آنها میتوانند سریعتر بدوند، وزنههای سنگینتری را بلند کنند، و چیزها را به مسافت دورتری پرتاب کنند. مردان در زمین بازی حکومت میکنند، اما از لحاظ پزشکی، ماجرا کاملا متفاوت است، وقتی صحبت بهداشت به میان میآید، مردان جنس ضعیفتر است.
تفاوت طول عمر زنان و مردان
میانگین طول عمر زنان همیشه کمتر از زنان بوده است. در طول صد سال گذشته تفاوت عمدهای از لحاظ تشخیص و درمانهای پزشکی به وجود آمده است و به خصوص در کشورهای پیشرفته افراد تاکید بیشتری بر رژیم غذایی سالم و ورزش منظم و ترک سیگار داند. در نتیجه این پیشرفتها گرچه میانگین طول عمر مردان افزایش یافته است،
اما هنوز هم مردان در سنین پایینتری نسبت به مردان میمیرند. میانگین طول عمر هر دوی زنان و مردان افزایش یافته است، اما زنان همچنان جلوتر از مردان هستند. و در واقع در کشوری مانند آمریکا تفاوت میانگین طول عمر مردان و زنان نسبت به یک قرن قبل بیشتر هم شده است. و در نتیجه در میان سالمندان درصد بیشتری از زنان مشاهده میشود. و با افزایش سن این تفاوت به نفع زنان افزایش مییابد.
این روند منحصر به آمریکا نیست و در کشورهای توسعهیافته دیگر و نیز کشورهای در حال توسعه هم مشاهده میشود.
تفاوت سلامت مردان و زنان
مردان با میزان سریعتری از مردان میمیرند: در آمریکا میزان کلی مرگ و میز در مردان 41 درصد بالاتر از زنان است. مردان با احتمال 2.1 بیشتر به علت بیماری کبدی، 2.7 برابر بیشتر به علت ایدز، 4.1 برابر با احتمال بیشتر به علت دست زدن به خودکشی، 3.8 برابر به علت قتل نسبت به زنان میمیرند.
مردان در سنین پایینتری نسبت به زنان میمیرند و در طول زندگی بیشتر دچار بیماریها میشوند. آنها در سنین پایینتری ممکن است دچار سقوط و عوارض ناشی از آن و نسبت به زنان بیشتر دچار بیماری مزمن میشوند.
از طرف دیگر گرچه زنان بسیار بیشتر از زنان به دیدار دکتر میروند، در سنین بالای 65 هزینههای بسیار بیشتری صرف مراقبت پزشکی از مردان بیمار میشود.
این تفاوت میان سلامت زنان و مردان از هنگام زندگی جنینی شروع میشود و تا هنگام مرگ ادامه پیدا میکند.
به ازای هر 115 جنین مذکر، 100 جنین مونث در بارداریها به وجود میآید، اما با توجه به اینکه تعداد بیشتری از جنینهای مذکر قبل از تولد میمیرند، نهایتا به ازای هر 100 نوزاد دختر به دنیا آمده 104 پسر به دنیا میآید. در نوزادان پسر، احتمال تولد زودرس، ابتلا به عوارض مربوط به پیشرس بودن مانند مشکلات تنفسی، و دچار شدن به آسیبهای هنگام زایمان بیشتر است. پسرها با احتمال 18 درصد بیشتر نسبت به دخترها قبل رسیدن به یکسالگی میمیرند.
اما چرا اینگونه است؟ پاسخ منفردی به این سوال وجود ندارد، بلکه مخلوطی پیچیده از عوامل زیستی، اجتماعی و رفتاری در این تفاوت دخیل هستند.
عوامل زیستی
ژنها و کرموزومها: مردان زنان از همان لحظه لقاح با هم تفاوت دارند. هر یک از آنها 23 جفت کروموزوم دارد که 20 تا 25 هزار ژن بدن را حمل میکنند. بیست و دو جفت از این کرموزومها در هر دوی زنان و مردان به طور مشابه ظاهر میشوند، اما جفت بیست و سوم است که دو جنس را از هم جدا میکند.
در زنان هر دو عضو این جفت کرموزومی کرموزومهای X هستند، اما در مردان یکی از آن کروموزوم X و دیگری کروموزوم Y است.
کروموزوم Y تنها اندازهای در حد یک سوم کروموزوم X دارد و حاوی تعداد بسیار کمتری ژنها نسبت به کرموزوم X است. برخی از ژنها به بیماریهای مربوط هستند که باعث افزایش میزان مرگ و میر در طول زندگی میشوند. به علاوه اگر زنی یک ژن بیماریزا روی یک کروموزوم X اش داشته باشد، وجود یک ژن طبیعی روی کروموزوم X دیگر ممکن است اثر این ژن بیماریزا را خنثی کند، اما اگر مرد همان ژن بد را کروموزوم X داشته باشد، به علت کوچکی کروموزوم Y معمولا ژن متناظر طبیعی را روی این کروموزوم ندارد تا اثر ژن بیماریزا را خنثی کند.
هورمونها: قبلا این مسئله به صورت سادهای مطرح میشد: هورمون جنسی مردانه یا تستوسترون مسئول شروع زودتر بیماری قلبی در مردان و هورمون جنسی زنانه یا استروژن را عامل حفاظت زنان از بیماری قلبی میدانستند.
این نظریه بر اساس این مشاهده بود که ورزشکارانی که به سوءمصرف هورمونهای جنسی مردانه یا آندروژنها میپردازند، دچار بالا رفتن میزان کلسترول خون و افزایش خطر بیماریهای قلبی- عروقی میشوند.
اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که تستوسترون در مقادیر طبیعی در بدن مردان نه میزان کلسترول را بالا میبرد و نه به قلب آسیب میرساند. به علاوه در زنانی که پس از یائسگی که میزان طبیعی هورمونهای جنسیشان افت میکند، برای هورموندرمانی جایگزین، استروژن مصرف میکنند، دچار افزایش خطر حملات قلبی، سکته مغزی و لختهشدن خون در وریدها میشوند.
به هر حال اگر هورمونها نقش اصلی را در این تفاوت میان و زنان مردان از لحاظ سلامت قلب و عروق نداشته باشند، تا حدودی در این زمینه نقش دارند.
هورمون زنانه استروژن میزان کلسترول خوب یا HDL را بالا میبرد، شاید به همین علت باشد که بیماری قلبی در زنان 10 سال دیرتر از مردان ظاهر میشود.
از طرف دیگر هورمون مردانه تستوسترون ممکن است در دست زدن به رفتارهای تهاجمی و خطرآفرین دخالت داشته باشد که باعث مشکلاتی در بسیاری از مردان جوان میشود.
تستوسترون همچنین در ایجاد بیماریهای پروستات چه خوشخیم و چه بدخیم دخیل است. هر چند که تعداد زنانی که از سرطان پستان میمیرند بسیار بیشتر از مردانی است که به علت سرطان پروستات میمیرند، بنابراین رابطه میان تستوسترون و بیماریهای پروستات چندان نمیتواند توضیحدهنده تفاوت طول عمر زنان و مردان باشد.
هر دوی هورمونهای جنسی مردانه و زنانه استخوانها را مستحکم نگه میدارند، اما مردان در این مورد مزیت دارند. در حالیکه سن مردان بالا میرود، میزانهای تستوسترون به آهستگی نزول کند، حدود یک درصد در سال، اما میزان استروژن در هنگام یائسگی به طور ناگهانی پایین میآید، و خطر پوکی استخوان بالا میرود.
آناتومی دستگاه تولید مثل: بسیاری از مردان غده پروستات را یک محل آسیبپذیر بدن خود میدانند. گرچه ممکن است این نظر درست باشد، عوامل تولیدمثلی در واقع باعث کاهش تفاوت طول عمر میان زنان و مردان میشوند. زنان با احتمال بیشتری ممکن است از سرطان پستان بمیرند تا مردان از سرطان پروستات.
به علاوه بیماریهای بدخیم و خوشخیم رحم و مخاطرات بارداری و زایمان نیز میتواند میانگین طول عمر زنان را کاهش دهد.
سوخت و ساز: کلسترول ممکن است توجیهکننده تفاوت طول عمر و مردان و زنان باشد. مردان و زنان از لحاظ میزان کلسترول بد یا LDL تفاوتی ندارند، اما در زنان به طور قابلتوجهی میزان HDL بالاتر است. کلسترول HDL باعث محافظت در برابر بیماری قلبی میشود.
میزان تریگلیسرید- یک چربی دیگر در خون- که خطر بیماری قلبی را بالا میبرد، به طور میانگین در مردان بالاتر از زنان است.
دیابت یک مشکل عمده هم زنان و هم مردان است و شیوع آن در هر دو جنس در حال افزایش بوده است. اما دیابت در مردان اندکی شایعتر از زنان است (11 درصد در مقابل 10 درصد).
چاقی هم یک مشکل فزاینده در همه کشورهای جهان است. مردان دچار اضافه وزن سه سال و مردان دچار چاقی واضح به ترتیب 3 و 6 سال نسبت به مردان با وزن طبیعی از طول عمر کم میکند. شیوع چاقی در مردان اندکی بیشتر از زنان است. اما اضافه وزن در مردان مشکلات بیشتری ایجاد میکند تا زنان.
علت این است که چربی اضافه زنان روی لگن و رانهایشان قرار میگیرد (چاق گلابیشکل)، در حالیکه در مردان وزن اضافی در خط کمری و در شکم قرار دارد (چاقی سیبشکل).
زیادی چربی در بدن انسان اصلا چیز خوبی نیست،اما چاقی شکمی بسیار خطرناکتر از چاقی پایینتنه است،و به شدت خطر حمله قلبی و سکته مغزی را میافزاید.جدا از مسئله زیبایی، شکل بدن زنان سالمتر است.
چاقی به غیر از اینکه به مسئله سوخت و ساز بدن ارتباط دارد، با رفتارهای غیربهداشتی فرد هم ارتباط دارد، و در این مورد هم مردان بداقبالتر هستند.
در واقع گرچه عوامل ژنتیکی، هورمونی و سوخت و ساز ممکن است بخشی از تفاوت طول عمر زنان و مردان را، به خصوص در ابتدای زندگی توضیح دهند،عوامل رفتاری و اجتماعی در بزرگسالان ممکن است نقش مهمتری داشته باشند.
عوامل اجتماعی
استرس کاری و خصومت: فشار کاری و پرخاشگری معمولا به عنوان علت بیشتر بودن میزان مرگ و میر مردان نسبت به زنان عنوان میشود، و واقعا ممکن است هم حقیقتی در این نظر وجود داشته باشد.
در واقع کلیشه مرد بیصبر، پرکار و رقابتجو ممکن است اساسی در واقعیت داشته باشد،و استرس کاری خطر فشار خون بالا، حمله قلبی و سکته مغزی را بالا میبرد.
مرگ ناشی از کار زیاد یا "کاروشی" یک تشخیص شناختهشده در ژاپن است و در صورت ثابتشدن به بازماندگان فرد فوتشده غرامت پرداخت میشود.
شخصیت نوع A (شخصیت بیصبر و رقابتجو)، استرس، خصومت و خشم، همگی به عنوان عوامل خطرساز برای بیماری قلبی شمرده شدهاند،و این صفات در مردان شایعتر از زنان است.
استرس ناشی از کار و عوامل شخصیتی موثر بر سلامت قلب، ممکن است در آسیبپذیری مردان نقش داشته باشد. اما با وارد شدن تعداد زیادتری از زنان به محیطهای کاری و پذیرفتن تعهدات مالی در مقابل نقشهای سنتی آنها در خانه، ممکن است نقش این عامل در تفاوت طول عمر زنان و مردان کاهش یابد.
شبکهها و حمایتهای اجتماعی: حقیقت دارد که ارتباط با مردم داروی خوبی است. روابط میان فردی و شبکههای حمایتی مستحکم خطر بسیاری از بیماریها را کاهش میدهد، از سرماخوردگی گرفته تا افسردگی و حمله قلبی و سکته مغزی. بر عکس، انزوای اجتماعی به عنوان یک عامل خطرساز برای بیماری قلبی شناخته شده است.
زنان نسبت به مردان با شبکههای اجتماعی بزرگتر و بسیار قابلاعتمادتری ارتباط دارند. یک بررسی بوسیله موسسه پژوهشی نیوانگلند نشان داد که 28 زنان اما تنها 9 درصد مردان میگویند برای حمایت به دوستانشان متکی هستند، و مردان با احتمال 2.5 برابر بیشتر از زنان فاقد حمایتهای اجتماعی هستند.
به طور کلی زنان احساساتشان و احساسات زنان را درک میکنند، و توانایی زیادی برای بیان افکار و احساساتشان دارند. روابط بین فردی قوی و ارتباطات خوب ممکن است تا حدی توضیحدهنده طول عمر بیشتر زنان نسبت به مردان باشد.
عوامل رفتاری
عوامل زیستی بخشی از تفاوت طول عمر مردان و زنان و عوامل اجتماعی بخشی دیگر از آن را توضیح میدهند. اما از دوران نوجوانی به بعد، رفتار مردان علت اصلی زودتر یا سریعتر مردن مردان نسبت به زنان است.
رفتار مخاطرهآمیز: اینکه مردان بیشتر دست به کارهای مخاطرهآمیز میزنند، ناشی از کروموزوم Y و تستوسترون است، یا الگوبرداری از مدلها و هنجارهای فرهنگی، دقیقا معلوم نیست. اما احتمال ترکیبی از هر دو اینها در مخاطرهجویی مردان نقش دارند. علت هر چه که باشد، مردان از دوران نوجوانی به بعد نسبت به زنان بیشتر خطر میکنند، و اغلب تاوان آن را با آسیب، و جراحت و مرگ میپردازند.
احتیاطات سادهای مانند بستن کمربند ایمنی در ماشین یا گذاشتن کلاه ایمنی در موتورسواری میتواند در جلوگیری از این حوادث کمک کند، اما اقدامات پیچیدهتر که نیاز به آموزش دارد مثلا پرهیز از الکل و مواد مخدر، اسلحه گرم و احتیاطات مربوط به روابط جنسی نیز ضروری هستند. و بیش تر از همه اینها جوانان نیاز به سرمشقهای دارند که نشان دهند پیروی از عقل سلیم و احتیاط به خرج دادن صفاتی مردانه هستند.
پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری و خشونت اشکال افراطی رفتار مخاطرهجویانه هستند، و بسیاری از آنها علل ریشهای مشابهی دارند. اما یک تفاوت میان خطر کردن و رفتار خشن و تهاجمی وجود دارد. مردی که دست به رفتار پرخطر میزند، تنها به خودش آسیب میزند، اما پرخاشگری و خشونت ممکن است دیگران را هم در معرض خطر قرار دهد.
گرچه رفتار خشونتآمیز مستقیما سلامت و رفاه دیگران چه مرد و چه زن را تهدید میکند. مردان تقریبا چهار بار با احتمال بیشتری نسبت به زنان در اثر خودکشی یا دیگرکشی میمیرند، اما زنان با احتمال بیشتری قربانیان خشونت خانگی هستند.
اگر قرار باشد این تفاوت میان زنان و مردان کاهش یابد، مردان نیاز دارند که مهارکردن خودشان و کنترل خشم را بیاموزند. درک این موضوع که مردان واقعی احساسات دارند و عواطف قوی به بهترین وجه با کلمات بیان میشوند نه اعمال، نیز مهم است.
سیگار کشیدن: سیگارکشیدن یکی از خطرآفرین رفتارها برای سلامت است،و از آنجایی که دود سیگار محیطی برای دیگران هم خطرناک است، شکلی از خصومت پنهانی هم محسوب میشود.
در روزگاران قدیم، مردان سیگار میکشیدند. آن روزهای قدیمی برای زنان خوب بودند و برای مردان نه. اما زمان در حال تغییر است: در آمریکا هنگامی که در شمار گسترده شروع به سیگار کشیدن کردند، از لحاظ بیماری قلبی، سرطان ریه و آمفیزم (تخریب ریه) به پای مردان رسیدند. اما نهایتا هر دو جنس شروع به ترک سیگار کردند. اما مردان بیشتری (24 درصد) نسبت به زنان (18 درصد) سیگار را کنار گذاشتند. و از آنجایی که هنوز 30 درصد پسران و 21 درصد دختران در سطح دبیرستان در آمریکا سیگار میکشند، هنوز تفاوت طول عمر زنان و مردان در سالهای آینده ادامه خواهد یافت.
سیگار کشیدن چه برای مردان و چه برای زنان، چه برای جوانان و چه برای سالمندان خطری هولناک است.
الکل و مواد مخدر: سوء مصرف الکل و مواد مخدر نیز به طور سنتی در میان مردان شایعتر بوده است، اما زنان هم به طور فزایندهای در معرض خطر آنها قرار دارد.
مصرف زیاد الکل افراد در معرض احتمال بیشتر فشار خون بالا، نارسایی قلبی، بیماری کبدی، انواع سرطانها، تصادف و مرگهای ناشی از ضربات قرار میدهد.
اعتیاد به الکل (الکلیسم) نیز اثرات زیانبار خود را بر شغل، شادی شخصی و زندگی خانوادگی فرد میگذارد.
مواد روانگردان غیرقانونی هم هر دو جنش را گرفتار میکند، مردان با احتمال 80 درصد بیشتر از زنان به سوءمصرف این مواد میپردازند.
رژیم غذایی: گوشت بد است، غذاهای گیاهی خوبند. گرچه این گفته ساده کردن بیش از حد حقایق است، اما ممکن است توضیحدهنده باشد که چرا زنان به طور کلی سالمتر از مردان هستند: زنان در اغلب موارد بهتر از زنان غذا میخورند.
برای مثال یک بررسی در ماساچوست نشان داد که زنان با احتمال 50 درصد بیشتر از زنان به هدف خوردن دست کم پنج وعده میوه و سبزی در روز دست مییابند. ایدهآل مردانه برای گوشت و برنج و سیبزمینی باید جای خود را به مصرف ماهی و سبزیجات، میوهها، غلات سبوسدار و ماهی دهد.
ورزش: هنگامی که بقای انسانها به کار جسمی بستگی داشت، هم مردان و هم زنان مقدار زیادی فعالیت جسمی میکردند.اما وقتی مردان به پشت میزهای کار منتقل شدند، زنان همچنان به رفتن به خواروبار فروشیها، بالارفتن از پلهها، تمیز کردن خانه و شستن لباسها ادامه دادند و از بسیاری از مزیتهای فعالیت جسمی همچنان برخودار ماندند. اما جایگزینی وسائل جدید خانگی به جای عضلات در خانهها، زنان نیز از لحاظ زندگی بیحرکت به مردان پیوستند. و به این ترتیب از لحاظ فعالیت جسمی عقبتر از مردان ماندند.
گرچه در این مورد مردان ممکن است اندکی احساس راحتی کنند،اما با ید توجه داشت بسیاری از مردان هم حتی به نزدیک به حد مورد نیاز ورزش برای سلامتی نمیرسند.
مراقبت پزشکی: زنان در مورد سلامتی فکر میکنند،و کارهای بیشتری برای حفظ آن انجام میدهند. زنان با احتمال بیشتری به طور منظم برای مراقبت پزشکی مراجعه میکنند. براساس یک نظرخواهی بزرگ مردانی که در سال قبل برای چکاپ به دکترشان مراجعه نکردهاند، سه برابر زنان است. بیش از نیمی از همه مردان مورد بررسی برای معاینه جسمی و اندازهگیری کلسترول در سال قبل به دکتر مراجعه نکرده بودند. 25 درصد مردان گفته بودند که در برابر نگرانی در مورد سلامتیشان تا جایی که ممکن است به انتظار میمانند و به دکتر مراجعه نمیکنند.
به طور کلی مردان دیدگاههای سنتی درباره مردانگی را داشتند، با کمترین احتمال برای چکآپهای منظم و مراقبتهای پزشکی منظم به دکتر مراجعه میکردند.
***
مشکل است فهمید چرا مردان چنین بیماران بدی هستند؛ برنامههای کاری متراکم و مسئولیتها و علائق رقابتجویانه ممکن است نقشی در این مورد داشته باشد، اما به نظر میرسید ذهنیت مردسالار در این مورد مقصر اصلی باشد، چیزی که به آن سندروم جان واین John Wayne Syndrome میگویند.
مردانی که از ازمایش و درمان فرار میکنند، علائم بیماریشان را نادیده میگیرند، و با توصیههای پزشکی که که از آنها برای رفع مشکلاتشان میشود، مخالفت میکنند. مردانی که با انجام ندادن آزمایشهایی ساده که میتواند آنها را از بیماری قلبی و سرطان ریه محافظت کند- همان بیماریهایی که جان واین را در 72 سالگی به کام مرگ کشاند.
Harvard Men’s Health Watch