جمعه ۲۸ فروردين ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۵۲
پيام هاي القاعده
كلمه به كلمه نفرت
002853.jpg

سهيلا قاسمي
آمريكا، تمام دولت هاي كافر غربي و كساني كه از جورج بوش حمايت مي كنند در ليست سياه القاعده قرار دارند.
با گذشت سال ها، پيام هاي ارسالي القاعده نيز تغيير كرده و به صورت هاي مختلفي درمي آيند. اين پيام ها شامل نوارهاي صوتي كوچكي است كه غالباً به سخنگوي شبكه ـ ابوغيث ـ نسبت داده مي شود يا نوارهاي ويديويي كه اسامه بن لادن و بازوي راستش ايمان الظواهيري مصري را در حال راه رفتن در كوه هاي افغانستان و پاكستان نشان مي دهد.
بيانيه هاي اين سازمان هميشه شفاهي هستند و عموماً  از طريق شبكه چهار تلويزيون الجزيره به اطلاع مردم مي رسند. آنها به ترتيب خواسته هاي خود را بيان كرده و تهديد مي كنند و مي گويند به خاطر فلسطيني ها يا به خاطر لزوم نابودي آمريكا، در خارج از خاك عربستان سعودي و ساير اماكن مقدس، حمام خون به راه خواهند انداخت.
در اين پيام ها نه تنها نفرت از دولت ها، مردم و كشورهاي غيرمسلمان مشهود است، بلكه تمام كساني كه باورهاي افراط گرايانه و ارث ثروت بزرگ سعودي را ندارند و مي خواهند متعادل زندگي كنند در تهديد به سر مي برند. به نظر مي رسد جنگي مذهبي، با تكيه بر تعصباتي خشك در جريان است.
اعضاي گروه القاعده در پيام هايشان به اين نكته اشاره مي كنند كه از حضور دايمي مرگ در همه جا، اطلاع دارند و مشتاقانه خواهان آن هستند. در متن پيام آنها در سوءقصد مادريد عباراتي اين چنيني به چشم مي خورد: «اسكادران مرگ به قلب اروپا نفوذ كرد[...] عمليات قطار مرگ، به دليل حساب هاي قديمي اي كه با اسپانيا ـ متحد آمريكا در جنگ با اسلام ـ داشتيم صورت گرفت. ما به همه مسلمانان جهان، خبر مسرت بخش عملياتي را مي رسانيم كه منجر به مرگي سياه شد.» در ادامه اين پيام خاطرنشان شده كه در آينده اي نزديك آمريكا هدف قرار خواهد گرفت. در مجموع مي توان بينش آنها را اين چنين خلاصه كرد: «شما در پي زندگي هستيد و ما خواهان مرگيم.» به نظر مي رسد اشتياق القاعده براي برجا گذاشتن تلفات بيشتر، روز به روز بيشتر مي  شود. هدف ديگر آنها رساندن خسارت به امور تجاري است. اين اشتياق با حمله به برج هاي دو قلوي مركز تجارت جهاني آغاز شد. در پيامي كه پس از سوءقصد ۱۱ مارس استانبول دريافت شد آمده است:  «اگر سه فراماسون در عمليات كشته شدند، بايد اشتباه را به نقص فني كار نسبت دهيم. همه آنها بايد كشته مي شدند.»
مبارزه با صليبيون
اگر اين عبارت قرون وسطايي به كشته شدن اين همه انسان بي گناه در سراسر جهان منتهي نمي شد، مي توانستيم از كاربرد آن توسط القاعده زير خنده بزنيم. در پيام هاي ميلياردر سعودي و هواداران جان بركفش،  شر جوامع غربي به مبارزان و فرستادگان پادشاه فرانسه و پاپ كه قصد تسليم اورشليم را داشتند تشبيه شده است. «القاعده همواره جهاد كرده و در برابر صهيونيست هاي صليبي پرچم اسلام را برمي افرازد.» اين عبارت در پيام ماه فوريه از زبان ظواهيري بيان شد.
هدف اصلي آمريكا است. بن لادن در بسياري از نوارهاي ويديويي پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ گفته است:  «اين جنگ، در اصل جنگ مذهبي است... به خدا قسم مي خورم كه آمريكا ديگر هرگز روي آرامش به خود نخواهد ديد... تا زماني كه همه نيروهاي كافر غربي اماكن مقدس را ترك نكنند اين وضعيت ادامه خواهد داشت.»
002859.jpg
002862.jpg

