سعید مستغاثی: به نظر می‌رسد حال که 25 سال (ربع قرن) از برگزاری جشنواره فیلم فجر می‌گذرد موقع آن رسیده که یک بازنگری در نحوه و چگونگی تدارکات و اجرای این جشنواره انجام گیرد.

معمول جشنواره‌‌های جهانی این است که هر چند یک بار دچار تغییر و تحولاتی در فرم و محتوا می‌شوند تا مخاطبان جدیدی جذب کنند و تنوع ذائقه‌ها را هم راضی نمایند.
می‌توان گفت پس از گذر 25 سال، اینک زمان آن رسیده که در مورد جشنواره فیلم فجر به یک جمع‌بندی برسیم. شاید که راهکارهای جدیدی به دست آید و جشنواره فجر بتواند خود را تا حدودی به‌روز گرداند. چون به نظر می‌آید امروز دیگر از فرط برخی تکرارها، جشنواره به طور جدی در برخی بخش‌ها و نوع اجرا به گونه‌ای فضای ملال‌آور رسیده است. برخی از تماشاگران دیرین این جشنواره می‌گویند که آن جذابیت خودش را تا حدودی از دست داده و دارای برگ برنده‌ای نیست و برخی براین باورند که احتیاج به پوست‌انداختن دارد.
اما علیرغم این پوست‌اندازی‌، آن فکر مرکزی و اولیه‌اش بایستی پابرجا بماند‌، زیرا که همه فلسفه وجودی جشنواره را در برمی‌گیرد. چنانچه تمامی جشنواره‌های معتبر جهانی مثل جشنواره کن هم مرتب در حال عوض شدن و پوست انداختن هستند ولی یک هسته مرکزی ماهیت آن را همواره حفظ کرده. بنابراین جشنواره فیلم فجر علاوه بر این‌که محتاج پوست انداختن و تعویض فرم و شکل است نیاز به یک بنیان مرکزی ثابت و استوار دارد.
اگرچه در طی این سال‌ها همواره یک سری تغییراتی در جشنواره فجر صورت گرفته، از جمله این‌که بخش فیلم‌های ایرانی جشنواره محدود شد، بخش فیلم‌های میهمان حذف گردید و قرار شد حدود 20 فیلم در بخش مسابقه حضور داشته باشد، بخش مسابقه بین‌الملل راه‌اندازی شد، بخش بزرگداشت سینماگران ایرانی و خارجی برقرار گردید و...
و اگرچه حتی یک تفکر مرکزی یعنی همان تفکر دولتی بر اساس سینمای هدایتی و حمایتی نیز علی‌رغم تغییرات مدیریتی همواره خودش را به رخ کشیده است، اما آیا همه آن تغییرات ریز و درشت و این تفکر و هسته مرکزی برای فستیوالی در ابعاد و موضوعیت جشنواره فیلم فجر کفایت می‌کند؟
 واقعیت این است که در دهه 60، جشنواره فیلم فجر یک نوع جمع‌بندی سینمای ایران برای یک سال به شمار می‌آمد. خلاصه یک سال سینمای ایران در این جشنواره گرد می‌آمد و جشنواره فجر علاوه بر جمع‌بندی تولیدات سال قبل، مسیر سال آینده را هم مشخص می‌کرد. این مسأله امروزه دیگر وجود ندارد. فضا و آدم‌های سینمای ایران عوض شده‌اند. در بنیاد فارابی به عنوان اصلی‌ترین عامل آن سینمای هدایتی و حمایتی، تغییرات اساسی به وجود آمده و به نظر می‌رسد یک سیستم دولتی معقول سازمان‌یافته و منسجم از میان رفته و یک شرایطی مابین سینمای دولتی و خصوصی جایگزین آن شده است. در واقع روزگاری که جشنواره فیلم فجر به سینمای ایران الگو می‌داد (بدون در نظر گرفتن کیفیت آن الگوها) و خط فکری ارائه می‌کرد‌، سپری شده است.
شاید از همین‌رو، آن روزها جشنواره فیلم فجر اهمیت بیشتری داشت که یک سینمای خوب یا بد را هدایت می‌کرد، یک تشکل سازمان‌یافته دولتی با تفکر خاص، سلیقه، ذائقه و ارزش‌های ویژه و پشتوانه مالی در جشنواره فجر حضور داشت. هم تکلیف دست‌اندرکاران سینمای ایران روشن بود و هم تکلیف مخاطب آن. متأسفانه آن هسته مرکزی امروزه چندان پررنگ نمی‌نمایاند.
