این همان تعبیری است که میگویم باید اسکلت انسانیاش درست بشود و شاکله پیدا کند. باید درون خودش و در بعد معنویاش هم همین طور، شکل پیدا کند.
از امام صادق (ع) منقول است«دَعْ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ»؛ بچهات را رهایش کن تا هفتسالگی بازی کند. ما هم همینطور هستیم که از 7سال به بعد او را به مدرسه میبریم؛ یعنی این مقتضای سنی اوست که در آیه هم دارد « اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَه وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ »؛ همانا زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی، زینت و فخرفروشی و... است.
آیه شریفه هم اول از لعب شروع میکند که ظاهراً همین است. این مسائل وجودی است و تمام معارف ما همسو با آنهاست. چرا؟ چون دستورات خالق ماست. آنکه سازنده من است، خودش خوب بلد بوده است که راه را به من نشان دهد.
«وَ یُؤَدَّبْ سَبْعاً»؛ از آن سن به بعد، دیگر قوه تمییز پیدا میکند. یادش بده! به او روش بده! تا اینجا او از نظر دیداری، شنیداری و رفتاری از شما یاد میگیرد و هیچ احتیاجی نیست که تو بخواهی او را ادب کنی. یادگیریاش خواه ناخواه و خودکار است. میگوید از 7سال به بالا آرامآرام قوه تمییز او به کار میافتد و میتوانی به او بفهمانی. «وَ یؤَدَّب سَبعاً»؛ تا به 14سال برسد، میتوانی به او بگویی: باباجان این کار به این دلیل درست است! پسرم این کار غلط است! دخترم...! امثال این حرفها.
« وَ الْزَمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ»؛ نگذار تنها جایی برود! زیرِ سایه خودت نگهاش دار! رهایش کنی هرجا برود نمیتوانی جلویش رابگیری! بعد دارد «فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مَنْ لَا خَیْرَ فِیهِ». 21سال که رسید اگر تربیت شده باشد که هیچ، وگرنه درست نمیشود.
بعضیها از من سؤال میکنند که این بحثهایی که راجع به بچه میکنی، تا چندسالگی است؟ برای تا سن 21سال است. این مسلم است. چون بچه به این مرز سنی که برسد، بهطور غالب شهوت، غضب و وهمش تکامل پیدا میکند و به حد اعلیاش میرسد. باید بیایی و پایاپای آنها، در بعد انسانی و معنوی، اسکلت آن را هم تا آن موقع بسازی.
آسیبپذیری او با این کار کمتر میشود. نمیگویم غیرممکن میشود ولی کمتر میشود چون به درونش یک اسکلت دادهای، تقریباً محکم کاری را کردهای و شاکله وجودی به او دادهای.
و باز ازامام صادق (ع) است که «الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ»؛ بچه، 7سال، آقاست.
از پیغمبر اکرم است که حضرت فرمود: «أَوْلَادُنَا أَکْبَادُنَا، صُغَرَاؤُهُمْ أُمَرَاؤُنَا»؛ فرزندان ما جگرگوشههای ما هستند، کوچکانشان سروران ما هستند. واقعاً هم همینطور است که آنها فرمانده هستند؛ البته نه اینکه هر فرمانی بدهند ما باید گوش دهیم ولی نوعاً چون بچه در این سن و سال هنوز تکامل پیدا نکرده که عقل عملیاش شکوفا شده باشد او فرمانده است.
«وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ»؛ در 7 سال اول آقاست و از 7تا 14، زیر پوشش توست و محکوم به حکمهای توست. با توجه به روایت قبل که در اینباره فرمود «یؤَدَّب» میفهمیم که آنجاست که میتوانی، به او امر و نهی کنی و او را تربیت کنی. دقت کنید چقدر زیباست. من این دو روایت را کنار هم گذاشتم.
«وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ»؛ در 7سال سوم - از 14تا 21سالگی- بازوی تو میشود، به تو کمک میکند و همراه تو است. وزیر همیشه همراه است. بعد دارد: «فَإِنْ رَضِیتَ خَلَائِقَهُ لِإِحْدَی وَ عِشْرِینَ»؛ تا اینکه تا 21سالگی از خلق و خوهایش راضی شوی.