شهید شیخ‌راغب حرب، امام جمعه شهرک جبشیت (واقع در جنوب لبنان) پیرامون اثرات انقلاب اسلامی بر منطقه وجهان گفته است: «ما زمانی در حال ترس و اضطراب از حمله و تعرض دشمنان به سر می‌بردیم ولی اکنون در پرتو انقلاب اسلامی ایران، این دشمن است که از ما و اسلام به وحشت افتاده است.

  از اثرات انقلاب اسلامی ایران همین بس که روحیه مقاومت و مقابله با استکبار و دشمنان را در ما بیدار و تقویت کرده است». صهیونیست‌ها که از برنامه‌های این روحانی مقاوم دچار هراس و آشفتگی شده بودند و از سوی دیگر می‌دیدند که شیوه‌های مبارزاتی امام خمینی(ره) را در لبنان به اجرا می‌گذارد او را در نزدیکی منزلش در 28 بهمن سال 1362 به شهادت رساندند تا از نفوذ تفکر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در بین شیعیان جنوب لبنان جلوگیری کنند.

امپراتور بیزانس

فلاویوس مارسیانوس از سال 450 امپراتور بیزانس بود. دوران جوانی‌اش را سرباز بود و در جنگ با ایرانیان و وندال‌ها شرکت کرد. در سال 431 به دست وندال‌ها اسیر شد اما در زمان زمامداری ژنسریک، با ادای سوگند به عدم لشکرکشی دوباره علیه ایشان، آزاد شد. در آغاز زمامداری، وی از پرداخت خراج به آتیلا سرباز زد. از کارهای وی، بنیانگذاری شورای کالسدون بود که میانجی میان گروه‌های فکری گوناگون بود. مارسیانوس بر اثر بیماری (احتمالا قانقاریا) در یک سفر بلند دینی درگذشت. کلیسای ارتدوکس شرقی به وی و همسرش لقب قدیس داد و روز 17 فوریه را به نام این دو نامگذاری کرد.

آغاز زمامداری فیدل کاسترو بر کوبا

فیدل کاسترو‌، در 13 اوت 1927میلادی در شرق کوبا دیده به جهان گشود. وی پس از تحصیلات مقدماتی، وارد دانشگاه هاوانا شد و به تحصیل پرداخت. کاسترو در سال 1953میلادی در مبارزه علیه حکومت دیکتاتوری باتیستا دستگیر و زندانی شد. وی پس از آزادی از زندان در سال 1955میلادی راهی آمریکا و مکزیک شد و به آموزش ناراضیان فراری از چنگ باتیستا پرداخت. هرچند کاسترو در اولین حمله خود در نوامبر 1956میلادی با شکست مواجه شد اما با تربیت چندین هزار نیروی چریک، توانست در سال 1958میلادی حمله وسیعی به کوبا را سازماندهی کند و حکومت باتیستا را سرنگون سازد. پس از فرار باتیستا در اول ژانویه 1959میلادی، کاسترو در 17 فوریه 1959میلادی در 32 سالگی به نخست وزیری کوبا دست یافت و کنترل اوضاع را بر عهده گرفت.

برونو در آتش تفتیش عقاید

جیوردانو برونو در سال 1548 در ناپل زاده شد. در جوانی به فرقه مذهبی دومینیک‌ها که جزو واعظان مسیحی بودند پیوست، اما به زودی از آنان روی گرداند، زیرا با یکسری از آموزه‌های کلیسا سر ناسازگاری داشت. برونو را متهم به ارتداد کردند. به این ترتیب دوره آوارگی او آغاز شد. جیوردانو برونو در سال 1592 پس از سال‌ها دربه‌دری، بی‌احتیاطی کرد و دعوت به ونیز را پذیرفت. در آنجا از او به دستگاه تفتیش عقاید شکایت بردند. برونو دستگیر و پس از چندی به دستگاه تفتیش عقاید رم تحویل داده شد. وی را پس از تحمل سال‌ها زندان و شکنجه و از آنجا که حاضر به رویگردانی از عقایدش نشد، در 17 فوریه سال1600 در میدان اصلی شهر رم، به جرم ارتداد زنده در آتش سوزاندند.

برچسب‌ها