این مرد که چند سال قبل با گروگان گرفتن یک سرباز وظیفه توانسته بود در مسیر رفتن به زندان متواری شود، وقتی قصد داشت از حلقه محاصره پلیس بگریزد، هدف شلیک گلوله قرار گرفت و به هلاکت رسید.
صبح پنجشنبه، 5 آذرماه امسال، ماموران پلیس آگاهی تهران که برای دستگیری یک سارق حرفهای و خطرناک راهی مشهد شده بودند، متوجه مردی شدند که با پوشیدن لباس گدایی، چند مغازه طلافروشی را زیر نظر داشت.
بررسیها نشان میداد این مرد همان مجرم خطرناکی است که به جمالآدمخوار مشهور است و از چند سال قبل تحت تعقیب پلیس و دستگاه قضایی قرار دارد. ماموران که خود را در یک قدمی تبهکار حرفهای میدیدند، در یک عملیات ضربتی قصد دستگیری او را داشتند اما این مرد زمانی که قصد داشت با حمله به آنها، پا به فرار بگذارد هدف گلوله پلیس قرار گرفت و به هلاکت رسید.
سرنوشت یک تبهکار
سرهنگ محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران روز گذشته با اعلام جزئیات بیشتری از پرونده مرگ جوان تبهکاری که به جمال آدمخوار مشهور شد، میگوید: «سرقتهای جمال آدمخوار از سالها قبل، وقتی که او نوجوانی سرکش بود شروع شد.
او در آن سالها به تنهایی دست به سرقت از خودروهای سواری میزد و آنها را به مالخران میفروخت. اما رفته رفته، وقتی دید این کار درآمد چندانی برایش ندارد، تصمیم به زورگیری گرفت. جمال که از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار بود مدتی را به تنهایی شروع به سرقت و زورگیری کرد اما مدتی بعد به این نتیجه رسید که باید یک گروه و باند برای خودش دست و پا کند تا دیگر لازم نباشد خودش هم در سرقتها دخالت کند».
به این ترتیب بود که او در سال 75 با همدستی 7 نفر از جوانهای شرور و سابقه دار منطقه نظامآباد و 17شهریور، یک باند سرقت تشکیل داد و سرکردگی این گروه را بر عهده گرفت.
سرهنگ محمدیان، ادامه میدهد: «اعضای این باند از سال 75 با استفاده از قمه و چاقو، زورگیریهای خود را شروع کردند اما با شکایت مالباختهها، پلیس در جریان فعالیتهای این باند قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری آنها شروع شد.»
تحقیقات پلیس یکسال بعد نتیجه داد و ماموران در بررسیهای تخصصی توانستند تمامی اعضای باند جمال را شناسایی و آنها را یکی پس از دیگری دستگیر کنند. بررسیها نشان میداد تمامی افرادی که در این باند حضور داشتند از مجرمان سابقهدار بودند که با جمال آدمخوار در سرقت و زورگیری همکاری میکردند.
بیش از 70 شاکی
نخستین باری که سارق مخوف و اعضای باندش دستگیر شدند، 70 نفر از شاکیان با حضور در اداره پلیس آنها را شناسایی کردند و به این ترتیب پرونده متهمان به دادگاه ارسال شد.
جمال و همدستانش بعد از محاکمه به حبس وردمال محکوم شدند و به این ترتیب سارق حرفهای راهی زندان شد. این مرد که به تحمل 10 سال زندان محکوم شده بود، در زندان هم بیکار ننشست و با شناسایی مجرمان مخوفی که در آنجا بودند، با آنها طرح دوستی ریخت تا بعد از آزادی، فعالیتهای مجرمانه خود را توسعه دهد.
رئیس پلیس آگاهی تهران اضافه کرد: «زمانی که جمال در زندان بود با مجرمین سابقهداری از جمله سرکرده گروه سارقین موسوم به دیوار چین به نام ناصر طرح دوستی ریخت تا از تجارب آنها در راهاندازی باند جدیدش استفاده کند.
گرچه مدتی بعد ناصر به خاطر جرایمی که مرتکب شده بود به اعدام محکوم و به طناب دار آویخته شد، اما جمال در سال 79 با سپردن وثیقه و گرفتن مرخصی، از زندان خارج و نهایتا متواری شد. بعد از این فرار بود که مشخص شد سند خانهای که او بهعنوان وثیقه ارائه کرده، جعلی بوده است.»
باند مخوف
سارق حرفهای بعد از فرار از زندان به سراغ مجرمان سابقهداری رفت که از قبل با آنها آشنا شده بود و به این ترتیب باند جدید خود را راهاندازی کرد. اعضای این باند که به حدود 50 نفر میرسیدند، سرقتهای گسترده خود در تهران و شهرستانهای دیگر را شروع کردند و این در حالی بود که هر روز پروندههای جدیدی درباره سرقت و زورگیری در ادارات پلیس تشکیل میشد.
