستهای نوینی در عرصه مدیریت شهری اجتنابناپذیر است.