بهانه اين بيانيه ها هرچه كه باشد، مسئله آمريكا هميشه تكرار مي شود و كساني هم كه تسليم اين ابرقدرت شده اند به مراتب بدتر از سايران هستند. در آخرين پيام آنها آمده است: «ضربه زدن به آمريكا نهايت كار است.»
تمام دولت هايي كه از بوش در جنگ عراق حمايت كرده اند نيز در ليست سياه هستند. رئيس القاعده در اكتبر گذشته ليست سياه خود را چنين اعلام كرد:  «ما پاسخ به همه كشورهايي را كه در جنگ ناعادلانه عليه عراق شركت كرده اند به زمان و فرصت مناسب محول مي كنيم. به ويژه انگلستان، اسپانيا، استراليا، لهستان، ژاپن و ايتاليا جزو اين كشورها هستند.»
در اين ميان فرانسه هم كه مخالف جنگ عراق بود از قلم نيفتاده و به شدت تهديد شده است. هرچند اين كشور جزو نيروهاي ائتلاف نبود، اما قانون منع حجاب چيزي نيست كه ظواهيري بي تفاوت از كنار آن بگذرد. اين مرد مصري كه سابقاً  پزشك بود، گفته است:  «منع حجاب در فرانسه در رديف آتش زدن روستاهاي افغانستان، ويران كردن خانه هاي فلسطينيان، كشتار كودكان و دزديدن نفت عراق قرار دارد.» او فرانسه را نيز در دسته صليبيون مخالف مسلمانان جاي داده است.

تنبيه رژيم هاي مرتد عرب
ابتدا بايد از عربستان سعودي، كشور بن لادن شروع كرد كه سران آن دو جنايت غيرقابل بخشش مرتكب شده اند: اول اين كه شيوه زندگي اي مخالف اسلامي كه مدنظر القاعده است برگزيده اند و دوم اين كه از زمان جنگ خليج فارس به گروه هاي آمريكايي اجازه داده اند در صدها كيلومتري اماكن مقدسي چون مكه و مدينه مستقر شوند.
همه كشورهايي كه ديدگاه هاي ميلياردر سعودي را قبول ندارند، در واقع اكثريت جهان عرب و مسلمانان شامل تنبيه او مي شوند. چندين هفته پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، بن لادن پيام داد:  «همه كساني كه مدعي اند رهبر عرب هستند و عضو سازمان ملل به حساب مي آيند، افرادي بي ايمان اند كه قرآن و سنت پيامبر را نفي كرده اند.»
002865.jpg

دوسه ماه پيش، سرويس هاي مخفي آلماني نوار صوتي اي منسوب به ابو زرقاوي به دست آوردند كه در آن او فرياد زده و نفرت جهاني خود از آمريكا، اسرائيل و همه كشورهايي كه به اسلام خيانت كرده اند را ابراز داشته بود. وي در پايان گفته بود: «خدايا، آنها را يكي يكي بكش و هيچ يك را نبخش.»

ويراني اسرائيل
تقريباً  همه كشورهاي جهان عرب در برابر دولت عبري اسرائيل سكوت كرده اند،  اما القاعده هرگز از «جهاد عليه صليبيون و يهودي ها»  دست برنخواهد داشت. بن لادن در يك كنفرانس مطبوعاتي كه در سال ۱۹۹۸ برگزار شده بود صريحاً  اين مطلب را قيد كرده بود. در پيام ماه نوامبر آنها نيز آمده بود:  «يهودي ها و آمريكايي ها تا زماني كه ما زنده ايم هرگز در امنيت نخواهند بود.» سازمان القاعده، اينطور كه به نظر مي رسد تنها با دولت آريل شارون و حاكميت اسرائيل مشكل ندارد، بلكه تمام يهودي ها را دشمن مي داند.
جنگ القاعده با همه جهان،  منطق و زباني دارد كه ما را به ياد سيمون مونتفورت ـ يكي از صليبيوني كه پاپ اينوسنت سوم براي جنگ فرستاده بود ـ مي اندازد. او ۸۰۰ سال پيش در آستانه حمله به نيروهايش گفت:  «همه آنها را بكشيد. خداوند خودش پاداش شما را خواهد داد.»
لوپوئن