جمال در مواردی که اعضای گروه از تحویل دادن اموال مسروقه به وی خودداری کرده بودند، آنها را به سختی تنبیه میکرد و در یکی دو مورد نیز با دندان اقدام به کندن گوش اعضای سرکش گروه خود را کرده بود که از آن زمان به بعد وی در میان خلافکاران به جمال آدمخوار شهرت پیدا کرد.
از زاغول تا پنگوئن
سرهنگ محمدیان عنوان میکند: «با دستگیری چندین نفر از سارقان و اعتراف آنها به حضور جمال در این باند سرقت، ماموران در جریان فعالیت دوباره مرد تبهکار قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی او را آغاز کردند.
بررسیها نشان میداد مرد خطرناک بعد از فرار از زندان با تبهکاران مشهوری از جمله اکبر (مشهور به قربتی)، محمود (با نام محمودکله)، محسن (معروف به زاغول)، هادی شیشهبر و محمد مشهور به پنگوئن باند جدیدش را راهاندازی کرده و سرقتهای گسترده در تهران و بقیه استانها را در دستور کار خود قرار داده است.»
با این اطلاعات، تحقیقات برای دستگیری این مرد و همدستانش ادامه پیدا کرد و ماموران در جریان بررسیهای تخصصی موفق شدند مخفیگاههای اعضای این باند را شناسایی و آنها را در نیمه دوم سال 82 و نیمه اول سال 83، یکی بعد از دیگری دستگیر کنند.
این بار وقتی جمال پای میز محاکمه قرار گرفت، به 12 سال زندان قطعی ورد مال محکوم و راهی زندان شد.
فرار با حقه قدیمی
بعد از دستگیری مرد خطرناک، همدستان او بیکار ننشستند و تصمیم گرفتند هر طوری شده این مرد را از زندان فراری دهند. آنها برای این کار از یک حقه قدیمی استفاده کردند که پیش از این هم بسیاری از مجرمان توانسته بودند با استفاده از آن از زندان فرار کنند.
رئیس پلیس آگاهی تهران توضیح میدهد:« یکی از همدستان جمال، به دادسرایی در تهران رفت و با طرح شکایت از جمالآدمخوار، مدعی شد این مرد با تهدید چاقو اموال او را به سرقت برده است.
با طرح این شکایت، بازپرس پرونده نیز طبق روال قانونی رسیدگی به پروندههای کیفری، دستور انتقال جمال از زندان به دادسرا را صادر کرد تا درخصوص شکایت تازه، از او تحقیق شود.
مسئولان زندان یکی از سربازان را بهعنوان محافظ همراه جمال به دادسرا فرستادند اما هنگام بعد از ظهر، زمانی که سرباز جوان قصد داشت متهم را به زندان کرج بازگرداند، همدستان جمال وارد عمل شدند تا نقشه قدیمی خود را عملی کنند.»
همدستان مرد تبهکار وقتی دیدند جمال فقط یک محافظ دارد، به تعقیب آنها پرداختند و در فرصتی مناسب عملیات فراری دادن سردستهشان را به اجرا درآوردند. آنها در یک چشم بر هم زدن، با خودروی سواری خود، راه جمال و سرباز جوان را سد کردند و با تهدید اسلحه هر دوی آنها را سوار ماشین کردند و با سرعت زیاد متواری شدند.
مردان تبهکار که سرباز جوان را حسابی کتک زده بودند، وقتی مطمئن شدند عملیات آنها با موفقیت انجام شده، سرباز جوان را در حوالی تهران از ماشین به بیرون پرت کردند و همراه جمال متواری شدند.
سارق خانه به دوش
بعد از فرار مرد خطرناک، تیمهای پلیس، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و سازمان زندانها، بسیج شدند تا قبل از اینکه این مرد جرایمش را از سر بگیرد، او را دستگیر کنند. اما جمال که میدانست پلیس سایه به سایه در تعقیب اوست، بهصورت غیرقانونی از مرز خارج شد و به کشور تایلند گریخت.
وقتی ماجرای فرار مرد تبهکار برملا شد، این بار پلیس بینالملل ماموریت یافت که این متهم را در خارج از کشور شناسایی و دستگیر کند اما تا مدتها بعد از فرار هیچ سرنخی از او به دست نیامد. این در حالی بود که جمال برای اینکه دستگیر نشود با تغییر هویت و چهره، مدام بین کشورهای ترکیه، تایلند، پاکستان و افغانستان در رفتوآمد بود و در این کشورها سرقتهایش را ادامه میداد.