علت هم، تحولاتی است که اساساً در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه رخ داد. دیگر آن سیستم دولتی که سیاست‌های وزارت ارشاد و جشنواره و فارابی و... را همسو می‌کرد، وجود ندارد. فضا عوض شده، بحث خصوصی‌سازی در جامعه مطرح است ولی همچنان آن نگرانی خاص در مورد سینما وجود دارد. هنوز مسئولین سینمایی این دلشوره را نسبت به سینما دارند. نوعی نگرانی و حساسیت که شاید در مورد هیچ یک از هنرهای دیگر وجود نداشته باشد و همین مانعی است که سینمای ایران بتواند آن روند منطقی و مستقل خود را پیدا کند.
ضمن اینکه هنوز آن نظریه اولیه دست‌اندرکاران سینمای نوین ایران که در سال‌های پس از انقلاب، سینمای مرگ زده ایران را بازسازی کرده و به سینمایی پویا و تخصصی بدل ساخت هم قوت خود را حفظ نموده که جشنواره فیلم فجر می‌تواند و باید آن حرمت از کف رفته سینما را در ایران بازگرداند، آنچه که علیرغم همه تلاش‌ها و فعالیت‌های مسئولین و دست‌اندرکاران و هنرمندان این سینما طی این سال‌ها در حد کلان صورت نگرفته است.
 برخی از کارشناسان و منتقدان سینمای ایران معتقدند، با تشکیل یک بخش خصوصی استاندارد برای تولید و توزیع فیلم که فعالیت‌های آن تنها نقش واسطه را در این سینما بازی نکند‌، اعتماد بخشی افزون‌تر به مردم و جلب نظر آنها تا اخلاق و عفت عمومی را در سینما به عین ببینند، باج ندادن به خطاها، نگران نبودن نسبت به ضایعات و... تا حدودی می‌تواند سینمای ایران را به آن فضا نزدیک کند. اما چند سؤال وجود دارد که مثلاً چرا جشنواره فیلم فجر بایستی چنین اقداماتی را انجام دهد؟ اقداماتی که بیشتر در حد مسئولیت مثلاً سیاست‌گذاران و مدیران سینمایی کشور است. چرا نباید جشنواره فیلم فجر به عنوان یک جشنواره مستقل و دارای هویت مجزا کار خودش را بکند و خودش را وابسته به سینمای ایران و مسایل پیرامونی آن نگرداند؟ مثل بسیاری از جشنواره‌های معتبر جهانی.
اما با توجه به پیشینه جشنواره فجر، پیشینه‌ای که حکایت از همان جمع‌بندی‌های یک ساله و خط دادن به سینمای سال بعد دارد، پاسخ سؤال‌های فوق روشن است ، به ویژه که پس زمینه‌های سینمای نوین ما با سینمای اروپا و آمریکا تفاوت‌های ماهوی دارد و از دیگر سو هم به‌هرحال نمی‌توان و نبایستی از آن نقطه اولیه زیاد فاصله گرفت و ماهیت اصلی جشنواره را نادیده انگاشت.
اما برای در اختیار داشتن یک رهیافت منطقی جهت حفظ ماهیت اصلی جشنواره فیلم فجر‌، ابتدا باید مشخص کرد که برگزار کننده جشنواره چه کسی یا چه سازمانی یا ارگانی است؟ چه کسی هزینه جشنواره را می‌پردازد؟ یعنی تأمین‌کننده هزینه‌های جشنواره فجر کیست؟ مگر می‌شود دولت و وزارت ارشاد جشنواره‌ای را برگزار کند، هزینه‌هایش را تقبل نماید، سالن‌های نمایش‌دهنده‌اش را تأمین کند و... و بعد کسان دیگری بخواهند به او خط و مسیر نشان بدهند؟ مگر میهمان می‌تواند برای صاحب‌خانه تعیین تکلیف کند؟ سینماگران ایرانی در واقع میهمان دولت و وزارت ارشاد در جشنواره فیلم فجر هستند. تعارفات را بایستی کنار گذارد.
 باید تکلیف روشن شود. دولت باید به صراحت بگوید که این جشنواره را ما برگزار می‌‌کنیم، سیاست‌های آن این‌گونه است، محدودیت‌هایمان این‌جوری است و... باید این صراحت را به کار گیرد و طرف مقابل هم باید این صداقت و صراحت را بپذیرد.