او جانشين بن لادن است
002856.jpg
ابومصعب الزرقاوي مرد ۳۷ ساله اي اهل اردن است كه براي سرش جايزه اي ۱۰ ميليون دلاري تعيين كرده اند. مي گويند او سمبل نسل جديد تروريست ها است.

با اين كه هنوز بن لادن دستگير نشده، اما جانشين او مشخص است و هدف شماره يك دشمنان تروريسم به شمار مي رود. ابومصعب الزرقاوي، در ميان اعضاي القاعده به ستاره شهره شده و بايد اعتراف كرد كه درخشش او تصادفي نبوده است. درواقع آمريكايي ها مي خواهند هرطور شده او را دشمن جديد جهان جا بزنند و براي همين هم جايزه سرش را بالا برده اند. نام او اين روزها دايماً سر زبان آمريكايي هاست. حملات انتحاري عراق را به او نسبت مي دهند و به خصوص او را عامل اصلي كشتار روز سوم مارس كربلا كه بيش از ۲۰۰ كشته بر جاي گذاشت مي دانند.
سوءقصدهاي مراكش، استانبول و حتي حادثه مادريد را هم به او نسبت داده اند. زرقاوي عضو گروه انصارالاسلام است و بديهي است كه نمي تواند در آن واحد در همه جا حضور داشته باشد، اما براي نسل جوان تروريست ها، سمبلي پيشرو و الگوي پس از ۱۱ سپتامبر به شمار مي رود. جواناني كه نه ثروتي دارند و نه اندوخته فكري و برايشان اهميتي ندارد جانشان را از دست بدهند يا سال ها اسير شوند. همانند او مبارزه مي كنند و در تمام مراحل به آرمان هايش وفادار هستند. نام واقعي او فادل نزل الخلايله است و همانند بسياري از برادران مسلحش اواخر سال هاي دهه ۸۰ را در افغانستان گذرانده است. البته از آن جايي كه بسيار كم سن و سال است فقط توانسته در اواخر اين جنگ حضور داشته باشد با اين حال مي توان مبارزه با روس ها را در كارنامه كاري اش جاي داد.
پس از جنگ افغانستان به كشور بازگشته و بين ديوارهاي بتني خانه كوچك خانوادگي اش در زرقا اقامت كرد. كارش خريد و فروش نوارهاي ويدئويي بود. سال ۱۹۹۲ بود كه به دليل انجام اعمال نامشروع به زندان رفت و تا سال ۱۹۹۹ در آن جا ماند تا اين كه مشمول عفو عمومي شد. وقتي آزاد شد ۳۳ سال سن داشت و تصميم گرفت به پيشاور پاكستان برود و با القاعده كار كند. براي اجراي طرحش نياز به كمك داشت و براي همين از اردن افرادي را استخدام كرد تا به هاشميون كه از نظر او به اسلام خيانت مي كردند، حمله كند.
