فیلمنامهای که از مدتها قبل نوشته شده بود و مثل «کیف انگلیسی» مضمونی تاریخی داشت.
کمی بعد مشخص شد «کلاهپهلوی» مجموعهای به مراتب عظیمتر و پرهزینهتر از «کیف انگلیسی» است و طبعا پیشتولیدی طولانیتر را میطلبد.چیزی که قطعی بود، تولید سریال در گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما و به تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان بود.
«کلاهپهلوی» چند مرحله پیش تولید داشت؛ پیشتولیدی که در اوایل سال83 با شروع ساخت دکورها جدی شد، هر چند در اواخر سال83 ساخت دکورها هم دچار وقفه شد.روزهایی که برخی از مطبوعات از حضور تعدادی از ستارههای سینما در «کلاهپهلوی» خبر داده بودند، کار به وقفه افتاد.
بعد از آن چند باری خبر آغاز مجدد پروژه «کلاهپهلوی» منتشر و کمی بعد تکذیب شد؛ به طوری که خیلیها تصور میکردند طلسم این مجموعه شکسته نخواهد شد. با این همه، ساخت دکورهای مجموعه از اوایل امسال پی گرفته شد و کمی بعد هم مجموعه کلید خورد.
به خاطر بالابودن هزینههای تولید، برنامهریزی گسترده و دقیقی برای گرفتن سکانسها صورت گرفت. حاصل این برنامهریزی، سرعت قابل توجه گروه سازنده «کلاهپهلوی» است؛ سرعتی که البته با توجه به ژانر مجموعه و دشواریهای خاص آن جالب توجه است.
ثبت برگی از تاریخ معاصر روی نگاتیو
ضیاءالدین دری در سریال «کیف انگلیسی» یک مقطع تاریخی را به تصویر کشید؛ مجموعهای که با حضور عوامل حرفهای و بازیگرانی چون لیلا حاتمی، علی مصفا و محمدرضا شریفینیا و مضمون بحثانگیزش، مبدل به یکی از پربینندهترین سریالهای سیما شد.
سریال «کلاهپهلوی» هم به مقطعی دیگر از تاریخ معاصر میپردازد؛ مجموعهای که داستانش در زمان رضاشاه میگذرد و به موضوع کشف حجاب میپردازد؛ دورهای که به نام تجدد کوشیده شد تا فرهنگ و خلقوخوی ایرانیان تغییر یافته و غربی شود مثل «کیف انگلیسی».
دری در این مجموعه هم از دوربین 35میلیمتری استفاده میکند. عموماً تصاویری که با دوربین ویدیویی گرفته میشود، نسبت به تصویری که روی نگاتیو ثبت میشود، شارپ به نظر میرسد. به همین خاطر در مجموعههای تاریخی، تصویربرداری ویدئویی معمولاً توی ذوق میزند. نکته دیگر، ماندگاری نگاتیو35 است.
وقتی مجموعهای که به برهه حساسی از تاریخ معاصر میپردازد، با صرف هزینه فراوان ساخته میشود، بهتر است روی نگاتیو ثبت شود.
به همین خاطر درّی برای فیلمبرداری مجموعه به سراغ حسن قلیزاده از فیلمبرداران باتجربه سینما رفت.
کانون بانوان ایران و کشف حجاب
باغ نگارستان در حوالی میدان بهارستان، یکی از لوکیشنهای مجموعه «کلاهپهلوی» است. در اینجا قرار است سکانس «افتتاح کانون بانوان ایران» فیلمبرداری شود؛ جایی که در سال1312 توسط تعدادی از جوانان فرنگرفته افتتاح شد.
در این سکانس، بازیگران زن زیادی حضور دارند؛ زنانی که در کانون بانوان حضور دارند و گویا لیدر آنها هم شقایق فراهانی است که نقش مهلقا را بازی میکند. فراهانی لباس سراسر سرخ پوشیده است.
او نقش یکی از دوستان هاجر تربیت را که پایهگذار کانون است بازی میکند. زرین تاج با بازی آناهیتا نعمتی و شادی با بازی بهاره افشار به عنوان زنانی که مدتی در خارج از کشور به سر بردهاند هم از جمله کسانی هستند که در کنار هاجر تربیت و مهلقا میکوشند تا بیحجابی را به عنوان سوغات فرنگ و نشانه متجددشدن رواج دهند.
درّی درباره زمینه تاریخی این ماجرا میگوید: «زمانی که فروغی نخستوزیر شد، مساله کشف حجاب آغاز شد. البته پیش از آن زمینهسازی برای این کار از طریق نوشتن مقالات توسط زنان متجدد و اروپادیده آغاز شد و زمانی که رضاشاه به توصیه فروغی به ترکیه سفر کرد، در بازگشت، دستور کشف حجاب را صادر کرد. پیش از آن زنانی مثل هاجر تربیت برای اولین بار بدون حجاب در جامعه ظاهر شده و جاهایی مثل کانون بانوان فعال شدند. این کانون به صورت غیرمستقیم مورد حمایت دربار قرار داشت».
در کانون بانوان، درباره مدهای روز اروپا، آرایشگری و ژورنالها صحبت میشود. دامنه این بحثها به مطبوعات آن زمان هم کشیده میشود و سرانجام رضاشاه 17دیماه فرمان کشف حجاب را صادر میکند.
دشواریهای کار با هنرور
بهتدریج بازیگران بیشتری به باغ نگارستان میآیند؛ بازیگرانی مثل داریوش کاردان که در نقش جوانشیر با گریمی کاملاً متفاوت حضور خواهد یافت. کنار او رضا فیاضی حضور دارد که نقش حکمت را ایفا میکند. در این سکانس، هنروران زیادی بازی دارند.
کلاً در پروژه عظیمی مثل «کلاهپهلوی» بازیگران زیادی حضور دارند. هدایت این هنرورها انرژی زیادی از کارگردان میگیرد.
بهمن حیدری صدابردار مجموعه در این باره میگوید: «برخی از این هنرورها برای اولین بار است که مقابل دوربین میروند و این امر به هر حال مشکلاتی را در پی دارد.» در همین لحظه یکی از هنرورها که در ابتدای کادر قرار دارد از جیبش موبایلی بیرون میآورد و با آن مشغول صحبت میشود؛ اتفاقی که تذکر دری را در پی دارد.
جمشید شاهمحمدی هم گریم شده و در صحنه حضور مییابد. این بازیگر با سابقه در «کلاه پهلوی» نقش مستشارنیا را بازی میکند، کمی بعد فرهاد آئیش و گوهرخیراندیش هم سرمیرسند. خیراندیش درباره نقشش میگوید: «من نقش زن مستشارنیا سفیر ایران در ترکیه را بازی میکنم. یک خانواده سه نفره که دخترمان شادی در پاریس تحصیل میکند.»
او که پیش از این هم در کارهای تاریخی مثل «مدرس» و «روزی روزگاری» بازی داشته، درباره تفاوت «کلاه پهلوی» با دیگر مجموعههای تاریخی میگوید: «تفاوتهای این کار به حساسیتهای دری باز میگردد، حساسیتهایی که هم در مرحله نگارش فیلمنامه و هم در مرحله کارگردانی لحاظ شده و میشود. «این کار سه سال پیش به من پیشنهاد شد. وقتی فیلمنامه را خواندم حس کردم نسبت به کارهای دیگر متن منسجمتری دارد و کاراکترها با موشکافی و دقت ترسیم شدهاند.»
وقتی خیراندیش این صحبت را میکند یاد حرفهای دری میافتم که میگفت 25 سال از عمرم صرف نگارش این فیلمنامه شده است.
حسی از گذشته
پشت دوربین «کلاه پهلوی» حسن قلیزاده ایستاده است. قلیزاده از جمله فیلمبردارانی است که در دهه شصت به سینما آمد و خیلی زود با فیلمسازانی چون داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی همکاری کرد.
در کارنامه قلیزاده تعداد زیادی فیلم تاریخی به چشم میخورد. فیلمهایی چون «ساوالان»، «کشتی آنجلیکا»، «گراند سینما»، «قرق» و... که به نظر میرسد در انتخاب او به عنوان فیلمب ردار «کلاه پهلوی»، بیتاثیر نبوده است.
قلیزاده درباره فیلمبرداری مجموعه میگوید: «من نهایت تلاشم را میکنم تا بیننده خود را در مقطع تاریخی که سریال در آن میگذرد، حس کند. ماجراهای «کلاه پهلوی» در هفتاد سال پیش میگذرد و من با نورپردازی و استفاده از فیلتر سعی میکنم که حسی از گذشته را روی نگاتیو ثبت کنم. البته چه در نورپردازی و چه در قاببندی پلانها ما براساس شرایط کار میکنیم.»
قلیزاده حرفهایش را نیمهتمام میگذارد تا نور نرفته یکی از نماها را فیلمبرداری کند.
محمدرضا تختکشیان تهیهکننده هم به سر صحنه میآید. تهیهکنندهای که چند سالی است درگیر این پروژه دشوار و پرهزینه است.
قرار است صحنه استقبال زرینتاج (آناهیتا نعمتی) از مهلقا (شقایق فراهانی) گرفته شود. سکانسی که بعد از چندین بار تمرین و چند برداشت در نهایت با تغییراتی که دری در فضای پیشزمینه میدهد، مورد رضایتش قرار میگیرد.
تاریخ به زبان دراماتیک
دری در فاصله برداشت دو نما، توضیحات بیشتری درباره مضمون «کلاه پهلوی» میدهد: «این کار نگاهی است به آنچه در دوره رضاشاه به صورت یک فرهنگ تحمیل شد. مجریان این فرهنگ کسانی بودند که در جناح دموکراتهای مشروطیت بودند و به دلیل شکستهایی که خورده بودند، وقتی رضاشاه حکومت را به دست گرفت، سعی در رواج یک فرهنگ جدید داشتند و سردسته آنها هم تقیزاده و حکمت بودند.
آنها سعی کردند با ابزار مدرن و تغییر ساختار دولت به اهدافشان برسند. کاری که توسط آنها تئوریزه و به وسیله رضاشاه اجرا شد. مهمترین اتفاق هم در آن زمان، موضوع کشف حجاب و تغییر ظاهر بانوان بود. «کلاه پهلوی» جامعه ایران در این مقطع تاریخی را به تصویر میکشد. ماجراها در مقطع 12 ساله میگذرد و من سعی کردهام که وقایع تاریخی را با زبان درام بیان کنم. یعنی اتفاقات آن سالها، تبدیل به موقعیتهای داستانی شدهاند.»