اینجا یک مسئلهای مطرح میشود که من در گذشته مطرح کردهام و آن این است که یک رابطه است بین تقوی و مسئله اندیشیدن به معنای تعقل که این رابطه اگر برقرار باشد، رابطه بین تقوا و مسئله حسن عاقبت برقرار میشود. خود ما هم در محاورات عرفیهمان همین را داریم که الان هم به آن اشاره کردم؛ عاقبتاندیش باش.
«اندیش» یعنی چه؟ برای من ممکن است این لغت را معنا کنید؟ اندیشیدن کار عقل است، یعنی سر عقل بیا. فهمیدی؟ آخر کار را ببین. این رابطه است که من میخواستم بگویم. متقی عاقبتاندیش است.
شهوت و غضب و وهم، عقل او را زائل نکرده. متقی عقلش درست کار میکند؛ چون عقلش درست کار میکند، عاقبتش خوب است.
دنیاداران اشتباها تطبیق میکنند. آنها خیال میکنند پول و ریاست و این التذاذات حیوانی، اینها را سعادتمند میکند. فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ اشتباه در تطبیق میکنند. غافل از اینکه اینها تو را سعادتمند نمیکند، یک چیز دیگر است. عقل آنها را شهوات و هواهای نفسانی پوشش داده است؛ لذا اشتباه میکنند.
علی(ع) میگوید: «اعقَلُ الناس انظرهم فی العَواقِب»؛ عاقلترین مردم، دور اندیشی در عاقبت دارد.
یک تعبیر هم دارد «أَکْیَسَ الْکَیْسِ التقوی»؛ زیرکترین مردمان کسی است که تقوی را رعایت میکند. اینها را بگذار کنار همدیگر ببین چه چیزی از درونش درمیآید.
عاقلترین مردم آن است که به عاقبت کار میاندیشد و زیرکترین مردم هم آن است که تقوی را رعایت میکند. صغری، کبری، نتیجه. بحث در این است؛ قرآن خطاب به پیغمبر میگوید «فاصبِر اِنَّالعاقِبَهَ لِلمُتَقین». بالاخره یک سنخ فشارها را انسان باید تحمل بکند.
الان اسلامی که من و شما داریم از صبر پیغمبر داریم. اگر آن صبرها را او نمیکرد من و تو اینجا نبودیم، بدتر از حیوان بودیم مثل بقیه که هستند؛ به این مقداری که هست الان. «فاصبِر اِنَّ العاقِبَه لِلمُتَقین». عاقبت و سرانجام او رسیدن به هدف است.