زرقاوي با اين كه تجربه اي نداشت گروهي تشكيل داد و اواخر سال ۲۰۰۰، اردوگاهي تمريني در حوالي هرات ايجاد كرد. در آن زمان، گروه جندالشمس مستقيماً تحت فرمان رئيس القاعده نبود و فقط بخشي از هزينه هاي مالي اش را از آن جا تامين مي كرد. سال بعد زرقاوي سرمايه هاي لازم را از القاعده دريافت كرد و به اين ترتيب توانست آرزوهايش در اردن را عملي كند. كنترل گروه التوحيد را به دست گرفت و بعد در اروپا شبكه هايي تاسيس كرد. سال ۲۰۰۲ با كار القاعده و عملكرد زرقاوي بيش از پيش آشنا شديم. اين آشنايي پس از دستگيري جواني ۲۶ ساله در دوسلدورف آلمان حاصل شد. او كه شادي عبدا... نام دارد با پليس همكاري كرده و در مورد ساختارهاي القاعده اطلاعاتي داد.
عبدا... به پليس آلمان گفت كه پيش از ۱۱ سپتامبر زرقاوي شاخه اي از تشكيلات بن لادن به شمار مي رفت و قول داده بود به دستوراتش عمل كند. او گفته بود: «به خدا قسم مي خورم كه با تو و در راه رضاي خدا كار كنم.»
عملكرد شاخه آلماني التوحيد نشان مي دهد كه اين گروه چقدر از نظر مالي مستقل عمل كرده است. عبدا... تعريف مي كند كه چطور صدها هزار يورو براي حساب زرقاوي پول جمع كرده است. وقتي آمريكا به افغانستان حمله كرد، او بر اثر بمباران به شدت زخمي شده و پايش را از دست داد. همان زمان به سرعت با گذرنامه اي جعلي از افغانستان خارج شد. او از محل اقامت خود با تلفن با آلمان در تماس است و دستوراتي به ويژه براي كشتن يهودي ها صادر مي كند. به احتمال زياد زرقاوي در عراق ساكن شده بود و همين امر موجب شد كالين پاول در فوريه ۲۰۰۳ از رابطه القاعده و رژيم صدام حسين سخن بگويد. برخي معتقدند پايش در عراق قطع شده نه افغانستان.
هر چند پاول سعي دارد رابطه ميان صدام و القاعده را ثابت كند و مي گويند گروه كرد انصارالاسلام كه متحد زرقاوي است با صدام در ارتباط بوده، اما هنوز صحت اين امر تاييد نشده است. چيزي كه مشخص است زرقاوي اخيراً به كشورهاي متعددي سفر مي كند و هيچ ردپايي از خود بر جاي نمي گذارد. وقتي آمريكا به عراق حمله كرد، او بلافاصله دستور داد افرادش مواضع خود را ترك كرده و بلافاصله اردوگاه خود را بمباران كنند. چندي پيش زرقاوي بيانيه اي ۱۵ صفحه اي منتشر كرد و در آن به اين نكته اشاره كرد كه براي عقب راندن آمريكايي ها حاضر است ميان شيعه و سني جنگ به راه اندازد. به هرحال اين سمبل تروريسم اگر اين چنين پيش برود به زودي جاي بن لادن را خواهد گرفت.

