از گذشته تاکنون، همواره دولتها نمایندگانی را بهعنوان دیپلمات به سایر کشورها اعزام کردهاند تا با چانهزنی و مذاکره، اهداف عالیه خود را پیش ببرند و منافع ملی کشورشان را تأمین کنند. اگرچه دیپلماسی از ابزارهای مختلفی سود میجوید، با این حال باید توجه داشت که از یک سو هیچ دیپلماسی هوشمندانه و مسالمتآمیزی صرفا مبتنیبر تهدید زور نیست و از سوی دیگر، به دیپلماسیای که همه چیز را فدای ترغیب و مصالحه میکند نیز نمیتوان لقب هوشمندانه و صلحجویانه داد. هنر دیپلماسی در آن است که در هر لحظه بر امکانات موجودی که وجود دارند (ترغیب مصالحه و تهدید به اعمال قوه قهریه) بهنحوی صحیح تأکید کند.
بر این اساس وظیفه دیپلماسی به معنای اعم آن، که در بر گیرنده کل مسائل سیاست خارجی است، شامل 4جزء میشود:
1- دیپلماسی باید خواستههای خود را در پرتو قدرت بالقوه و بالفعلی که در خدمت این خواستهها قرار دارد، مشخص کند.
2- دیپلماسی باید خواستههای دیگر ملل و قدرت بالقوه و بالفعلی که در اختیار این خواستهها قرار دارد را مشخص کند.
3- دیپلماسی باید میزان سازگاری خواستههای مختلف نسبت به یکدیگر را تعیین کند.
4- دیپلماسی باید وسایل حقیقی برای تعقیب خواستهها را بهکار گیرد.
در سالهای اخیر، جهانی شدن روزافزون مشکلات همراه با تمامی پیامدهای ناشی از آن باعث شده است تا مجامع پارلمانی برای حل این معضلات جدید، به جستوجوی راهکارهایی در جهت گزینش بهترین شیوه روزآمد و اجرای احکام سیاسی بپردازند که پیش از این بهطور سنتی منحصر به سازمانهای خاصی بود. بر این اساس پارلمانها تمایل دارند نقش فعالتری در ارزیابی گزینههای سیاست ملی در محدودههایی که سیاست خارجی را در بر میگیرد، ایفا کنند؛ نقشی که تاکنون بهعنوان وظیفه انحصاری دولت شناخته شده بود. در واقع، امروزه دیگر برای پارلمانها امکانپذیر نیست که صرفا بر مسائل مربوط به سیاست ملی تمرکز کنند و اتخاذ تصمیماتی را که پیامدهای گستردهتری دارند، به حکومتها واگذار کنند، زیرا یک چنین رفتاری به مثابه غفلت از نقش خود بهعنوان نمایندگان مردم است. از اینرو با وجود آنکه وزارت خارجه بهعنوان اصلیترین مسئول توسعه و حفظ روابط دیپلماتیک شناخته میشود، با این حال دیپلماسی پارلمانی نیز میتواند در بسیاری از موارد راهگشای چالشها باشد. در واقع، دیپلماسی پارلمانی میتواند بر سطح گستره روابط خارجی بیفزاید.
ایران و دیپلماسی پارلمانی
پارلمانها در تمامی کشورها تأثیرگذار هستند. این امر در ایران از شرایط ویژهای برخوردار است زیرا مطابق با قانون اساسی، مجلس ایران از سایر قوا مستقل است و بهطور قانونی نباید هیچ اثرگذاری از بیرون بر تصمیمات مجلس وجود داشته باشد. از اینرو با توجه به ظرفیتهای موجود در قانون اساسی، نمایندگان مجلس میتوانند به طرح و پیگیری مسائل مربوط به حوزه سیاست خارجی بپردازند. در واقع دستگاه سیاست خارجی ایران میتواند از ظرفیت نمایندگان مجلس برای تبیین و تشریح دغدغههای منطقهای و بینالمللی بهره ببرد. بهخصوص که این روزها در عرصه روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورهای جهان، موانع سخت و چالشهای بیشماری در پیش است و کشور نیازمند تجهیز منابع و همیاری و همکاری در همه امور بهویژه عرصه سیاست خارجی است.
در حال حاضر یکی از روشهای تقویت عمق استراتژیک خارجی، حداکثرسازی بهرهوری از ظرفیت بالای دیپلماسی پارلمانی در 3سطح منطقهای، قارهای و فرامنطقهای است، چرا که «توسعه همکاریهای پارلمانی» میتواند بستر انعقاد تفاهمنامههای دفاعی- امنیتی دو یا چندجانبه را میان کمیتههای تخصصی مجلس با همتایان پارلمانی خود در کشورهای منطقه بهویژه کشورهای اسلامی و همسایه با هدف ارتقای «همگرایی و توسعهای منطقهای» فراهم کند. بر این اساس بهنظر میرسد افزایش ظرفیت دیپلماسی پارلمانی به سمت حل و فصل مسائل منطقهای با استفاده از افزایش ظرفیت گروههای دوستی میان نمایندگان مجلس شورای اسلامی با طرفهای مقابل و خارج ساختن این ارتباطات از حالت نمایشی بهصورت عملیاتی، قطعا بسترساز ارتقای جایگاه مجلس در عرصه دیپلماسی خواهد بود. تسری این ارتباط به سمت کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی میتواند بر قدرت تأثیر آن افزوده و سهم مجلس را در این خصوص به میزان قابل ملاحظهای ارتقا بخشد؛ چنانکه تاکنون نیز تشکیل هیأتهای دوستی در مجلس، نشانهای از جدیت مجلس برای حضور در عرصه دیپلماسی پارلمانی بوده است.
در این بین حضور مجلس شورای اسلامی در سیاست خارجی نباید بههیچوجه مزاحم سایر اضلاع تلقی شود. جایگاه قانونی مجلس بههیچوجه عنصر دخالت را نه در عرصه دیپلماسی پارلمانی، بلکه در هیچ امری برنمیتابد. تقنین و نظارت بهعنوان 2عنصر اصلی وظایف برشمرده از سوی قانون اساسی برای مجلس به قدر کافی این فرصت را برای مجلس فراهم میآورد تا بتواند بر امورات مهم کشور نظارت کافی داشته باشد و از ایجاد اصطکاکهای بیحاصل جلوگیری کند. بنابراین ورود مجلس به این عرصه میتواند تکمیلکننده جهتگیریها و سیاستها باشد، نه مانع و دافع آنها. عنصر ضروری در این عرصه، هماهنگی و همیاری اجزا با هم خواهد بود. البته این امر به معنای تبعیت محض از سیاستهای موجود نیست؛ بلکه ارائه راهکارها یا ایجاد ظرفیتهای جدید، باید در راستای راهبردهای سیاستهای جمهوری اسلامی ایران باشد.
علاوه بر این، دیپلماسی پارلمانی نباید بر موضوعی خاص نظیر رابطه با آمریکا یا مسائل هستهای متمرکز شود زیرا چنین امری از نقاط ضعف و خطاهای استراتژیک است که میتواند مجلس را از سایر کارکردهایش باز دارد. نکته آخر آنکه کمیسیون تخصصی مجلس میتواند با نظارت ویژه بر عملکرد نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور و اعزام هیأتهای نمایندگی بهصورت کاملا هدفدار، اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان را دنبال کرده و از تشکیل یا تقویت ائتلاف کشورهای خارجی علیه خود جلوگیری کند.
دیپلماسی پارلمانی در عصر جهانی
امروزه دیپلماسی پارلمانی چیزی فراتر از همکاری پارلمانی بین کشورهاست. دیپلماسی پارلمانی در 2مقوله کلی فعالیتهای بینالمللی نهادهای پارلمانی ملی و نهادهای فراملی پارلمانی تقسیمبندی میشود، زیرا افزایش حوزه عملکرد و نفوذ مجالس کشورها سبب شده است که حیطهها و مسائل جدید از جمله در مورد مسائل بینالمللی مورد تأکید قرار گیرند و این امر موجب شده که پارلمانها در حوزههایی که تاکنون در انحصار دولت بوده است، ورود پیدا کنند. از سوی دیگر افزایش تقاضا جهت تأثیرگذاری افکار عمومی داخلی در مسائل بینالمللی و افزایش حساسیت مردم کشورها نسبت به پدیدههای جهانی و منطقهای سبب شده که پارلمانها- بهعنوان نهادهایی که برآمده از افکار عمومی و نظر مردم هستند- به این مسئله توجه خاصی نشان داده و برای اثرگذاری بیشتر فعال شوند. از اینرو پارلمانها فراتر از شیوههای سنتی پارلمانی در قالب کمیتهها و کمیسیونهای سیاست خارجی خود تلاش میکنند به شکل گستردهتری در مسائل مربوط به سیاست خارجی کشور یا مسائل بینالمللی تأثیرگذار باشند. بخشی از این فرایند در قالب همکاریهای دوجانبه و چندجانبه بینالمجالس تعقیب میشود و بخش دیگری نیز به شکل سازماندهی و نهادینهشده در برخی نقاط جهان از جمله اروپا دنبال میشود که به شکلگیری پارلمانهای فراملی در قالبی چارچوبمند منجر شده است.
بر این اساس امروزه دیپلماسی پارلمانی علاوه بر مصوبهها و بیانیههای مجالس، شامل سفرهای مکرر روسای مجالس کشورها به پایتختهای یکدیگر و فعالیت گسترده گروههای دوستی پارلمانی نیز میشود که این سازوکارهای جدید در حکم بازوهای مکمل دیپلماسی رسمی وزارت خارجه در تحکیم مناسبات دوجانبه و چندجانبه و همچنین تنشزدایی و تلطیف روابط بین کشورها مؤثرند.
در نتیجه دیپلماسی پارلمانی یـک دیپلماسی روان و قابل دسترس و تسهیلکننده دیپلماسی در سطح دولتهاست و بهعنوان حیطهای جدید میتواند در پیشبرد منافع ملی کشور و کاهش هزینههای اقدامات دولت در برخی حوزهها مؤثر باشد و قدرت چانهزنی کشور را در مسائل مختلف تقویت کند؛ چنانکه تجربه نشان داده در کشورهای مختلف بهطور معمول جایی که تلاشهای سیاست خارجی با مشکل مواجه میشود، با فعالشدن پارلمان، مشکلات تا حدود زیادی برطرف میشوند. بنابراین دیپلماسی پارلمانی بهترین نوع دیپلماسی است که میتواند بسیاری از مشکلات را رفع کند.