هوگو چاوز، رئیسجمهوری ونزوئلا هفته گذشته در چارچوب سفر دورهای به برخی کشورهای اروپایی و خاورمیانهای به ایران آمد. رهاورد این سفر چاوز که نهمین سفر وی به تهران نیز بود، علاوه بر تنظیم مجدد مواضع مشترک تهران-کاراکاس درخصوص مناسبات فیمابین و تحولات جهانی، امضای 11 یادداشت تفاهم همکاری بود. یادداشت تفاهم ششمین اجلاس کمیسیون مشترک همکاریهای صنعتی ایران و ونزوئلا، یادداشت تفاهم در زمینه ال ان جی، صورتجلسه کمیسیون مشترک انرژی، یادداشت تفاهم همکاری در بخش نفتکش، موافقتنامه تشکیل شرکت مشترک نفتی، قرارداد مشارکت شرکت نفت ونزوئلا در فاز 12 پارسجنوبی، یادداشت تفاهم همکاری در زمینه توسعه انواع منسوجات، یادداشت تفاهم همکاری برای ساخت پالایشگاه در کشور سوریه، قرارداد همکاری در بخش پتروشیمی و انرژی، یادداشت تفاهم همکاری در زمینه تولید سالانه 6 هزار تن منیزیم در ونزوئلا و یادداشت تفاهم همکاری برای تشکیل شرکت مشترک بازرگانی بین دو کشور، به امضای وزرا و معاونین روسای جمهور دوکشور رسید.
بدیهی است که ارتقای روابط جمهوری اسلامی ایران با ونزوئلا در سالهای اخیر را باید در راستای سیاست کلیتر گسترش روابط با کشورهای منطقه آمریکای لاتین که ونزوئلا نیز بخشی از آن است، بررسی و تحلیل کرد.
گرچه جمهوری اسلامی ایران طبق سیاست اصولی خود همواره اعلام کرده که خواهان روابط با تمامی کشورهای جهان براساس اعتماد و احترام متقابل است اما در دورههای مختلف از حیات جمهوری اسلامی، بهدلیل برخی رویکردها و دلایل تاکتیکی روابط با برخی کشورها و مناطق از اولویت بیشتری برخوردار بوده است.
با روی کارآمدن دولت نهم در ایران که همزمان با قدرت گرفتن دولتهای انقلابی در آمریکای لاتین بود، اهتمام ویژهای نسبت به افزایش سطح روابط با کشورهای این منطقه اعمال شد.
آنچه باعث بروز تغییرات داخلی در بیشتر کشورهای آمریکای لاتین و روی کارآمدن نیرویهای انقلابی و عدالتخواه با رویکرد ضدسلطه در این کشورها شد، از یک سو تحول در نظامهای سیاسی منطقه از نظامهای راستگرای سنتی با حاکمیت نظامیان خودمحور به نظامهای دمکراتیک و از سوی دیگر شکست سیاستهای اقتصادی نولیبرالیستی بود که سبب تشدید نابرابریها و گسترش بیعدالتی در بیشتر کشورهای منطقه شد.
بر این اساس وجود گرایشهای ضدسلطه در میان دولتهای نوظهور در این منطقه و نیز جمهوری اسلامی ایران که همواره جهت اصلی سیاست خارجیاش مخالفت با یکجانبهگرایی و سلطهطلبی قدرتهای بزرگ در دنیا بوده، مهمترین زمینه برای نزدیکی بیش از پیش مناسبات دوجانبه در سالهای اخیر بوده است.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون برای فعال کردن سیاست خارجی خود در منطقه آمریکای لاتین سعی کرده که در وهله اول از طریق توسعه و تحکیم روابط خود با کشورهای دارای مواضع اصولی و انقلابی در سطح بینالمللی، ضمن تلاش برای تقویت جبهه مقاومت و گسترش محور جنوب-جنوب به توسعه و بسط روابط اقتصادی و سیاسی خود با کشورهای این منطقه نیز مبادرت کند. بر همین اساس طی سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران سطح مناسبات خود را با کشورهای این منطقه نظیر ونزوئلا، برزیل، بولیوی، اکوادور، کوبا، اروگوئه، پاراگوئه و نیکاراگوئه در بسیاری از زمینهها بهویژه در حوزه اقتصادی گسترش داده است.
بهعنوان مثال در چند سال اخیر ایران سرمایهگذاریهای گستردهای را در زمینههای مختلف همچون انرژی، مسکن، مواد غذایی، امور زیربنایی و صنعت در ونزوئلا انجام داده است. آنطور که روزنامه ال اونیورسال چاپ کاراکاس به نقل از داوید بلاسکز، سفیر ونزوئلا در تهران نوشته، ایران و ونزوئلا در سالهای اخیر بیش از 200سند همکاری در قالب توافقنامه و یادداشت تفاهم در زمینههای مختلف امضا کردهاند که ارزش تجاری آنها بیش از 5میلیارد دلار برآورد میشود.
طی سالهای اخیر شرکتهای ایرانی در سایه نزدیکی روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین توانستهاند حوزه فعالیت خود را علاوه بر ونزوئلا به دیگر کشورهای این منطقه همچون برزیل، اکوادور، بولیوی و پرو گسترش دهند.
امروز حجم روابط اقتصادی ایران با بولیوی به میزان بیش از یک میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که تا پیش از به قدرت رسیدن اوو مورالس در بولیوی، به اندازهای سطح روابط دو کشور پایین بود که حتی بولیوی در تهران سفارتخانه نداشت.
برخی البته معتقدند که این سرمایهگذاریها چندان توجیه اقتصادی ندارد و صرفا در راستای حمایت ایران از دولتهای انقلابی آمریکای لاتین انجام میگیرد. با این وجود نباید از نظر دور داشت که آن دسته از فعالیتهایی که بهویژه با حضور بخش خصوصی ایران در این کشورها در حال انجام است نه تنها زیانده نیست بلکه بهدلیل وجود زمینههای مناسب برای سرمایهگذاری سودآور، میزان حضور شرکتهای ایرانی در این کشورها رو به افزایش است. پرواضح است که بخش خصوصی بهدلیل اولویت دادن به سود اقتصادی در فعالیتهای خود چنانچه نتواند به اهداف اقتصادی خود برسد دلیلی برای تداوم حضور اینچنینی و از همه مهمتر گسترش ابعاد فعالیتهای خود نمیبیند.
گرچه در میان کشورهای منطقه آمریکای لاتین، کشورهایی نیز هستند که بهدلیل ضعف ساختارهای سیاسی و اقتصادیشان، توانایی تأثیرگذاری چندانی در مناسبات منطقهای و جهانی ندارند اما در عین حال برخی کشورهای این منطقه نیز امروز با طی کردن پلههای پیشرفت به جایگاه سیاسی و اقتصادی بالایی دست یافتهاند که طبعا توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشورها میتواند منافع سیاسی و اقتصادی کشور را در سطح گستردهای تأمین کند؛ کشور برزیل یکی از این کشورهاست. این کشور که البته سطح روابط سیاسی و اقتصادیاش با ایران نیز طی سالهای اخیر در حال گسترش بوده و قرار است حجم تبادل تجاری دو طرف به 10 میلیارد دلار برسد، بزرگترین و پرجمعیتترین کشور آمریکای جنوبی است و طبق گزارش صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، در میان 10 اقتصاد برتر جهان قرار گرفته و همچنین یکی از اعضای غیردائم شورای امنیت است.
با وجود آنچه در مورد ظرفیت بالای روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین گفته شد باید افزود که موانع قابلتوجهی هم در راه گسترش روابط وجود دارد. خطر همیشگی تغییرات سیاسی در این کشورها و تضعیف و افول احزاب سوسیالیست، نفوذ گسترده و بعضا اثرگذار لابی صهیونیستی در ساختار سیاسی برخی کشورهای منطقه، دخالتهای همیشگی آمریکا در منطقه، عوامل طبیعی همچون دوری مسافت و نبود امکانات مناسب برای تجارت با منطقه مثل خطوط کشتیرانی مشترک و وجود رقبای سرسخت در منطقه نظیر چین و روسیه که از طریق سرمایهگذاری، اعطای اعتبار و شیوههای دیگر درصدد نفوذ و استیلا بر منابع منطقه هستند، کار را برای ایران دچار مشکل میکنند.
توسعه روابط ایران با ونزوئلا و دیگر کشورهای آمریکای لاتین در سالهای اخیر، نگرانی غربیها و بهویژه ایالات متحده آمریکا را در پی داشته است. آنها ادعا میکنند که هدف ایران از گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین ورود به حیاط خلوت آمریکا و افزایش نفوذ خود در این قاره است. بهنظر میرسد طرح چنین ادعاهایی نوعی تقلیل گرایی بوده و نشان از کمتوجهی به واقعیتهای موجود در این منطقه دارد. تغییرات سالهای اخیر در این منطقه و به راه افتادن نوعی خیزش مردمی علیه سیاستهای توسعه طلبانه گرچه از قضا در راستای خواستها و منافع جمهوری اسلامی ایران است اما اینکه مسبب این تغییرات را ایران بدانیم نوعی آدرس غلط دادن از سوی غربیها و البته با هدف کم اهمیت جلوه دادن جریان خودجوش و مردمی ضدآمریکایی در این منطقه است.
در عصری که در نظر بسیاری از استراتژیستها، نفوذ مطلق چند کشور خاص در دنیا روز به روز در حال زوال است و فرصت برای ظهور قطبهای جدید بیش از پیش فراهم شده، توسعه روابطی همچون روابط ایران با کشورهای منطقه تأثیرگذار و مهم آمریکای لاتین که برپایه محور همکاریهای جنوب - جنوب بناشده، میتواند زمینه رشد قدرت و قطبهای سیاسی و اقتصادی جدید را در نظام بینالملل فراهم کند.