حمید ضیایی پرور: در جهنم، مارهایی هست که آدم از ترس آنها به عقرب پناه می‌برد.

 روزهایی بود که از «وی‌‌او ‌ای» و «بی‌بی‌سی پرشین» احساس خطر می‌کردیم ولی الان با آمدن شبکه‌هایی مثل«فارسی وان» و هشدارهای شدید‌اللحنی که در باره مضرات اخلاقی این شبکه داده شده است، شاید به ذهن برخی اینطور خطور کند که خطر شبکه فارسی بی‌بی‌سی کمتر بوده است. 

در واقع باید اذعان کرد که استقبال از شبکه‌های ماهواره‌ای به‌دلیل ضعف رسانه ملی است، چرا که اگر رسانه ملی بتواند مردم را از نظر اطلاع‌رسانی، خبر‌رسانی، برنامه‌های سرگرم‌کننده و جذاب اقناع کند آنها به‌هیچ وجه به سمت رسانه‌های خارجی نخواهند رفت. درنشست اهداف‌ پیدا و پنهان شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقاله‌ای پیرامون شبکه بی‌بی‌سی ارائه کردم که چکیده آن در پی می‌آید: در این مقاله به این سؤالات پاسخ داده شد که اساسا بی‌بی‌سی فارسی با چه مقاصدی راه‌اندازی شد؟

هدف کلان بی‌بی سی برای راه‌اندازی این شبکه برای فارسی‌زبانان چه بوده است؟ خط‌مشی بی‌بی سی (آنچه رسما در بیانیه‌هایش اعلام کرده) چیست؟ گردانندگان بی‌بی‌سی چه کسانی هستند؟ در 15 الی 16‌ماهی که از عمر بی‌بی سی فارسی می‌گذرد چه تحولاتی در آن صورت گرفته است؟ مخاطبانی که برای بی‌بی سی فارسی تعریف شده‌اند چه کسانی هستند؟

کمپانی بی‌بی سی در 18 نوامبر 1922 توسط گروهی از شرکت‌های بریتانیایی فعال در صنعت بی‌سیم شکل گرفت. در سال 1932 بحث سرویس امپراتوری بی‌بی‌سی راه افتاد و بعد در سال 1988 نامش به سرویس جهانی بی‌بی‌سی تغییر یافت. رادیوی فارسی بی‌بی سی در 1940 در اوج جنگ جهانی دوم شکل گرفت. این رادیو از ابتدا از طریق سفارت انگلیس در تهران خوراک‌دهی می‌شد.

4 سال پیش گوردون براون که در آن زمان وزیر خزانه‌داری انگلیس بود صحبت از این کرد که حدود 15 میلیون لیره استرلینگ برای راه‌اندازی این شبکه اختصاص داده شده که البته سرمایه‌گذاری بنیادین آن به حدود 250 میلیون پوند رسید و بعد در 25 دی‌ماه 1387 این تلویزیون رسما کار خودش را آغاز کرد.

بی بی‌سی از حدود 2سال قبل تیم بسیار بزرگی از200 خبرنگار ایرانی را که عمدتا در روزنامه‌های اصلاح طلب مشغول به کار بودند از طریق فراخوان رسمی جذب کرد و با مهاجرت دائمی، بخش مهمی از این خبرنگاران به انگلستان رفتند. در نهایت باید گفت که بی‌بی سی فارسی را درحوزه جمع‌آوری اطلاعات و خبررسانی و حتی در رده‌های سیاستگذاری کلان ایرانی‌ها اداره می‌کنند.

بی‌بی‌سی درجدول برنامه‌اش طیف وسیعی از علائق مخاطبان را پوشش می‌دهد. در گام اول برای این شبکه بحث اطلاع‌رسانی مطرح است و درگام دوم بحث سرگرمی و برنامه‌هایی که وقت مخاطبان را پرکند. از این‌رو این شبکه حوزه مخاطبی شامل 100 میلیون مخاطب فارسی زبان در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان برای خود تعریف کرده است. نسخه تلویزیونی در واقع مکمل بخشی از پروژه کلان‌تر بی‌بی‌سی در قالب رادیو و وب‌سایت است.

وب سایت بی‌بی سی در اینترنت به‌عنوان یک سایت تعاملی و چندرسانه‌ای است که از همه فناوری‌های روز اجتماع‌ساز یا کندوساز برای ارتباط میان مخاطب و فرستنده استفاده می‌کند. قرار است با تکنولوژی جدید گوگل تی وی به‌عنوان یک فناوری جدید که در دسترس همه قرار خواهد گرفت برنامه‌های بی‌بی سی از طریق اینترنت در تلویزیون‌های خانگی قابل مشاهده باشد. بی‌بی سی از پادکست نیز نگذشته و یک برنامه را از طرق مختلف دارد منتشر می‌کند؛ به‌نحوی که هر نوع مخاطب را در هر نوع از فضا جذب می‌کند و برنامه‌ها را در اختیارش قرار می‌دهد.

درحوزه سیاستگذاری، شبکه بی‌بی‌سی با تصویب مجلس انگلیس تأسیس و راه‌اندازی شده، به همین دلیل به‌عنوان یک طرح دولتی مطرح است و از نظر فنی و انسانی دارای امکانات بسیار زیادی است. تعداد خبرنگارهای رسمی‌اش حدود 200 نفر و تعداد دفاتر خبری‌‌اش 70 مورد در 70کشورجهان است. تعداد نیروهای فنی‌‌اش نیز 50 نفر است. بودجه راه اندازی بی‌بی سی حدود 65 میلیون پوند بوده است. بودجه سالانه این سازمان خبری 15 میلیون پوند است. مخاطبانش 100 میلیون نفر و ساعات پخش آن 8 ساعت در روز که بنا برحساسیت‌ها مانند انتخابات در ایران این مقدار افزایش می‌یابد.

خط‌مشی ادعا شده از سوی بی‌بی سی شامل بی‌طرفی و تعادل درخبررسانی، باز کردن فضای بسته اطلاع‌رسانی در ایران، انتشار برنامه‌های سرگرم‌کننده، جبران کمبود اطلاعات ناشی از کنترل دولتی رسانه‌ها و اعتماد‌سازی‌ از سوی انگلیسی‌‌ها نسبت به مردم ایران اعلام شده است و روش خبری این شبکه این چنین است که سازمان بی‌بی سی «چه کسی» و «کجا» و «او» و «وی» را تعیین می‌کند و «چه» یعنی چیزی را که اتفاق افتاده در اختیار گردانندگان بی‌بی سی می‌گذارد.

به‌نظر می‌رسد بی‌بی سی جای خالی‌ای را در ایران از نظر اطلاع‌رسانی پر کرده که نیاز است به آن توجه بیشتری بکنیم. رسانه در جایی به‌وجود می‌آید که مخاطبی وجود داشته باشد و اگر بی‌بی‌سی در ایران حضور دارد برای این است که صندلی خالی‌ای در اطلاع‌رسانی ایران وجود دارد. چرا بسیاری از صاحب‌نظران و نخبگان وفادار به نظام و ارزش‌های اسلامی جایی در رسانه ملی ما ندارند؟ و تمرکز بی‌بی‌سی فارسی حداقل در رخدادهای یک سال گذشته بر این ادعا استوار بوده که به ظاهر، صدای مردم را با هر گرایشی منعکس سازد.

در بی‌بی‌سی فارسی اینطور وانمود می‌شود که طیف‌های مختلف سیاسی دارای تریبون هستند، لذا این شبکه سعی می‌کند به‌گونه‌ای خود را بی‌طرف نشان دهد که انگار هیچ کسی از دایره مخاطبان حذف نشده است.

به‌نظر می‌رسد نحوه عمل غیرحرفه‌ای در سیمای جمهوری‌اسلامی ایران در طول 2سال گذشته مخاطبان بیشتری را ترغیب کرد تا به سوی رسانه‌ای مثل بی‌بی‌سی بروند در حالی که اگر از ابتدا ابتکار عمل اطلاع‌رسانی سریع و همه‌جانبه مبتنی بر منافع و مصالح ملی را خود در دست می‌گرفتیم، در چنین شرایطی قدرت کنترل، نظارت و راهبری ما نسبت به این رسانه بیگانه خیلی بیشتر بود.

سرگرمی، مسئولیت فراموش‌شده در رسانه ملی و نظام رسانه‌ای ایران است. شادبودن بخشی از سرگرمی تلقی می‌شود. رسانه‌های ما بسیار جدی هستند درحالی که بخش عمده‌ای از مخاطبان کسانی هستند که خسته از کار روزانه می‌خواهند برنامه‌ای غیرجدی و سرگرم‌کننده را ببینند، چند انتقاد بشنوند تا به این نحو تخلیه شوند.

بهترین راهکار، آسیب شناسی نظام رسانه‌ای کشور و به‌خصوص در بخش‌های رادیویی و تلویزیونی است و بهترین پیشنهاد تقویت تولید داخلی مبتنی بر نیازهای مخاطبان به‌ویژه در زمینه سرگرمی، ایران شناسی، طبیعت و توریسم و میراث فرهنگی به‌عنوان راه‌حل مناسبی برای جبران گذشته است. بسیاری از مردم سیاسی نیستند اما با این حال نمی‌توانیم ابتدایی‌ترین نیاز اطلاع‌رسانی این دست از آدم‌ها را تأمین کنیم. شاید در آن صورت هیچ شبکه ماهواره‌ای لس آنجلسی یا فارسی زبان، همانطور که رئیس سازمان صدا و سیما گفته است دیگر تهدیدی برای منافع ملی ایران نباشد.