اواخر سال 87 اطلاعاتی در اختیار پلیس قرار گرفت که نشان میداد مرد تبهکار باند مخوف خود در داخل کشور را دوباره سازماندهی کرده و آن را از خارج از کشور هدایت میکند.
بررسیها نشان میداد این مرد بعد از اینکه نقشه سرقت از طلافروشیها را طراحی میکرد، این نقشه را از طریق رابطانش به اعضای گروه میرساند و وقتی همه آماده سرقت میشدند او نیز بهصورت غیرقانونی وارد ایران میشد تا فرماندهی عملیات سرقت را بر عهده بگیرد. بعد از سرقت نیز بلافاصله به کشورهای همسایه میگریخت تا نقشه دیگری طراحی کند.
رئیس پلیس آگاهی تهران ادامه میدهد:« در جریان این سرقتها، جمال و باندش طلافروشیهایی در شهرهای تبریز، ارومیه، مشهد و زاهدان را هدف قرار میدادند. بعضی اوقات نیز افرادی را که با کیف به شهرهای مختلف طلا منتقل میکردند شناسایی کرده و دست به سرقت از آنها میزدند.»
سرقتهای جمال ادامه داشت و بعد از هر سرقت، بهصورت غیرقانونی از مرز خارج میشد تا پلیس نتواند او را شناسایی کند، اما تصور نمیکرد که پلیس در جریان همه فعالیتهای اوست و بهزودی او را ردگیری خواهد کرد.
طراحی سرقت بزرگ
رئیس پلیس تهران میگوید: «ماموران پلیس که هر لحظه به این مجرم حرفهای نزدیک و نزدیکتر میشدند اوایل آبان امسال به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد این مرد قصد دارد با جمع کردن اعضای باند، نقشه سرقت از طلافروشیهای مشهد را عملی کند.
وقتی این اطلاعات در اختیار پلیس قرار گرفت تیمهای عملیاتی پلیس با همکاری حفاظت اطلاعات قوه قضاییه، معاون دادستان و رئیس دادسرای جنایی تهران وارد عمل شدند و تحقیقات گستردهای را برای شناسایی محلهای سرقت آغاز کردند. آنها مدتی بعد متوجه شدند که جمال به تازگی وارد ایران شده و با تهیه چند خودرو و موتورسیکلت، در تدارک سرقت بزرگی است که قرار است بهزودی انجام شود.»
در لباس گدایی
ماموران پلیس از طریق مخبرانی که در بین اعضای باند جمال داشتند متوجه شدند که طلافروشیهای مورد نظر جمال در خیابان شیرازی مشهد قرار دارند. بنابراین تمامی این محلها تحت مراقبت نامحسوس تیمهایی قرار گرفت که از تهران عازم مشهد شده بودند. صبح پنجشنبه، 5 آذرماه امسال، زمانی که ماموران محل سرقت را زیر نظر داشتند متوجه مردی شدند که با لباس گدایی در نزدیکی مغازههای طلافروشی پرسه میزد.
ماموران این مرد را روزهای قبل نیز دیده بودند و به همین دلیل به او مشکوک شدند. آنها وقتی تمامی حرکات مرد ژنده پوش را زیر نظر گرفتند، متوجه شدند که این مرد همان جمالآدمخوار است که با پوشیدن لباس گدایی مغازههای طلافروشی را زیر نظر گرفته تا اطلاعات لازم برای زمان سرقت را جمعآوری کند.
با این اطلاعات، عملیات ضربتی برای دستگیری جمال شروع شد اما او وقتی متوجه پلیس شد قمه بلندی از زیر لباسش خارج کرد و با حمله به یکی از ماموران قصد مجروح کردن او را داشت. در همین هنگام بود که صدای شلیک گلوله، منطقه را پر کرد و جمال قبل از اینکه بتواند مامور پلیس را مجروح کند، هدف گلوله قرار گرفت.
مرگ یک تبهکار
بهدنبال مجروح شدن سارق حرفهای، ماموران به سرعت دست به کار شدند و او را به بیمارستان انتقال دادند، اما شدت خونریزی مرد تبهکار به حدی بود که وی قبل از رسیدن به بیمارستان به هلاکت رسید.
به گفته سرهنگ محمدیان، گرچه دستگیری جمال میتوانست پلیس را به دیگر اعضای این باند مخوف برساند، اما مأموران برای نجات جان همکار خود، مجبور شدند با رعایت قانون بهکارگیری سلاح، مرد تبهکار را هدف گلوله قرار دهند ولی با این حال تحقیقات برای دستگیری دیگر همدستان این مرد ادامه دارد.