اما همین فیلمسازان وقتی فیلم تازهای میسازند، زودتر از بقیه فرم شرکت در جشنواره را پر میکنند. به این دلیل ساده و واضح که جشنواره فجر هنوز هم مهمترین رویداد سینمایی، بخوانید فرهنگی، سال است.
در هیچ زمانی به اندازه 10روز برگزاری جشنواره، توجه عمومی به سینما جلب نمیشود. این گونه است که حتی رسانههایی که در طول سال اعتنای چندانی به هنر هفتم ندارند، به پوشش گسترده رخدادهای جشنواره فجر میپردازند.
جشنواره فجر که حالا جوان برومند بیست و پنج سالهای شده، با انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین که نامش تداعی میکند را باید به مثابه نشانهای از سینمای فرهنگی ایران هم دانست. سینمایی که با پیروزی انقلاب اسلامی و بر دل ویرانههای فیلمفارسی شکل گرفت و با رویکردی فرهنگی که منبعث از ذات انقلاب بود، توانست چشم جهانیان را خیره کند.
جشنواره فجر را همچنین باید نشانهای بر طراوت و پویایی سینمای ایران دانست. ایران به عنوان تنها کشور صاحب سینما در کل منطقه خاورمیانه، با تولید سالانه 60فیلم، با بهترین محصولاتش جشنواره فجر را برگزار میکند.
جشنواره دبی اگر در مقام رقیبی قدر به میدان آمده، متعلق به کشوری است که اصلاً سینما ندارد. هر چند باید همین فستیوال را هم به واسطه انبوه میهمانان سرشناس که از سراسر جهان در آن حضور مییابند، جدی گرفت.
اگر جشنواره فجر را با صفت بینالمللی بودنش در نظر بگیریم، باید گفت که هنوز راه درازی را پیش رو داریم ولی همین فستیوال در مقام رویدادی داخلی، جایگاه ویژهای دارد. حالا ماییم و ضیافت بیست و پنجم.
یک جشنواره دیگر آغاز شده. مثل همیشه با دنیایی از شور و امید و به امید وزیدن نسیم فرهنگ و تعالی در سینما.یادمان باشد اگر امروز سینمایی داریم که به فتح جهان نشسته است، بخشی از آن مدیون همین جشنواره فیلم فجر است.
این جشنواره همه ماست. همه ما که فیلم ساختهایم، سیاستگذاری کردهایم، دربارهاش قلم زدهایم یا ساعتها برای تماشای فیلمهایش در صف ایستادهایم.