تصمیم عجیبی گرفت. او بعد از فرار از زندان، به سرقت خودروهای بیامو روی آورد اما بعد از سومین سرقت، از سوی پلیس دستگیر شد. صبح دومین روز آبانماه مرد جوانی نزد دادیار شعبه 6 دادسرای جنایی تهران رفت و از سرقت خودروی بیامو مدل بالایش خبر داد. این مرد به دادیار سلیمانیفرد گفت: قصد داشتم ماشینم را بفروشم و برای همین در یکی از روزنامهها آگهی فروش چاپ کردم. صبح دیروز فردی با من تماس گرفت و گفت که قصد خرید ماشینم را دارد.
قرار شد این مرد برای دیدن ماشین به مقابل خانهام بیاید و چند ساعت بعد وقتی که او زنگ در را به صدا درآورد، با مرد شیکپوشی روبهرو شدم که عینک دودی به چشم داشت و کت و شلوار مرتبی پوشیده بود.
در همان نگاه اول تصور کردم که او باید مرد متشخصی باشد برای همین وقتی گفت که میخواهد استارت، گاز و موتور ماشین را چک کند، قبول کردم که پشت فرمان بنشیند. اما او به محض اینکه پشت فرمان نشست و استارت زد، شروع به حرکت کرد و در حالی که برایم دست تکان میداد با سرعت زیاد پا به فرار گذاشت. من که از این ماجرا خشکم زده بود، به تصور اینکه او بر خواهد گشت، کمی صبر کردم اما وقتی دیدم از مرد جوان خبری نشد، فهمیدم که فریب یک سارق حرفهای را خوردهام.
بعد از اظهارات این مرد، پرونده در اختیار پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی سارق شیک پوش آغاز شد. هنوز چند روز از این ماجرا نگذشته بود که این بار جوان دیگری نزد ماموران رفت و شکایت مشابهی مطرح کرد.
او گفت: آگهی فروش ماشین بیامو مدل بالایم را در روزنامه چاپ کرده بودم که مردی با من تماس گرفت و برای دیدن ماشین قرار گذاشت. وقتی او به مقابل خانهام آمد گفت که میخواهد ماشین را چک کند. برای همین سوار ماشین شدم و از او خواستم پشت فرمان بنشیند. مرد جوان وقتی دید من هم داخل ماشین نشستهام، شروع به حرکت کرد و بعد از اینکه چند دور در خیابان چرخید، مقابل پارکینگ خانهام توقف کرد.
بعد هم گفت که از ماشین خوشش آمده و بهتر است برای گفتوگو پیاده شویم. اما همین که من در را باز کردم و پیاده شدم، ناگهان پایش را روی پدال گاز گذاشت و با سرعت شروع به حرکت کرد. من که نمیخواستم ماشینم را از دست بدهم، محکم در را گرفتم اما بعد از اینکه چند متری روی زمین کشیده شدم، به گوشهای افتادم و همانجا بود که احساس کردم دستم شکسته است. بعد از این ماجرا بود که توسط اعضای خانوادهام به بیمارستان منتقل شدم و بعد از درمان اولیه تصمیم گرفتم با مراجعه به پلیس از سارق شیکپوش شکایت کنم.
بهدنبال دومین و سومین شکایت مشابه از سارق خودروهای بیامو، ماموران متوجه شدند که تمامی این سرقتها از سوی یک نفر صورت گرفته است. بنابراین تحقیقات برای دستگیری این مرد وارد مرحلهای تازه شد و ماموران متوجه شدند شگردی که این مرد برای سرقت استفاده میکند با شگرد چند سارق حرفهای خودرو، مشابهت دارد.
پلیس که احتمال میداد سارق شیکپوش یک مجرم سابقهدار باشد، مالباختگان را به اداره آگاهی دعوت کرد و آلبوم عکس مجرمان سابقهدار را در اختیارشان قرار داد. تمامی مالباختهها با دیدن عکس مرد جوانی در این آلبوم او را بهعنوان سارق خودروی خود شناسایی کردند و گفتند که این مرد همان کسی بود که بهعنوان خریدار به سراغ آنها رفته و ماشینشان را دزدیده است.
وقتی مشخص شد سارق شیکپوش مردی بهنام جواد است که مدتی قبل به اتهام سرقت خودروهای مدل پایین دستگیر و راهی زندان شده بود، جستوجو برای دستگیری وی آغاز شد.
ماموران در بررسی سوابق این مرد متوجه شدند که او شهریور امسال با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده و از همان زمان پا به فرار گذاشته است. از آنجایی که خانه پدری تنها جایی بود که احتمال میرفت سارق تحت تعقیب در آنجا آفتابی شود، ماموران این خانه را زیر نظر گرفتند و ساعت 6 صبح 21 آبان متوجه ورود مرد جوان به این خانه شدند.
عملیات ضربتی برای دستگیری سارق شیکپوش آغاز شد اما جواد که متوجه حضور پلیس در محل شده بود، از طریق پشتبام پا به فرار گذاشت. فرار مرد جوان اما چند دقیقه بیشتر طول نکشید و ماموران با شلیک چند تیر هوایی موفق شدند وی را متوقف و دستگیر کنند.
سارق سابقهدار بعد از انتقال به اداره آگاهی با اعتراف به سرقت خودرویهای بیامو، گفت: مدتی قبل وقتی به موادمخدر معتاد شدم، همسرم از من طلاق گرفت و مهریهاش را هم به اجرا گذاشت. چون مهریه او سنگین بود و پدرم به خاطر پرداخت آن به دردسر افتاده بود، تصمیم به سرقت ماشینهای معمولی و مدل پایین گرفتم اما مدتی بعد توسط پلیس دستگیر شدم.
وقتی در زندان به سر میبردم، همبندیهایم مدام به خاطر سرقت ماشینهای مدل پایین مسخرهام میکردند و هیچوقت مرا جدی نمیگرفتند. برای همین بود که تصمیم گرفتم وقتی از زندان آزاد شدم، ماشینهای مدل بالا سرقت کنم. مدتی بعد وقتی توانستم با سپردن وثیقه از زندان مرخصی بگیرم، پا به فرار گذاشتم و از همان زمان سرقت ماشینهای بیامو را شروع کردم اما بعد از سومین سرقت بود که پلیس مرا شناسایی کرد و دستگیر شدم.
سرهنگ کارآگاه محمدرضا ذاکر استقامتی، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: متهم بعد از اعتراف به سرقت خودروهای مدل بالا با صدور قرار قانونی راهی زندان شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
وی ادامه داد: به شهروندانی که قصد فروش خودروی خود را دارند توصیه میشود هنگام فروش به صرف اینکه مشتری شیکپوش و متشخص است به او اعتماد نکنند و سوئیچ خودروی خود را به راحتی در اختیارش قرار ندهند و اگر قرار بود مشتری خودرو را چک کند، برای این کار به مراکز فنی سطح شهر مراجعه کنند.