این شبکه با مخاطب قراردادن فارسیزبانان و با استفاده از ابزار تفریح و سرگرمی، بینندگان بسیاری را بهخود جلب کرده. نفوذ فارسیوان بهحدی است که خانوادهها نیز بدون توجه به اثرات مخرب سریالهای این شبکه، هر شب روبهروی تلویزیون جمع میشوند تا در کنار هم برنامههای آن را تماشا کنند.
با دکتر علی گرانمایهپور، استاد دانشگاه و کارشناس رسانههای جمعی درباره ویژگیها و تاثیرات شبکه فارسیوان گفتوگو کردهایم:
- بهنظر شما شبکههای فارسیزبان از چه راهی به جامعه ایرانی نفوذ کردهاند؟
شبکههای فارسی زبان از دهه 70 شمسی شکل گرفتند و همگی از نظر مالی و تامین بودجه مشکل داشتند. دومین مشکل این شبکهها هماهنگ کردن موضوع برنامهها با خواست و سلیقه بیننده ایرانی بود. به همین دلیل بود که ابتدا بعضی از آنها سعی کردند فیلمها و سریالهای داخلی خودمان را پخش کنند تا مخاطب ایرانی خارج از ایران را نیز جذب کرده و اطمینان مخاطب داخلی را جلب کنند. اما به هر حال ابتذالی هم داشتند که مورد پسند مخاطب ایرانی نبود و این موضوع باعث شد که دستاندرکاران شبکههای فارسی زبان همزمان با ایام سوگواری برنامههای همیشگی خود را تغییر دهند و حتی برنامههای ویژه تهیه کنند تا بهطور غیرمستقیم بگویند که ما در پی رواج ابتذال نیستیم!
- فارسیوان چگونه شکل گرفته است؟
حرف و حدیث درباره شکلگیری این شبکه زیاد است. اما یادم هست که حدود 2سال پیش مؤسسهای در افغانستان، تعدادی از نوجوانان افغانی مقیم ایران را بهعنوان دوبلور استخدام کرد و حتی عدهای از دوبلورهای ایرانی هم برای آموزش این نوجوانان به افغانستان رفتند. به هر حال فارسیوان با سریالهایی مثل ویکتوریا و... توانست بین مخاطبان ایرانی جا باز کند، چون نسل جدید خانوادههای ایرانی تشنه سرگرمی هستند و فارسی وان به این نیاز مخاطب پاسخ میدهد.
- چرا این شبکه تا این حد به سرگرم کردن فارسیزبانان و بهویژه ایرانیها اهمیت میدهد؟
برنامهسازان سراسر دنیا به مخاطبان فرامرزی اهمیت میدهند و سعی دارند برنامههایشان را براساس سلیقه و علاقه مخاطبان غیربومی خود تهیه کنند. اما برای این کار باید برنامهریزی کنند. برنامهسازان فارسیوان هم نقطه ضعف ما را پیدا کردهاند. آنها با مخاطب سنجی بسیار حرفهای، انجام تحقیق روی ساختار جمعیتی و سنی، تحلیل محتوای برنامههای شبکههای ایرانی و... سرمایهگذاری میکنند. در حقیقت بدون آنکه بخواهیم کار فارسیوان را مهم جلوه دهیم، باید بپذیریم که برنامهسازان و دستاندرکاران فارسیوان با مطالعه، برنامهریزی و هدف مشخص کارشان را شروع کردهاند و این تنها نقطه قوت این شبکه است.
- اشاره کردید که فارسیوان بهخوبی مخاطبسنجی کردهاست. بهنظر شما مخاطبان فارسیوان بیشتر از چه گروه سنی هستند؟
فارسیوان سعی کرده 3 گروه سنی نوجوان، جوان و میانسال را پوشش داده و در حقیقت 3گروه سنی را در کنار هم قرار دهد. از سوی دیگر چون برای مشرق زمین و بهویژه ایران برنامه پخش میکند،؛ ترکیبی از سریالهای کرهای و ژاپنی را در کنار سریالهای آمریکای جنوبی پخش میکند. از سوی دیگر سریالهای سرگرمکننده اما با محتوای عشقی یا طنز را انتخاب میکند که توده مردم جذب آن شوند. هر کدام از این سریالها حدود یک ساعت طول میکشد و برخی از آنها هر روز پخش میشوند. بنابراین مخاطب با دیدن یک سریال ممکن است به تماشای سریال بعدی نیز علاقهمند شود و حدود 4 یا 5 ساعت از روز را با فارسیوان بگذراند.
- فارسیوان چه هدفی را دنبال میکند؟
شاید بتوان بهطور خلاصه عملکرد فارسیوان را اینگونه توضیح داد که این شبکه با پخش هر برنامه بهدنبال هنجارشکنی ارزشها و ترویج یک روش اخلاقی جدید است که در ساختار فرهنگ ایرانی تابهحال به این شکل مطرح نشده؛ یعنی بهزودی یک فرهنگ خاص و یک روابط خانوادگی و اجتماعی جدید از طریق فارسوان بر ما مسلط خواهد شد و همانطور که سریالهای عامهپسند ایرانی و بهویژه سریالهای طنز، یادگارهای کلامی و رفتاری از خود بهجا گذاشتند، تاثیرات فارسیوان هم مشخص خواهد شد که این مهمترین اثر مثبت یا منفی یک رسانه میتواند باشد.