يادداشت
چگونه كمونيست ها روسيه را در سرما گذاشته اند
002868.jpg
اواخر فوريه، وقتي ولاديمير پوتين در منطقه چيتا، واقع در قلب سيبري آخرين بخش بزرگراه مسكو - ولاديوستوك را افتتاح مي كرد، گفت: «از حالا به بعد، با توجه به مسير خودروها شرق روسيه كمي نزديك تر مي شود.» براي سفر از اين سوي سيبري به سوي ديگر، بايد به دو قاره مختلف پا بگذاريم و از فراز كوه هاي اورال، درياچه بايكال و از كنار مرزهاي مغولستان و چين بگذريم و بعد هم در كنار درياي ژاپن راه برويم. درواقع اين ۱۰ هزار كيلومتر شامل هفت زمان مختلف و طولاني ترين بزرگراه جهان مي شود.
اين مسئله دقيقاً عكس كاري است كه بايد انجام مي شد. فيوناهيل و كليفورد گدي، محققان موسسه آمريكايي بروكينگز اخيراً كتابي منتشر كرده اند كه «بداقبالي سيبري، چگونه كمونيست ها روسيه را در سرما قرار داده اند» نام دارد. به اعتقاد نويسندگان، طرح هاي عظيم رهبران شوروي در جهان واقعي معنايي نداشت، هم بسيار گران بود و هم وقت بسياري مي گرفت. (براي مثال ساخت اين بزرگراه ۳۸ سال وقت گرفت.) دليل همه اين مشكلات اين است كه در اين منطقه هوا بسيار سرد است و هرچند رهبران روس براي مهار طبيعت وسيع و وحشي تلاش كرده اند، اما خوشبختي و سلامت مردم را در نظر نگرفته اند و مدام پول و انرژي هدر داده اند.
با اين حال اگر آثار كلاسيك روسيه و شوروي را بخوانيم مي بينيم كه سرماي سيبري عاملي است كه هويت روس ها را تشكيل مي دهد و در عين حال برايشان دردسرساز است.
اين محققان مي گويند: وظيفه سران شوروي اين بود كه به جاي مهار سرما، جايي قابل سكونت تر براي مردم تهيه مي كردند. از ميان ۲۵ شهر سرد جهان كه بيش از ۵۰۰ هزار سكنه دارند، ۲۳ شهر در روسيه واقع شده است. اين كشور كه وارث اقتصاد دقيق و برنامه ريزي شده شوروي سابق است مراكز صنعتي مهمي دارد كه گرم كردن شان بسيار دشوار است. در ضمن تهيه مواد غذايي نيز در اين وضعيت جوي كار آساني نيست.
سران فعلي روسيه به جاي آن كه سعي كنند ميان مراكز بي اهميت و سرد كشور ارتباط برقرار كنند، بايد سعي كنند ساكنان شهرهاي سرد را به مناطق گرم تر بفرستند. درواقع بهترين كار اين است كه انسان ها و منابع سيبري به سمت بخش اروپايي يا قسمت هاي جنوبي گسيل داشته شوند. اين شيوه دقيقاً همان چيزي است كه كانادايي ها در پيش گرفته اند.
در واقع، روسيه براي خوشبخت تر و دموكراتيك تر شدن بايد كوچكتر و گرم تر شود و به جاي روياي گسترش، در روياي مبارزه با سرما باشد و هر طور شده بر نيروهاي طبيعي غلبه كند.
هيل و گدي اعتراف مي كنند پيشنهادشان بسيار خارق العاده است و براي انجام چنين تغييرات اساسي، وقت و پول زيادي صرف خواهد شد، اما اگر منطقي تر فكر كنيم مي بينيم به رغم منابع زيرزميني سيبري و بازده مالي آنها اين كار به نفع كشور خواهد بود. در واقع اگر دقيق تر محاسبه كنيم هزينه اي كه صرف مهار مشكلات طبيعي اين منطقه مي شود خيلي بيشتر از بازده اقتصادي منابع زيرزميني است.
در نهايت بايد گفت سرماي سيبري بيش از آن كه سرنوشتي ملي باشد، حاصل ديوانگي روس ها است و همه مردم را در عذاب و سختي قرار داده است. سؤالي كه مطرح است اين است كه آيا مردم آزادند هر وقت دوست داشتند اين شهرهاي سرد را ترك كرده و به جاي ديگر مهاجرت كنند يا نه؟ پاسخ منفي است. شهروندان روس تحت سيستمي زندگي مي كنند كه به آنها مجوز اقامت داده است و اين مجوز مردم سيبري را از مهاجرت به جنوب و شرق كشور منع مي كند.
ادامه جنگ چچن و وجود سوءقصدهاي تروريستي كه روز به روز بيشتر مي شوند، فرضيه فسخ قوانين اقامتي در آينده اي نزديك را غيرممكن كرده است. به اين ترتيب روس ها بايد همچنان با سرما و بي غذايي بسازند. كتاب «بداقبالي سيبري» هم به اين ترتيب هيچ كاربردي نخواهد داشت و مي توانيم آن را در كنار داستان هاي علمي، تخيلي در كتابخانه ها جاي دهيم.

خبر
بوداپست از دست استالين خلاص مي شود
002871.jpg

سرانجام شهر بوداپست شهروند افتخاري نامحبوبش يعني ژوزف استالين را كنار مي گذارد. شهردار پايتخت مجارستان در بيانيه اي كه اخيراً منتشر شده اعلام كرد: «سرانجام براي حذف نام استالين از ليست شهروندان افتخاري راه حلي قضايي پيدا كرديم» قرار است روز ۲۹ آوريل نام او رسماً از ليست خط بخورد.
اين ديكتاتور هفتم نوامبر سال ۱۹۴۷ به عنوان «آزادكننده بوداپست» لقب شهروند افتخاري گرفت. او فرمانده ارتش سرخ به شمار مي رفت. سربازان روسي در سال ۱۹۴۵ و پس از درگيري هاي سخت، مجارستان را آزاد كردند. سال ۱۹۴۴ و در جريان جنگ جهاني دوم آلمان ها كنترل اين كشور را به دست گرفته بودند. ارتش سرخ پس از آن شاهد ديكتاتوري ۴۰ ساله كمونيسم بود.
استالين در سال ۱۹۵۳ درگذشت، اما رسماً شهروند افتخاري باقي ماند. اما شهردار دموكراتيك جديد شهر تلاش كرد تا رهبر رژيم كمونيست روسيه را از ليست شهروندان خود خارج كند. در متن راه حل قضايي منتشره آمده است: «استالين مرتكب جنايات بي شرمانه عليه بشريت، اروپا، مجارستان و مردم بوداپست است و به همين دليل شايستگي شهروندي اين شهر را ندارد.» بايد منتظر روز ۲۹ آوريل بمانيم و ببينيم واقعاً اين راه حل به اجرا درمي آيد يا نه.

تمرين باخوراك مار و ميمون
002874.jpg

سربازان آمريكايي كه مشغول تمرين براي مبارزه با چريك ها هستند، هم اكنون در جنگل هاي ميزورام واقع در شمال هند به همراه كماندوهاي هندي مشغول تمرين هستند و گاهي از مار و ميمون تغذيه مي كنند تا بدن شان را به سختي عادت دهند.
تمرين مشترك آمريكايي ها و ۱۲۰ سرباز هندي، از ۲۷ مارس شروع شده و روز ۱۷ آوريل (فردا) به پايان خواهد رسيد. در چارچوب آموزشي مدارس نظامي هند، علاوه بر اين تمرينات مانورهايي نيز ترتيب داده شده است.
ميزورام كه در سرحدات بيرماني و بنگلادش واقع شده، صحنه درگيري شورشيان جدايي طلب و اقوام مختلف است. اين درگيري هاي قومي از سال ۱۹۴۷ و زمان استقلال هند آغاز شد.
سربازان در اين تمرين ها فنون جنگ هاي غيرعادي، مثل جنگ هاي چريكي در جنگل را فرامي گيرند. به گفته آنها در برخورد با يك شورش، بايد مثل يك شورشي عمل كرد.

وزرايي كه نام رئيس اتحاديه اروپا را نمي دانند
002877.jpg

هشت وزير كشور چك، نتوانستند به سؤال مربوط به نام نخست وزير ايرلند، رئيس دوره اي اتحاديه اروپا، پاسخ دهند.
در مجموع تنها پنج وزير جمهوري چك - كشوري كه روز اول مه به همراه ۹ كشور ديگر به اتحاديه اروپا مي پيوندد - نام برتي آرن رئيس اتحاديه اروپا را مي دانند.
پاول مارس، معاون نخست وزير كه وزير علوم، تحقيقات و منابع انساني هم هست مي گويد: «با اين كه سه ماه پيش او را ديدم، اما نامش را فراموش كرده ام و فقط مي دانم كه نام كوتاهي دارد.»
زدنك اسكروماش، وزير كار و امور اجتماعي مي گويد: «نام هاي ايرلندي هميشه برايم دردسرساز بوده اند.» اين ۱۳ وزير قبول كرده بودند پرسشنامه اي در مورد حقوق حداقل، برندگان چكي صلح نوبل و... را پر كنند. ساير اعضاي كابينه از جمله خود نخست وزير از پاسخ به سؤالات طفره رفتند.

جهان
ايران
هفته
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |