«مدیری» با آثاری از جمله «طنز 79»، «پاورچین»، «نقطهچین»، «جایزه بزرگ» و «شبهای برره»، که به گونهای «کمدی سیاه» بودند و به معضلات خانواده و اجتماع میپرداختند، برای مردم تبدیل به چهرهای ماندگار و محبوب شد.
«باغ مظفر» با آخرین کار مدیری -«شبهای برره»- تفاوتها و تشابهاتی دارد. برخلاف داستان شبهای برره که حرکت موضوعی آن از «جامعه سنتی و توسعه نیافته» به «توسعه یافتگی و مدرنیسم» بود، در «باغ مظفر» روند حرکت موضوعی داستان از «توسعه یافتگی و مدرنیسم» به «جامعه سنتی و توسعه نیافته»، یعنی از حال به گذشته است که در جریان این روند به تفاوتهایی در ساختار خانوادهها و تفاوتهای فکری و اجتماعی که در گذر زمان، در این دو مقطع زمانی به وجود آمده، میپردازد. در واقع «باغ مظفر» نمایانگر تغییر آداب و رسوم و تغییر در نوع رفتار افراد خانواده، در گذر زمان است.
«مدیری» با تیزهوشی دو خانواده را که تقریباً از یک طبقه اجتماعی- طبقه مرفه و سرمایهدار- هستند، در دو مقطع زمانی متفاوت، یکی در دوران امروز و دیگری در زمانی دور، زمان نجبا و اشراف زادگان، که اصل و نسب مایه برتری بود، با استفاده از کاراکتر (کامران مظفرزاده) که پل ارتباطی بین این دو دوران است به تصویر میکشد.
یکی از مواردی که از همان ابتدا جلوهگر بود، نقش پدر خانواده، در این دو مقطع زمانی متفاوت است. در دوران گذشته، پدرسالاری بر ساختار خانوادهها حکمفرما بود. اقتدار و کاریزمای پدر توسط تمام افراد خانواده پذیرفته شده بود، در واقع پدر قدرت مطلق بود.
اما این اقتدار و قدرت مطلق بودن، با گذر زمان، دیگر به شکل گذشته در جامعه امروز دیده نمیشود و رابطه پدر با همسر و فرزندان تبدیل به رابطهای عاطفی و دوستانه شده است.
«مظفرخان» دارای ویژگی پدرسالاری در دوران گذشته و «آقای بردبار» (نادر سلیمانی) دارای ویژگیهای پدر در خانواده امروزی مثل شوخ طبعی و دارا بودن رابطهای دوستانه با همسر و فرزندان است.
«فروغ» دختر خانمظفر (سحر جعفری جوزانی) دختری است مغرور، دیرجوش و خودپسند و نچسب از طبقه مرفه و اشرافزاده گذشته، در برابر «فروغ»، نازنین – شقایق دهقان- دختری است خونگرم، بدون غرور، زودجوش که مانند بسیاری از افراد جامعه امروز ما، به خاطر چشم و هم چشمی از هیچ کاری فروگذار نیست.
نیما، برادر نازنین، همچو بسیاری از پسران امروز، بینظم، خوشگذران، رفیقباز و بیبرنامه است، در برابر او کامران پسری است منظم و تنها، او که پلی است بین گذشته و حال بین این دو دوره مستاصل مانده است.
اما «باغ مظفر» در کنار پرداختن به مسأله و ساختار خانواده، که هسته اصلی اجتماع هم در گذشته و هم در زمان حال بوده است، به مسایلی که در سطح جامعه دیده میشود نیز میپردازد.«باغ مظفر» به ما میگوید که گذر زمان، نوع سرمایهداری را تغییر داده است، اما نتوانسته است که منش آن را تغییر دهد.«حیف نان»- نصرا... رادش- نماینده طبقه فرودست است؛ طبقهای که همیشه فرودست مانده و هیچگاه به آگاهی نرسیده است.
این طبقه خدمت به ارباب و سرمایهداری را افتخاری برای خود میداند، با تمام توان در طول تاریخ خدمت میکند و با شدت تمام تحقیر میشود.«کامبیز سامورایی» یا «کامبیز استخوانی» (سعید پیردوست)- که به هر دو نام در سریال اشاره شد- نماینده طبقه لمپن جامعه است، طبقهای با منش و رفتاری خاص که از گذشته بوده و متأسفانه امروز نیز در سطح جامعه دیده میشود.
جمشید (علیلک پوریان) نمایانگر طبقه متقلب و نوکیسهای است که با تقلب، در صدد کسب ثروت و مقام هستند.
بیکاری، پایین بودن سطح کار مفید در جامعه، تعریف شدن جایگاهها در سازمانها، ادامه حیات شرکتها و مؤسساتی که بدون انجام فعالیتی سودمند، با واسطهگری به فعالیت ادامه میدهند، ساخت و سازهای بیرویه که بدون توجه به زیباشناسی شهر و مالکیت خصوصی افراد انجام میشود، همه از مسایلی است که در باغ مظفر شاهد آن هستیم.
یکی دیگر از تفاوتهای «باغ مظفر» با «شبهای برره»، نوع گویش و لهجه بازیگران است. در «شبهای برره» عموماً بازیگران با زبان خاص بررهای صحبت میکردند که این نوع زبان در جامعه مورد استفاده زیادی داشت، به صورتی که در محاورههای عامیانه مردم از اصطلاحات بررهای به صورت فراوان استفاده میشد، اما در «باغ مظفر» گویش و لهجه خاصی مد نظر نیست و عموماً با گویش اصیل ایرانی محاوره میشود. (بخصوص خانمظفر و فروغ). گویا «مدیری» از انتقاداتی که به گویش بررهای شده بود خسته شده و اینبار میخواهد فارسی اصیل و قدیمی را در جامعه اپیدمی کند.
اما «باغ مظفر» تشابهاتی نیز با «شبهای برره» دارد که به کار جدید ضربه میزند و احتمالاً باعث ریزش مخاطب «باغ مظفر» شود. اکثر بازیگران و عوامل «شبهای برره» در باغ مظفر هم دیده میشوند و تقریباً شخصیتی که به آنها داده شده، همان شخصیتی است که در کارهای قبلی به آنها داده شده است.
کامران باغ مظفر با کیانوش شبهای برره با افکاری روشنفکرانه (با بازی سیامک انصاری)، نازنین باغ مظفر با سحرناز شبهای برره با اخلاق و رفتاری پسرمآبانه (با بازی شقایق دهقان)... تفاوت چندانی با هم ندارند.
تیتراژ، موسیقی سنتی که دوباره با صدای مدیری است، لوکیشن باغ مظفر که بیشباهت با محیط برره نیست، مخاطب را به این تفکر وامیدارد که شاید مدیری دچار نوعی تکرار حداقل در ساختار شده است.
به هرحال، باغ مظفر هنوز در ابتدای راه است و کارهای مدیری همیشه برای مخاطبین جذاب بوده، پس باید به انتظار قسمتهای بعدی باشیم.