- بودجه این شبکه از کجا تامین میشود؟
نمیتوان بهطور دقیق گفت اما مسلم است که فارسی وان مثل سایر شبکهها مشکل مالی ندارد و میتواند در طول شبانهروز 12ساعت برنامه زنده و 12ساعت برنامه ضبط شده را داشته باشد. این رقم اصلا کم نیست چون شرکتهای سرویسدهنده ماهواره گاه برحسب دقیقه و گاه برحسب ثانیه از شبکهها پول میگیرند تا سرویس رله شبکه را در اختیار آنها بگذارند. بنابراین مخاطب ایرانی میداند که در طول شبانهروز میتواند از برنامههای فارسیوان استفاده کند.
- فارسیوان براساس کدام نظریه مربوط به رسانههای جمعی کار میکند؟
مشخصه اصلی فارسیوان این است که سعی دارد ابتذال شدید را در پوشش و گفتار تا حدودی حذف کند و آنچه تابهحال با فرهنگ ما مغایریت داشته را در لایههای پنهان رفتار نشان دهد. این نکتهای است که توده مردم متوجه آن نمیشوند چون غرق در سرگرمی هستند اما به هر حال از آن تاثیر میگیرند. این شبکه سعی ندارد که یکدفعه تاثیر بگذارد بلکه قصد دارد براساس نظریه قطرهچکانی به مرور یک نوع دیدگاه، رفتار و... را به مردم تزریق کند.
- یکی از روشهای فارسیوان استفاده از مشابهتهای فرهنگی و پخش سریالهایی است که از بعضی جهات با جامعه ایرانی همخوانی دارد.
دقیقا. مثل سریالهای کرهای که شخصیتهای آن هنگام ورود به خانه کفشهایشان را درمیآورند یا لباسهایشان تاحدودی پوشیده است یا بهطور مشخص در مورد سریال ویکتوریا شنیدهام که در چند مزون خیاطی مدل لباسهایی با عنوان ویکتوریا مد شده! یعنی یک سریال در بلندمدت هم میتواند اثر رفتاری داشته باشد و هم اثر پوششی. البته تخمین اثرات فارسیوان هنوز در حد نظرات کارشناسی است و تا به حال کسی نظرسنجی و افکار سنجی نکرده و به تحلیل محتوای این شبکه نپرداختهاست. اما من پیشبینی میکنم که میزان تخریب این برنامهها در شهرهای دوردست و بهویژه شهرهای مرزی بیشتر از مرکز است چون سطح سواد رسانهای مردم این شهرها کمتر از پایتخت است. از سوی دیگر این شبکه چیزی پخش نمیکند که خانوادهها با یک لحظه دیدن آن، تلویزیون را خاموش کنند یا اجازه تماشای آن را به بچههایشان ندهند. طبیعی است که این شبکه با استفاده از زبان فارسی حتی در شهرستانها هم نفوذ کرده است.
- چرا شبکههای برون مرزی ما نتوانستهاند مثل فارسیوان یا سایر شبکههای فارسیزبان اقبال داشتهباشند؟
عادت رسانه ملی ما این است که همیشه در رقابت با موجهای رسانهای وارداتی با تاخیر شروع میکند؛ یعنی همیشه بهدنبال این است که اول ببیند رسانه وارد شده چه اثراتی دارد و بعد ضدآن عمل کند. درحالیکه آنها از ما جلوترند. چون شنیدهام که کشورهای عربی درصدد راهاندازی یک شبکه خبری فارسی هستند و حتی آذربایجان شوروی یک خبرگزاری فارسی اینترتی راه انداخته که نشان میدهد ما در حلقهای از کشورها قرار گرفتهایم که توان بالا و سرمایه نامحدودی دارند و میتوانند با سرمایهگذاری در حوزه رسانههای گروهی، علاوه بر کسب درآمد، از نظر فرهنگی نیز بر ما غلبه کنند.
اما رسانه ملی با پخش برنامههای ایدئولوژیک و در حقیقت با محتوایی متفاوتتر از شبکههای وارداتی به مقابله میپردازد که متأسفانه این روش بیاثر است. چون اگر ما میخواهیم موج شبکههای دیگر را خاموش کنیم باید همزمان و همطراز با آنها برنامه پخش کنیم و برای اینکار به دو چیز نیاز داریم؛ یکی سرمایه و دیگری توان برنامهسازی. درحالیکه ما هیچکدام از اینها را نداریم و تنها موفقیت صدا و سیما این بوده که توانسته در لندن دفتری برای شبکه پرس.تی.وی داشته باشد! همچنین خواست مخاطبان ما در یک سو قرار دارد و توان برنامهسازی صداوسیما در سویی دیگر. در سایر کشورها همچنین فاصلهای وجود دارد اما این فاصله با شبکههای کارتی، پولی و... پر شده و به شبکههای بیگانه اجازه نفوذ داده نشدهاست. از سوی دیگر رسانه ملی باید بداند که مخاطب دهه60 و 70 با مخاطب دهه80 و 90 فرق دارد.
مخاطب امروز خواستهای دیگری از رسانه ملی دارد. تکثیر سریالهایی مثل 24 یا فرار از زندان و وجود بیش از 5/2میلیون دستگاه سینمای خانگی در خانهها، این پیام را به رسانه ملی میدهد که مخاطبان برای سرگرم شدن به هیچعنوان منتظر برنامهسازی رسانه ملی نمینشینند. ظاهرا فروش آنها نیز بسیار بالاست چون هر روز تبلیغات آنلاین فروش سریالهای ضبط شده فارسیوان و... در اینترنت دیده میشود و رسانه ملی باید بداند که با مخاطب عصر دیجیتال روبهرو است که میتواند برای خودش وسیله سرگرمی تهیه کند.