 به نظر می‌آید اگر جشنواره فیلم فجر به آن نطفه‌های اولیه و آن صراحت سال‌های ابتدایی‌اش برگردد موفق‌تر خواهد بود. شفاف عمل کردن عین صداقت است. جشنواره فیلم فجر بایستی به ذات خودش بازگشت کند. صراحتاً اذعان کند که دولتی است و از طریق دولت برگزار می‌شود با تمام تعاریف و تبعات یک جشنواره دولتی اعم از هیأت انتخاب و هیأت‌های داوری و برگزیدگان و محدودیت‌ها و...
مسئولان این جشنواره یا باید از جشنواره‌های موفق و معتبر بین‌المللی الگو بردارند و یا این‌که مستقل عمل کنند. روش‌های بینابینی هیچگاه نتایج موفقی به همراه نداشته است. سیاست‌های مورد قبول‌مان را صریح اعلام کنیم و نترسیم از این‌که مورد انتقاد قرار بگیریم. اما بعد از آن به برگزاری جشنواره‌های دیگر مثل جشن خانه سینما، جشنواره‌های موضوعی، مراسم‌های اهدای جوایز نشریات سینمایی، جشنواره‌های استانی و... امکان دهیم که هر کس جشنواره فجر و سیاست‌های آن را قبول ندارد برود سراغ آن جشنواره‌های دیگر. جشنواره فیلم فجر ویترین سینمای دولتی و سینمای مورد قبول سیاست‌های دولتی است. سوبسیدش را هم می‌دهد. هزینه‌اش را هم تقبل می‌کند، فیلمش را تهیه می‌کند و... به نظر می‌آید هر چقدر هم که محدودتر و در سطح سینمای ملی ایران برگزار شود بهتر و مطلوب‌تر است. مشخص است که با نمایش چند فیلم خارجی، نمی‌توان لقب جشنواره بین‌المللی را اعطاء نمود. اگر قرار است جشنواره بین‌المللی شود‌، باید همه ضوابط جهانی آن را پذیرفت. که قطعاً آن ضوابط هم با عرف و موازین شرعی جامعه ما سازگار نیست و ما ناگزیر از جرح و تعدیل آثار فیلمسازان جهان هستیم و این هم قطعاً به مذاق آنها خوش نمی‌آید. به‌هرحال این تناقضات مانع بین‌المللی شدن جشنواره می‌‌شود. چنانچه پس از 25 سال هنوز هم محقق نگشته است. بر همین اساس پیشنهاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان سینمای ایران است که چندان به دنبال بین‌المللی شدن جشنواره نباشند. اشکال دیگر جشنواره فیلم فجر آن است که مدیریت کارآمد بر آن حاکم نیست. واقعیت این است که یک آدم سینمایی لزوماً یک مدیر موفق نیست. سینمایی بودن و مدیریت، دو شغل مجزا و تفکیک شده است. اداره جشنواره فیلم فجر یک شغل مدیریتی است و نه سینمایی. مدیریت جشنواره فیلم فجر احتیاج به کارگردان و مونتور و فیلمنامه‌نویس ندارد. به تشکیلاتی کارآمد نیاز دارد که کارش را صبح یازدهم بهمن آغاز نکند.
از همین روست که اگرچه جشنواره فیلم فجر ستاد برگزارکننده‌ با مکان مشخص دارد، اما نتیجه و راندمان کار، چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد؛ اسامی فیلم‌ها و ساعت نمایش آنها مرتباً تغییر می‌کند، فیلم‌ها به موقع نمی‌رسند، هنوز بر سر کیفیت سالن‌های نمایش بحث است و سینماهای جشنواره و کاربرد هریک ، همه ساله تغییر می‌نماید ، تیم ثابتی برای تهیه بولتن و کاتالوگ وجود ندارد و از همین‌رو ، هر سال ساز جداگانه‌ای زده می‌شود و...
 جشنواره فیلم فجر یک تشکیلات جدی لازم دارد که اگر مهلت تاریخ دریافت کپی فیلم‌ها را روز پانزدهم اعلام کردند، روز شانزدهم تحت هیچ شرایطی فیلمی را نپذیرند. بخش مهمی از پوست‌اندازی جشنواره فیلم فجر بایستی در همین بخش صورت بگیرد‌، به جز آن که هر سال هم باید فکر نو وجود داشته باشد.

برچسب‌ها