سه‌شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۲
۰ نفر

محمد خواجوئی: شاید اگر خلیج‌فارس را حساس‌ترین و مهم‌ترین منطقه جغرافیایی در جهان بنامیم، سخنی به گزاف نگفته باشیم.

نقشه - خلیج فارس

 کمتر منطقه جغرافیایی در جهان وجود دارد که همچون منطقه خلیج‌فارس اهمیتی اقتصادی، سیاسی و استراتژیک داشته باشد. ویژگی‌های منحصر به فرد منطقه خلیج‌فارس و جایگاه آن در پازل اقتصادی و امنیتی جهان باعث شده تا برخی از استراتژیست‌ها در توصیف آن از اصطلاح هارتلند (قلب زمین) استفاده کنند. همین اهمیت موجب شده تا از دیرباز امنیت و ترتیبات امنیتی این منطقه یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های کشورهای منطقه و البته قدرت‌های فرامنطقه‌ای باشد. در قرون گذشته، قدرت‌‌های اروپایی ازجمله پرتغال و انگلستان در خلیج‌فارس حضوری مستمر و تأثیرگذار داشتند و بعد از خروج انگلستان از منطقه در ابتدای دهه1970، آمریکا تلاش کرده تا اصلی‌ترین نقش‌آفرینی را در خلیج‌فارس داشته باشد و به همین علت ترتیبات امنیتی این منطقه ذیل استراتژی‌های آمریکا قرار گرفت. ایالات متحده در دهه 70 میلادی سیاست امنیت دوستونی مبتنی بر نقش‌آفرینی ایران و عربستان، در دهه80 سیاست توازن ضعف بین ایران و عراق و در دهه90 مهار دوجانبه ایران و عراق را به‌عنوان اولویت‌های اصلی خود در خلیج‌فارس در نظر گرفت.

بعد از جنگ اول خلیج‌فارس در سال1991 حضور نظامی آمریکا در منطقه افزایش یافت و قراردادهای امنیتی دوجانبه آمریکا با کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج‌فارس این حضور را تقویت کرد. با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 در چارچوب الگوی امنیت هژمونیک، تأثیرگذاری واشنگتن بر معادلات امنیتی خلیج‌فارس بسیار افزایش یافت و در واقع، آمریکا به عنصری اصلی در امنیت منطقه تبدیل شد.

تجربه سالیان گذشته به روشنی حکایت از این دارد که الگوی امنیتی حاکم بر خلیج‌فارس همواره تحت‌تأثیر تمایلات و خواسته‌های قدرت‌های بزرگ شکل گرفته است. اما سؤال مهم اینجاست که آیا الگوی‌های امنیتی مبتنی بر حضور نیروهای بیگانه توانسته ثبات و امنیت پایدار را برای این منطقه به ارمغان بیاورد؟ با نگاهی به رخدادهای گذشته منطقه درمی‌یابیم که حضور کشورهای خارجی در این منطقه و حاکمیت الگوهای امنیتی مورد نظر آنها نه تنها نتوانسته جوابگوی نیازهای این منطقه حساس باشد بلکه این مسئله همواره ثبات و امنیت پایدار را در منطقه به خطر انداخته و از نزدیکی و همگرایی کشورهای منطقه جلوگیری کرده است.

در این میان ایران به‌عنوان کشوری که سراسر پهنه شمالی خلیج‌فارس و بیشترین ساحل را در اختیار دارد و از منابع عظیم نفت و گاز نیز برخوردار بوده همواره مهم‌ترین نقش را در ترتیبات امنیتی این منطقه برعهده دارد.

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران رویکرد امنیتی خود در منطقه را در ائتلاف با غرب و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا تعریف کرده بود و به همراه عربستان سعودی، در چارچوب استراتژی امنیتی دوستونی مورد حمایت غرب نقش‌آفرینی می‌کرد.
جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب در جهت اتخاذ سیاست امنیتی مستقل حرکت کرد و سعی کرد تا خود را خارج از استراتژی‌ها و رویکردهای دوقدرت جهانی تعریف کند. در این راستا همکاری و مشارکت با بازیگران منطقه‌ای در جهت شکل‌دهی به‌ترتیبات امنیتی منطقه‌ای در اولویت قرار گرفت.

از نگاه جمهوری اسلامی ایران، منطقه خلیج‌فارس با چالش‌هایی همچون القای اختلافات دینی و قومی، درگیری‌های مرزی، قاچاق مواد‌مخدر، جنایات سازمان‌یافته، فعالیت گروه‌های تروریستی، حضور نیروهای خارجی در منطقه، رشد رقابت‌های تسلیحاتی و اولویت‌دادن به نظامی‌گری روبه‌روست که حل و فصل آنها صرفا با همکاری دسته‌جمعی کشورهای منطقه و تدوین سازوکارهای جامع در این زمینه امکان‌پذیر است.

رویکرد امنیتی ایران با توجه به تحولات و تجارب سال‌های اخیر در منطقه دارای ابعاد و عناصری است که درصورت توجه و اهتمام منطقه‌ای می‌تواند به شکل‌گیری نظام امنیتی پایداری منجر شود. این الگوی امنیتی که مبتنی بر اصل امنیت درون‌زا است، دارای 2بعد سلبی و ایجابی است. این الگو در بعد سلبی خود، خواهان دخالت نکردن قدرت‌های بیگانه در ترتیبات امنیتی منطقه است. بر این اساس، ایران معتقد است حضور نیروهای فرامنطقه‌ای و مداخله آنها در امنیت منطقه علاوه بر اینکه موجب گسترش افراط‌گرایی و تروریسم بلکه باعث ایجاد رقابت ناسالم و کاهش اعتماد کشورهای منطقه به یکدیگر می‌شود.

در بعد ایجابی اما این الگو خواهان مشارکت و همکاری کشورهای منطقه در ساختار امنیتی است. این بدان معناست که امنیت منطقه باید براساس همکاری و اعتماد متقابل کشورهای واقع در این حوزه و نه الگوهای تحمیل‌شده از خارج تأمین شود. طبق این نگاه منافع کشورهای منطقه باید به‌گونه‌ای تعریف شود که تأمین‌کننده منافع دسته‌جمعی و بدون وابستگی به قدرت‌های فرامنطقه‌ای باشد. بنابراین کشورهای منطقه باید به این اصل اساسی برسند که امنیت منطقه بدون حضور بیگانگان و اتکا به توانمندی‌های داخلی دست‌یافتنی است.

البته تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد رویکرد امنیتی خود در خلیج‌فارس و کسب همکاری و مشارکت کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج‌فارس برای ایجاد نظام امنیتی مشارکتی با مشکلات و موانعی روبه‌روست که بخش مهمی از آن محصول روندهای تاریخی و همچنین تحولات جدید منطقه‌ای است. وجود برخی اختلافات سیاسی و حضور آمریکا در خلیج‌فارس، فروپاشی رژیم صدام در عراق و رویکرد ایران به عراق جدید، تحولات منطقه‌ای در سال‌های اخیر که منجر به افزایش نفوذ و قدرت ایران و به تبع آن تغییر موازنه قدرت منطقه‌ای به نفع ایران منجر شده و سرانجام تردیدها و بدفهمی‌ها درخصوص برنامه هسته‌ای ایران از مهم‌ترین موانع محسوب می‌شوند. از همین رو با توجه به وسعت چالش‌ها و تعارضات امنیتی در خاورمیانه و تأثیرگذاری عوامل گوناگون در سطوح ملی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در ناامنی‌ها و بی‌ثباتی در منطقه، امنیت‌سازی در چارچوب الگوی امنیتی مبتنی بر همکاری و مشارکت، مستلزم فرایندی تدریجی و طولانی‌مدت است.

البته این موانع را نباید به‌عنوان مشکلات لاینحل دید بلکه اینها با اتخاذ رویکردی همکاری‌جویانه و کاهش تدریجی عدم‌اطمینان و بدبینی با پیوند بیشتر منافع تحقق می‌یابد. یک نظام امنیتی مبتنی بر همکاری و مشارکت با افزایش ارتباطات و پیوندها، گسترش شفافیت اهداف و منافع در حوزه سیاست خارجی کشورها و حل و فصل تدریجی اختلافات و مناقشات موجود و اعتمادسازی، اتکای کشورهای کوچک‌تر به قدرت‌های فرامنطقه‌ای را کاهش می‌دهد و زمینه‌های لازم برای پدیدار شدن یک نظام امنیتی پایدار و توافق شده را در خلیج‌فارس مهیا می‌کند.

از همین رو جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده در مسیر تحقق عملی الگوی امنیتی مورد نظر خود برخی راهکارهای اجرایی را نیز در این زمینه ارائه کند. در همین زمینه در آذر ماه 1386، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری اسلامی ایران که میهمان ویژه بیست‌و‌هشتمین نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در دوحه پایتخت قطر بود، پیشنهادهای دوازده‌گانه‌ای را ارائه داد که می‌توان آن را تبلور الگوی امنیتی مورد نظر ایران برای منطقه خلیج‌فارس دانست. تأسیس سازمان همکاری‌های اقتصادی، لغو روادید با هدف تسهیل رفت‌وآمد شهروندان بین 7کشور، اجازه تملک اموال غیرمنقول، سرمایه‌گذاری مشترک در منابع نفت و گاز به‌صورت دو و چند جانبه، برنامه‌ریزی در برقراری تجارت آزاد بین کشورها، آمادگی ایران جهت تأمین آب و گاز مورد نیاز کشورهای عربی خلیج‌فارس، فعال نمودن کریدور شمال به جنوب، توسعه گردشگری، تعاون در کمک به کشورهای اسلامی و کشورهای ضعیف، تأسیس سازمان همکاری‌های امنیتی، مبادلات آموزشی، علمی، فناوری و پژوهشی و همکاری در صیانت از محیط‌زیست خلیج‌فارس و دریای عمان سرفصل‌های اصلی پیشنهادهای دوازده‌گانه رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در نشست سران شورای همکاری خلیج‌فارس در دوحه بود.

به‌نظر می‌رسد با توجه به بافت دولت‌های منطقه خلیج‌فارس و وضعیت سرزمینی و جغرافیای سیاسی آن، امنیت منطقه‌ای مبتنی بر همکاری بین دولت‌های منطقه، مناسب‌ترین شیوه برای تأمین امنیت خلیج‌فارس است. البته این مهم نیز حاصل نمی‌شود، مگر با به‌کارگیری شیوه‌های گوناگون اعتمادسازی متقابل بین دولت‌های منطقه برای رفع سوءتفاهمات که وظیفه سران کشورهای منطقه است. به‌نظر می‌رسد چنانچه کشورهای منطقه بتوانند اعتماد متقابل خود را به‌تدریج افزایش دهند راهکارهای دوازده‌گانه ارائه شده از سوی ایران زمینه خوبی برای تقویت همگرایی در منطقه و ایجاد ساز و کارهای پایدار برای امنیت درون‌زا فراهم خواهد کرد.

هر چند که کشورهای بیگانه و در رأس آنها آمریکا که همواره مانع بزرگی در مسیر گسترش روابط ایران با کشورهای منطقه و از جمله کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس بوده‌اند، تمام تلاش خود را خواهند کرد که الگوی مبتنی بر امنیت درون‌زا در منطقه تحقق نیابد تا براساس ترتیبات امنیتی گذشته منافع خود را تأمین کنند. به‌نظر می‌رسد آمریکا منفعت خود را در اختلاف میان ایران و همسایگان عرب جنوبی‌‌اش می‌بیند و تلاش می‌کند از خلأ موجود در این میان استفاده کند و حضور سیاسی و نظامی خود در منطقه را مستحکم‌تر کند.

کد خبر 123690

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز