با دکتر فریدبراتی سده، روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی ناگفتههای این پدیده شوم را به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
- آیا بهطور کلی میتوان گفت که اعتیاد نوعی سقوط اخلاقی درانسان است و یا علم روانشناسی از زاویه دیگری به مقوله اعتیاد مینگرد؟
مفروضه اصلی در اعتیاد انتخاب است؛ یعنی فرد خود از روی قصد و اراده انتخاب میکند تا مواد مصرف کند. اگر مبنای فعل اخلاقی را اراده و انتخاب بدانیم میتوانیم آن را از دیدگاه اخلاقی تبیین کنیم. ولی من تاکنون نشنیدهام که کسی اعتیاد را از این زاویه نگاه کرده باشد؛ یعنی بهعنوان سقوط اخلاقی. اما میتوان اعتیاد را زمینهساز سقوط اخلاقی دانست. روانشناسی تاکنون به اعتیاد از این زاویه نگاه نکرده است. البته اخیرا البرت بندورا، یکی از روانشناسان نظریهپرداز از زاویه عاملیت انسان به اعتیاد پرداخته است. منظور از عاملیت همان قصد و اراده است منتهی بیشتر این دیدگاه در ترک مورد نظر است تا در سقوط اخلاقی.
- گفتید اعتیاد میتواند زمینهساز سقوط اخلاقی باشد این امر چه تأثیراتی بر بنیانهای اخلاقی جامعه میگذارد؟
همانطور که عرض شد اعتیاد میتواند زمینهساز سقوط اخلاقی افراد و در نتیجه جامعه باشد. بهطور کلی رفتارهای اعتیادی و از جمله سوء مصرف مواد یکی از ویژگیهایشان مهارزدایی از رفتارها و اعمال است. مهارزدایی یعنی اینکه رفتارها و اعمالی را که افراد در شرایط عادی انجام نمیدهند فرد مبتلا به رفتار اعتیادی به راحتی انجام میدهد تا ارضا شود. در روانشناسی اجتماعی گفته میشود که مهارزدایی یکی از پیشزمینههای سقوط اخلاقی جامعه و فرد است. بنابراین بله میتوان گفت که اعتیاد میتواند زمینهساز سقوط اخلاقی جامعه و فرد باشد. از سوی دیگر بهخوبی مشهود است که فرد معتاد در لحظات سخت نیاز به مصرف مواد یا در همان لحظات خماری حاضر است دست به هر کاری حتی قتل فرزندان خود بزند تا هزینه موادش را تأمین سازد که این نیز به سقوط اخلاقی میانجامد.
- چگونه میتوان با تقویت بنیانهای اخلاقی جامعه زمینههای بروز اعتیاد را کاهش داد؟
جامعهشناسان در این باره بهنظریه کنترل اجتماعی استناد میکنند. نظریه کنترل اجتماعی معتقد است که اجتماع بهطور غیرمستقیم و به شکلی ناآشکار بهترین نوع کنترل را بر افراد اعمال میکند، لذا مناسبتر آن است تا کنترلهای اجتماعی را بیشتر کنیم و از این طریق با تقویت مبانی اخلاقی جامعه بر اعتیاد تأثیر بگذاریم. البته باید توجه داشت که تحقیقات نشان میدهد که کنترل اجتماعی با سرمایه اجتماعی، میزان اعتماد افراد به همدیگر و میزان ارتباطات اجتماعی و مشارکتهای مدنی در تعامل است و بنابراین برای کنترلهای اجتماعی میباید به تقویت این مولفهها پرداخت.
- عکس این قضیه نیز قابل بررسی است؛ یعنی یک سری ناشایستیها در بنیانهای اخلاقی جامعه باعث اعتیاد میشود. نظر جنابعالی دراینباره چیست؟
با نظر شما موافقم. ضعف بنیانهای اخلاقی جامعه همانگونه که بیان کردم به مهارزدایی کمک میکند و موجب میشود تا شهروندان به مسئولیتهای مدنی خود در قبال یکدیگر توجه چندانی نکنند؛ یعنی همان کنترل اجتماعی کاهش یافته که این خود میتواند به فردی که تمایل به مصرف مواد دارد چنین القا کند که بیخیال باش کسی به کسی کاری ندارد یا موضوع مصرف را برای فرد مسئلهای
هنجار شده نشان دهد. حتما بارها پیش آمده یا شنیدهاید که میگویند: ای بابا همه موادی هستند یا همه معتادند، این را هنجارسازی یا هنجاری شدن اعتیاد میگویند؛ یعنی فردی که مصرف نمیکند احساس میکند او غیرعادی یا بهاصطلاح ناهنجار است. این موضوع با بنیانهای اخلاقی جامعه در تناقض است و موجب سوءبرداشتها و در نتیجه بروز آسیبهایی از جمله اعتیادها میشود.
- در پدیده اعتیاد یکی از مباحث قابل تامل آن است که در گفتمانهای موجود همواره از عبارت فرد معتاد و جامعه یاد میشود و ما با نوعی تقابلذهنی و در نتیجه جدایی فرد معتاد از جامعه روبهروهستیم. فکر نمیکنید که خود این طرز تلقی نوعی بیاخلاقی است و میتواند آسیبهای جدیتری را بهدنبال داشته باشد؟ با توجه به اینکه در مفاهیم پایه جامعهشناسی ویژگیهای فردی هر فرد تحت هیچ شرایطی او را از بافت و بدنه اصلی جامعه جدا نمیکند.
شاید تأکید بر فرد معتاد در تقابل با جامعه برای نشان دادن اهمیت اختیار فرد در مبادرت به این رفتار باشد. گفتم که در نهایت فرد معتاد مسئول رفتار خودش است و هیچچیزی نمیتواند مسئولیت معتاد را در ابتلایش به اعتیاد نفی کند؛ نه بیکاری نه شرایط اجتماعی، و نه سایر مسائل اجتماعی، چه اگر قرار بود با وجود یا بروز بعضی از شرایط اجتماعی بلافاصله افراد معتاد شوند پس چرا همه معتاد نمیشوند. هر چند که نمیتوان و نباید تأثیر متن اجتماع را در رفتارهای فرد نادیده گرفت ولی عمده کردن این نقش به همان اندازه مشکلزاست که نفی آن. از یاد نبریم که در بسیاری از کشورهای جهان نه بیکاری هست نه روابط دختر و پسر با مانع و محدودیتی روبهروست، نه مشروبفروشی و مشروبخوری با محدودیت روبهروست و نه استکبار با آنها مشکلی دارد ولی باز هم مصرف موادمخدر یک مشکل آنهاست. اینها را نمیتوان با نظریات صرف جامعهشناختی تبیین و توجیه کرد.
- حکومتها در مقابل پدیده اعتیاد ملزم به رعایت چه اصول اخلاقی هستند؟(چه در حوزه پیشگیری و چه در حوزه درمان).
تقویت مبانی اخلاقی جامعه، فراهمسازی فضا برای مشارکت آحاد جامعه در سرنوشت خویش و افزایش اعتماد عمومی، که این موارد منجر به افزایش کنترل اجتماعی میشود؛ همچنین فراهم ساختن فرصتهای درمان و ایجاد رفاه برای خانوادههای معتادین و بهویژه عمل خود حکومتها به اصول و مبانی اخلاقی.